تعامل اجتماعی و روابط - Sexual Interactions

Here you will find slang about sexual activity and intimacy, covering how people talk about encounters, experiences, and desires.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
تعامل اجتماعی و روابط
to hook up [فعل]
اجرا کردن

با کسی خوابیدن

Ex: She does n't usually hook up with guys she just met , but she made an exception that night .

او معمولاً با مردانی که تازه ملاقات کرده رابطه جنسی برقرار نمی‌کند، اما آن شب یک استثنا قائل شد.

to smash [فعل]
اجرا کردن

گاییدن

Ex: I ca n't believe he asked if I wanted to smash so bluntly .

باورم نمیشه که اون اینقدر رک ازم پرسید که می‌خوام بکنم یا نه.

smash or pass [عبارت]
اجرا کردن

a game or phrase used to indicate whether someone finds a person sexually attractive enough to have sex or not

Ex:
body count [اسم]
اجرا کردن

تعداد شرکای جنسی

Ex: His friends teased him about his body count at the party .

دوستانش در مهمانی درباره تعداد شرکای جنسی او مسخره‌اش کردند.

easy [صفت]
اجرا کردن

آسان

Ex: The idea of women being ' easy ' has historically been used to control and limit women 's freedom of expression and sexual autonomy .

این ایده که زنان آسان هستند، به صورت تاریخی برای کنترل و محدود کردن آزادی بیان و استقلال جنسی زنان استفاده شده است.

اجرا کردن

دوستان با مزایا

Ex:

او به او گفت که برای یک رابطه آماده نیست، بنابراین آنها دوستان با مزایا شدند.

player [اسم]
اجرا کردن

دون ژوان

Ex: Being a player might seem fun , but it can hurt others .

بازیکن بودن ممکن است سرگرم‌کننده به نظر برسد، اما می‌تواند به دیگران آسیب برساند.

sneaky link [اسم]
اجرا کردن

ارتباط پنهانی

Ex:

برخی افراد از هیجان داشتن یک ارتباط پنهانی لذت می‌برند.

seggs [اسم]
اجرا کردن

سکس

Ex:

برخی نوجوانان از seggs به صورت طنز در مکالمات متنی استفاده می‌کنند.

to park [فعل]
اجرا کردن

بوسیدن

Ex: He jokingly asked if they were going to park tonight .

او شوخی کرد و پرسید که آیا امشب قصد پارک کردن دارند.

to lay [فعل]
اجرا کردن

گاییدن

Ex:

باور نمی‌کنم که او سعی کرد اولین شب بکنه.

action [اسم]
اجرا کردن

عمل جنسی

Ex: I hope to get a bit of action with the hot guy from the club .

امیدوارم کمی اکشن با پسر داغ از کلاب داشته باشم.

big spoon [اسم]
اجرا کردن

قاشق بزرگ

Ex:

قاشق بزرگ بودن باعث می‌شود احساس محافظت کنم.

اجرا کردن

قاشق کوچک

Ex:

قاشق کوچک بودن باعث می‌شود احساس امنیت و گرما کنم.

booty call [اسم]
اجرا کردن

تماس شبانه

Ex:

اگر حال و حوصله ندارید به یک تماس برای سکس پاسخ ندهید.

اجرا کردن

فلرت کردن با

Ex:

گاهی افراد بدون اینکه متوجه باشند ناخواسته است، به دیگران نزدیک می‌شوند.

to get freaky [عبارت]
اجرا کردن

to act wild, adventurous, or sexually uninhibited, often in a playful or intimate context

Ex:
knocked up [صفت]
اجرا کردن

باردار

Ex:

دوستانش پس از اینکه دوست دخترش باردار شد مسخره‌اش کردند.

اجرا کردن

بوس و نوازش کردن

Ex:

ما چند بار بوس و کنار کرده‌ایم.