کتاب 'توتال اینگلیش' پیش‌متوسطه - واحد 2 - درس 2

در اینجا واژگان از واحد 2 - درس 2 در کتاب درسی Total English Pre-Intermediate را پیدا خواهید کرد، مانند "کسب کردن"، "جایزه"، "در سراسر جهان"، و غیره.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
کتاب 'توتال اینگلیش' پیش‌متوسطه
اجرا کردن

تاجر (زن)

Ex: The award-winning businesswoman is a role model for many .

زن تاجر برنده جایزه الگویی برای بسیاری است.

successful [صفت]
اجرا کردن

موفق

Ex: Our school has a successful sports program .

مدرسه ما یک برنامه ورزشی موفق دارد.

certainly [قید]
اجرا کردن

قطعاً

Ex: You can certainly count on my support .
worldwide [قید]
اجرا کردن

در سرتاسر جهان

Ex: The charity operates worldwide , providing aid to those in need .

خیریه در سراسر جهان فعالیت می‌کند و به نیازمندان کمک می‌رساند.

to learn [فعل]
اجرا کردن

یاد گرفتن

Ex: I 'm eager to learn about different cultures .

من مشتاق یادگیری درباره فرهنگ‌های مختلف هستم.

to give [فعل]
اجرا کردن

چیزی را به کسی دادن

Ex: The manager gave employees access cards to enter the secured area .

مدیر به کارمندان کارت‌های دسترسی داد تا وارد منطقه امن شوند.

to start [فعل]
اجرا کردن

شروع به انجام کاری کردن

Ex: She started using a new skincare product for her acne .

او استفاده از یک محصول مراقبت از پوست جدید برای آکنه خود را آغاز کرد.

to win [فعل]
اجرا کردن

برنده شدن

Ex: The underdog managed to win the match against the reigning champion .

تیم ضعیف موفق شد در مسابقه مقابل قهرمان حاکم پیروز شود.

to pass [فعل]
اجرا کردن

گذشتن

Ex: Several people were passing but nobody offered to help .

چند نفر در حال عبور بودند اما هیچ کس پیشنهاد کمک نداد.

to earn [فعل]
اجرا کردن

پول درآوردن

Ex: She earns extra income by tutoring on weekends .

او با تدریس در آخر هفته‌ها درآمد اضافی به دست می‌آورد.

to do [فعل]
اجرا کردن

[فعل مصنوعی]

Ex: He did his duty by reporting the incident to the authorities .

او با گزارش حادثه به مقامات، وظیفه‌اش را انجام داد.

to get [فعل]
اجرا کردن

دریافت کردن

Ex: Did you get my message about the meeting ?

آیا پیام من در مورد جلسه را دریافت کردید؟

award [اسم]
اجرا کردن

جایزه

Ex: The film director received an award at the international film festival .

کارگردان فیلم در جشنواره بین‌المللی فیلم یک جایزه دریافت کرد.

prize [اسم]
اجرا کردن

جایزه

Ex: They presented her with a certificate and a trophy as a prize for being the top performer of the year .

به او یک گواهینامه و یک جام به عنوان جایزه برای بهترین عملکرد سال اهدا شد.

competition [اسم]
اجرا کردن

رقابت

Ex: Local farmers face tough competition from large-scale agricultural corporations .
charity [اسم]
اجرا کردن

موسسه خیریه

Ex: He volunteers at a local charity that distributes food to the needy .

او در یک خیریه محلی داوطلب می‌شود که غذا به نیازمندان توزیع می‌کند.

company [اسم]
اجرا کردن

شرکت

Ex: The company expanded its business to European markets .

شرکت کسب و کار خود را به بازارهای اروپایی گسترش داد.

speech [اسم]
اجرا کردن

سخنرانی

Ex: The CEO 's annual speech outlined the company 's achievements and future goals .

سخنرانی سالانه مدیرعامل دستاوردهای شرکت و اهداف آینده آن را ترسیم کرد.