واژگان ضروری برای TOEFL - زبان و دستور زبان

در اینجا شما برخی از کلمات انگلیسی درباره زبان و گرامر، مانند "contraction"، "voice"، "syllable" و غیره را یاد خواهید گرفت که برای آزمون TOEFL مورد نیاز است.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
واژگان ضروری برای TOEFL
اجرا کردن

مخفف

Ex: In formal writing , it is important to spell out the term before using its abbreviation .

در نوشتار رسمی، مهم است که قبل از استفاده از مخفف، عبارت به طور کامل نوشته شود.

contraction [اسم]
اجرا کردن

اختصار (دستور زبان)

Ex: In casual speech , contractions like " do n't " and " " did n't " are frequently used .

در گفتار معمولی، انقباضات مانند "نکن" و "نکردم" اغلب استفاده می‌شوند.

dialect [اسم]
اجرا کردن

گویش

Ex: African American Vernacular English ( AAVE ) is a dialect spoken primarily by African American communities in the United States , characterized by distinctive grammar , vocabulary , and intonation patterns .

انگلیسی عامیانه آفریقایی-آمریکایی (AAVE) یک گویش است که عمدتاً توسط جوامع آفریقایی-آمریکایی در ایالات متحده صحبت می‌شود و با دستور زبان، واژگان و الگوهای آهنگ گفتار متمایز مشخص می‌شود.

apostrophe [اسم]
اجرا کردن

علامت آپوستروف

Ex: The word " class of ' 99 " uses an apostrophe to indicate the omission of " 19 . "

کلمه "کلاس '99" از یک آپاستروف برای نشان دادن حذف "19" استفاده می‌کند.

article [اسم]
اجرا کردن

حرف تعریف

Ex: She struggled with choosing the correct article when writing about general and specific subjects .

او در انتخاب حرف تعریف صحیح هنگام نوشتن درباره موضوعات کلی و خاص مشکل داشت.

number [اسم]
اجرا کردن

شمار (دستورزبان)

Ex: When writing essays , it 's important to pay attention to the number of nouns and pronouns used to ensure consistency and clarity throughout the text .

هنگام نوشتن مقاله‌ها، توجه به تعداد اسم‌ها و ضمیرهای استفاده شده برای اطمینان از سازگاری و وضوح در سراسر متن مهم است.

syllable [اسم]
اجرا کردن

هجا

Ex: The teacher asked the students to count the syllables in each line of the poem .

معلم از دانش‌آموزان خواست تا هجاها را در هر خط از شعر بشمارند.

vowel [اسم]
اجرا کردن

واکه (آواشناسی)

Ex:

او مجبور بود صداهای واکه‌ها را برای درس فونتیک خود حفظ کند.

consonant [اسم]
اجرا کردن

همخوان (آواشناسی)

Ex: In the English alphabet , there are 21 consonants and 5 vowels .

در الفبای انگلیسی، 21 صامت و 5 مصوت وجود دارد.

voice [اسم]
اجرا کردن

جهت فعل (دستورزبان)

Ex:

در ساختارهای صیغه مجهول، مفعول عمل به فاعل جمله تبدیل می‌شود که اغلب منجر به بیان کمتر واضح یا مختصر ایده‌ها می‌شود.

auxiliary [اسم]
اجرا کردن

فعل کمکی

Ex: To form questions in the past tense , did is used as an auxiliary , as in Did you see that movie ?

برای تشکیل سوالات در زمان گذشته، "did" به عنوان فعل کمکی استفاده می‌شود، مانند "Did you see that movie?"

complement [اسم]
اجرا کردن

متمم (دستورزبان)

Ex: A sentence without its complement can feel incomplete .
compound [صفت]
اجرا کردن

مرکب

Ex:

یک صفت مرکب، مانند "سرد دل"، دو کلمه توصیفی را ترکیب می‌کند.

conjunction [اسم]
اجرا کردن

حرف ربط

Ex:

آزمون دستور زبان توانایی دانش‌آموزان در شناسایی و استفاده صحیح از حروف ربط تابع را آزمایش کرد.

fluency [اسم]
اجرا کردن

فصاحت

Ex: The app is designed to build fluency through interactive exercises .

برنامه برای ایجاد روانی از طریق تمرین‌های تعاملی طراحی شده است.

gerund [اسم]
اجرا کردن

اسم مصدر

Ex: In the sentence " Running is my favorite hobby , " " running " functions as the subject and is a gerund .

در جمله "دویدن سرگرمی مورد علاقه من است،" "دویدن" به عنوان فاعل عمل می‌کند و یک مصدر اسمی است.

collocation [اسم]
اجرا کردن

همایند

Ex: Using incorrect collocations can make a sentence sound awkward or unnatural .

استفاده از هم‌آیی‌های نادرست می‌تواند جمله را ناخوشایند یا غیرطبیعی جلوه دهد.

idiom [اسم]
اجرا کردن

اصطلاح

Ex: In English , the idiom ' break the ice ' is used to describe starting a conversation in a social setting to ease tension , not actually cracking ice .

در انگلیسی، اصطلاح 'break the ice' برای توصیف شروع یک مکالمه در یک محیط اجتماعی به منظور کاهش تنش استفاده می‌شود، نه برای شکستن واقعی یخ.

slang [اسم]
اجرا کردن

زبان عامیانه

Ex: Skaters have their own slang , with terms like ' gnarly ' to describe something impressive or ' shredding ' to refer to skilled skateboarding .

اسکیت‌بازها زبان خاص خود را دارند، با اصطلاحاتی مانند 'gnarly' برای توصیف چیزی چشمگیر یا 'shredding' برای اشاره به اسکیت‌بوردینگ ماهر.

proverb [اسم]
اجرا کردن

ضرب‌المثل

Ex: The proverb ' When in Rome , do as the Romans do ' suggests that one should adapt to the customs of the place they are visiting .

ضرب‌المثل 'وقتی در رم هستی، مانند رومی‌ها رفتار کن' پیشنهاد می‌کند که فرد باید به عادات و رسوم مکانی که از آن بازدید می‌کند، تطبیق یابد.

imperative [صفت]
اجرا کردن

امری (دستورزبان)

Ex:

افعال امری اغلب در تبلیغات برای تشویق به عمل استفاده می‌شوند.

اجرا کردن

حرف ندا (دستورزبان)

Ex: Students were asked to identify examples of interjection in the passage they were reading .

از دانش‌آموزان خواسته شد تا نمونه‌هایی از حرف ندا را در متنی که می‌خواندند شناسایی کنند.

intonation [اسم]
اجرا کردن

آهنگ (زبان‌شناسی)

Ex:

زبان‌شناسان از تکنیک‌هایی مانند ردیابی زیروبمی و طیف‌نگاره‌ها برای تحلیل الگوهای آهنگ گفتار و درک نقش آن‌ها در ارتباط استفاده می‌کنند.

linguistic [صفت]
اجرا کردن

زبان‌شناختی

Ex: The teacher emphasized the linguistic differences between English and German .

معلم تفاوت‌های زبانی بین انگلیسی و آلمانی را تأکید کرد.

metaphor [اسم]
اجرا کردن

استعاره

Ex: In her poem , the author uses a metaphor to compare love to a blooming flower .

در شعر خود، نویسنده از یک استعاره استفاده می‌کند تا عشق را به گلی شکفته تشبیه کند.

progressive [صفت]
اجرا کردن

استمراری (دستورزبان)

Ex:

در جمله 'او در حال خواندن کتاب است'، فعل 'در حال خواندن' در شکل پیشرونده است.

punctuation [اسم]
اجرا کردن

نشانه‌گذاری

Ex: He was confused by the lack of punctuation in the email , which made it hard to follow .

او به دلیل عدم وجود نشانه‌گذاری در ایمیل گیج شده بود، که دنبال کردن آن را سخت می‌کرد.

quote [اسم]
اجرا کردن

نقل‌قول

Ex:

نقل قول "بودن یا نبودن، مساله این است" شاید یکی از معروف‌ترین جملات در تمام ادبیات باشد.

اجرا کردن

نفی مضاعف

Ex: The teacher explained that a double negative in English typically cancels out , leading to a positive statement .

معلم توضیح داد که یک منفی دوگانه در انگلیسی معمولاً خنثی می‌شود و منجر به یک بیان مثبت می‌شود.