واژگان سطح پیشرفته برای TOEFL - زبان و دستور زبان

در اینجا شما برخی از کلمات انگلیسی درباره زبان و گرامر، مانند "ریشه شناسی"، "جنسیت"، "کنایه" و غیره را که برای آزمون TOEFL مورد نیاز است، یاد خواهید گرفت.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
واژگان سطح پیشرفته برای TOEFL
etymology [اسم]
اجرا کردن

ریشه‌شناسی (واژگان)

Ex: Etymology sheds light on cultural exchanges and historical influences on language .

ریشه‌شناسی به تبادلات فرهنگی و تأثیرات تاریخی بر زبان نور می‌تاباند.

phonetics [اسم]
اجرا کردن

آواشناسی (زبان‌شناسی)

Ex: In phonetics , the study of articulatory phonetics focuses on how speech sounds are physically produced by the human vocal tract .

در آواشناسی، مطالعه آواشناسی تولیدی بر چگونگی تولید فیزیکی اصوات گفتاری توسط دستگاه صوتی انسان تمرکز دارد.

declension [اسم]
اجرا کردن

صرف (زبان‌شناسی)

Ex: Studying the declension patterns of Russian nouns can be challenging for language learners due to the extensive variations in endings .

مطالعه الگوهای صرف اسم‌های روسی می‌تواند برای زبان‌آموزان به دلیل تنوع گسترده در پایان‌ها چالش‌برانگیز باشد.

اجرا کردن

صرف کردن (دستورزبان)

Ex: In Spanish class , we learned how to conjugate regular verbs in the present tense .

در کلاس اسپانیایی، یاد گرفتیم که چگونه افعال منظم را در زمان حال صرف کنیم.

gender [اسم]
اجرا کردن

جنس (دستورزبان)

Ex: The gender of nouns in languages like Latin and Greek is determined by their endings and can sometimes be unpredictable for non-native speakers .

جنسیت اسم‌ها در زبان‌هایی مانند لاتین و یونانی با پایان‌های آن‌ها تعیین می‌شود و گاهی برای غیر بومی‌ها غیرقابل پیش‌بینی است.

subjunctive [صفت]
اجرا کردن

التزامی (دستورزبان)

Ex:

حالت شرطی در زبان اسپانیایی با صرف‌های فعل خاصی مشخص می‌شود و برای بیان عدم قطعیت یا شک استفاده می‌شود، مانند 'Espero que él vaya a la fiesta' (امیدوارم به مهمانی برود).

prefix [اسم]
اجرا کردن

پیشوند

Ex: In the vocabulary lesson , they focused on how prefixes can alter the meanings of root words .

در درس واژگان، آنها بر چگونگی تغییر معانی کلمات ریشه توسط پیشوندها تمرکز کردند.

suffix [اسم]
اجرا کردن

پسوند

Ex: Understanding how suffixes modify words is essential for expanding vocabulary and improving writing skills .

درک اینکه چگونه پسوندها کلمات را تغییر می‌دهند برای گسترش دایره واژگان و بهبود مهارت‌های نوشتاری ضروری است.

adjectival [صفت]
اجرا کردن

موصوفی

Ex:

یک اصلاح‌کننده صفتی می‌تواند یک کلمه یا گروهی از کلمات باشد.

jargon [اسم]
اجرا کردن

اصطلاحات مخصوص یک صنف

Ex: Financial jargon , such as ' bull market , ' ' liquidity , ' and ' dividends , ' is frequently used by investors and financial analysts .

اصطلاحات مالی، مانند 'بازار گاوی'، 'نقدینگی' و 'سود سهام'، اغلب توسط سرمایه‌گذاران و تحلیلگران مالی استفاده می‌شود.

sarcasm [اسم]
اجرا کردن

کنایه

Ex: The teacher ’s sarcasm about the student ’s missed homework only made the situation more awkward .

طنز معلم درباره تکالیف از دست رفته دانش آموز فقط وضعیت را عجیب تر کرد.

allusion [اسم]
اجرا کردن

تلمیح

Ex: The movie was filled with allusions to classic films , creating a rich tapestry of references for cinema buffs to enjoy .

فیلم پر بود از اشارات به فیلم‌های کلاسیک، که یک تابلوی غنی از ارجاعات را برای دوستداران سینما ایجاد کرد تا لذت ببرند.

analogy [اسم]
اجرا کردن

مقایسه

Ex: The teacher drew an analogy between the heart and a pump .

معلم بین قلب و پمپ یک قیاس کشید.

اجرا کردن

واج‌آرایی

Ex: Writers use alliteration to enhance the mood and tone of their writing .

نویسندگان از تکرار آوایی برای تقویت حال و هوای نوشته‌های خود استفاده می‌کنند.

اجرا کردن

شیوا صحبت کردن

Ex: It 's important for public speakers to articulate their words effectively to engage the audience .

برای سخنرانان عمومی مهم است که کلمات خود را به طور مؤثر بیان کنند تا مخاطب را جذب کنند.

affirmative [صفت]
اجرا کردن

مثبت (دستورزبان)

Ex: In English , affirmative verbs confirm rather than deny .
euphemism [اسم]
اجرا کردن

حسن تعبیر

Ex: Companies often use the euphemism ' downsizing ' instead of ' layoffs ' to describe the process of reducing their workforce .

شرکت‌ها اغلب از کنایه 'کاهش اندازه' به جای 'اخراج' برای توصیف فرآیند کاهش نیروی کار خود استفاده می‌کنند.

irony [اسم]
اجرا کردن

وارونه‌گویی

Ex: The comedian ’s irony added humor to his harsh social commentary .

طنز کمدین به تفسیر اجتماعی تند او طنز اضافه کرد.

paradox [اسم]
اجرا کردن

پارادوکس

Ex: The concept of " less is more " is a common paradox in minimalist design .

مفهوم "کمتر بیشتر است" یک پارادوکس رایج در طراحی مینیمالیستی است.

hyperbole [اسم]
اجرا کردن

اغراق (آرایه ادبی)

Ex: In the advertisement , the product was described with hyperbole , claiming it could " transform your life " with just a single use .

در تبلیغات، محصول با اغراق توصیف شد، ادعا می‌کرد که می‌تواند "زندگی شما را دگرگون کند" با تنها یک بار استفاده.

pun [اسم]
اجرا کردن

جناس (آرایه ادبی)

Ex: He loves making puns and always finds a way to work them into conversation .

او عاشق بازی با کلمات است و همیشه راهی برای گنجاندن آنها در مکالمه پیدا می‌کند.

rhetorical [صفت]
اجرا کردن

مربوط به زیباشناسی سخن

Ex: In her essay , she used rhetorical flourishes to emphasize her main argument .

در مقاله خود، او از تزئینات بلاغی برای تأکید بر استدلال اصلی خود استفاده کرد.

satire [اسم]
اجرا کردن

طنز

Ex: The play used satire to critique the shallowness of modern consumer culture .

نمایش از هجو برای نقد سطحی‌نگری فرهنگ مصرف‌گرایی مدرن استفاده کرد.

tautology [اسم]
اجرا کردن

همان‌گویی (معنی‌شناسی)

Ex: An example of tautology is the phrase " free gift , " where the word " gift " inherently implies that it is free .

نمونه‌ای از تکرار مکرر عبارت "هدیه رایگان" است، که در آن کلمه "هدیه" ذاتاً به این معنی است که رایگان است.

asterisk [اسم]
اجرا کردن

ستاره (نشانه * در نشان‌گذاری)

اجرا کردن

نقطه‌گذاری کردن (دستورزبان)

Ex: He realized he needed to punctuate his email more carefully after receiving feedback that it was difficult to read .

او متوجه شد که باید ایمیل خود را با دقت بیشتری نقطه‌گذاری کند پس از دریافت بازخوردی که خواندن آن سخت بود.

phoneme [اسم]
اجرا کردن

واج (آواشناسی)

Ex: Identifying phonemes is crucial for understanding the sound system of a language and its phonological rules .

شناسایی واج‌ها برای درک سیستم صوتی یک زبان و قوانین آوایی آن حیاتی است.

semantics [اسم]
اجرا کردن

معناشناسی (زبان‌شناسی)

Ex:

معناشناسی نقش حیاتی در پردازش زبان طبیعی ایفا می‌کند و به کامپیوترها امکان می‌دهد زبان انسان را به درستی درک و تولید کنند.

syntax [اسم]
اجرا کردن

نحو (زبان‌شناسی)

Ex: The syntax of English typically follows a subject-verb-object order , but this structure can vary significantly across different languages .

نحو انگلیسی معمولاً از ترتیب فاعل-فعل-مفعول پیروی می‌کند، اما این ساختار می‌تواند در زبان‌های مختلف به طور قابل توجهی متفاوت باشد.

mood [اسم]
اجرا کردن

وجه (دستورزبان)

lexis [اسم]
اجرا کردن

واژگان (کلیه واژه‌های یک زبان)

lexicon [اسم]
اجرا کردن

گستره واژگان

Ex: The lexicon of slang and colloquial expressions constantly evolves to reflect changes in society and culture .

واژگان عامیانه و اصطلاحات محاوره‌ای به طور مداوم تکامل می‌یابند تا تغییرات در جامعه و فرهنگ را منعکس کنند.

homophone [اسم]
اجرا کردن

هم‌آوا

Ex: " Seas " and " sees " are homophones , even though they refer to different things .

"Seas" و "sees" همآوا هستند، هرچند به چیزهای متفاوتی اشاره می‌کنند.

homonym [اسم]
اجرا کردن

هم‌نام (زبان‌شناسی)

Ex: " Lead " and " lead " are the same homonym , but one refers to a soft metal , and the other means to guide or direct .

همنام و 'سرب' یک همنام هستند، اما یکی به یک فلز نرم اشاره دارد و دیگری به معنای هدایت یا راهنمایی است.