واژگان برای IELTS Academic (نمره 5) - Religion

در اینجا، شما برخی از کلمات انگلیسی مرتبط با مذهب را یاد خواهید گرفت که برای آزمون آکادمیک پایه IELTS ضروری هستند.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
واژگان برای IELTS Academic (نمره 5)
faith [اسم]
اجرا کردن

ایمان

Ex: Through prayer and meditation , she seeks to deepen her connection to her faith and spirituality .

از طریق نماز و مراقبه، او می‌کوشد ارتباط خود را با ایمان و معنویت خود عمیق‌تر کند.

belief [اسم]
اجرا کردن

باور

Ex: Cultural beliefs shape the traditions and practices of societies around the world .

باورهای فرهنگی سنت‌ها و روش‌های جوامع در سراسر جهان را شکل می‌دهند.

goddess [اسم]
اجرا کردن

الهه

Ex: The goddess smiled upon the harvest , ensuring a good crop .

الهه به برداشت لبخند زد، محصول خوبی را تضمین کرد.

prayer [اسم]
اجرا کردن

دعاکردن

Ex: During times of hardship , many turn to prayer as a source of comfort and hope .
to worship [فعل]
اجرا کردن

عبادت کردن

Ex: In traditional cultures , people would gather at the sacred stone circle to worship the sun god and celebrate the changing seasons .

در فرهنگ‌های سنتی، مردم در دایره‌ی سنگی مقدس جمع می‌شدند تا پرستش خدای خورشید را انجام دهند و تغییر فصل‌ها را جشن بگیرند.

temple [اسم]
اجرا کردن

معبد

Ex: They meditated in the serene atmosphere of the Buddhist temple .

آنها در فضای آرام معبد بودایی مراقبه کردند.

church [اسم]
اجرا کردن

کلیسا

Ex: The stained glass windows in the church depicted scenes from the Bible .

پنجره‌های شیشه‌رنگی در کلیسا صحنه‌هایی از کتاب مقدس را به تصویر می‌کشید.

burial [اسم]
اجرا کردن

تدفین

Ex: The burial service included prayers and songs .

مراسم تشییع جنازه شامل دعاها و آهنگ‌ها بود.

divine [صفت]
اجرا کردن

الهی

Ex: The priestess received divine inspiration through visions and dreams .

کاهنه از طریق رویاها و خواب‌ها الهام الهی دریافت کرد.

nun [اسم]
اجرا کردن

راهبه

Ex: The convent provided a peaceful retreat for the nuns to focus on their spiritual growth .

صومعه یک پناهگاه آرام برای راهبه‌ها فراهم کرد تا بر رشد معنوی خود تمرکز کنند.

theology [اسم]
اجرا کردن

الهیات

Ex: Her research in theology focuses on ancient religious texts .

تحقیقات او در الهیات بر متون مذهبی باستانی متمرکز است.

angel [اسم]
اجرا کردن

فرشته

Ex: Children dressed as angels for the Christmas play .

کودکان برای نمایش کریسمس به شکل فرشته‌ها لباس پوشیده بودند.

Pope [اسم]
اجرا کردن

پاپ

Ex: The election of a new Pope is a significant event , followed closely by millions .

انتخاب یک پاپ جدید یک رویداد مهم است که توسط میلیون‌ها نفر به دقت دنبال می‌شود.

clergy [اسم]
اجرا کردن

روحانیون

Ex: The clergy discussed the new policy at their monthly meeting .

روحانیون در جلسه ماهانه خود درباره سیاست جدید بحث کردند.

priest [اسم]
اجرا کردن

کشیش

Ex: The priest heard confessions every Saturday afternoon .

کشیش هر شنبه بعد از ظهر اعترافات را می‌شنید.

miracle [اسم]
اجرا کردن

معجزه

Ex: Survivors called their rescue after the earthquake a miracle .
sin [اسم]
اجرا کردن

گناه

Ex: He sought forgiveness for his sins during confession .

او در طول اعتراف به دنبال بخشش برای گناهان خود بود.

salvation [اسم]
اجرا کردن

رستگاری

Ex: The Bible teaches that salvation is a gift from God .

کتاب مقدس می‌آموزد که نجات هدیه‌ای از جانب خداست.

penance [اسم]
اجرا کردن

کفاره

Ex: His public apology was a form of penance for his mistakes .

عذرخواهی عمومی او شکلی از توبه برای اشتباهاتش بود.

destiny [اسم]
اجرا کردن

سرنوشت

Ex: They met by chance , or perhaps it was destiny .

آنها به طور تصادفی ملاقات کردند، یا شاید این سرنوشت بود.

afterlife [اسم]
اجرا کردن

زندگی پس از مرگ

Ex: Philosophers have long debated whether the afterlife truly exists .

فیلسوفان مدت‌هاست درباره اینکه آیا زندگی پس از مرگ واقعاً وجود دارد یا نه بحث کرده‌اند.

heaven [اسم]
اجرا کردن

بهشت

Ex: Teachings often encourage individuals to strive for a life that leads to heaven .

آموزه‌ها اغلب افراد را تشویق می‌کنند تا برای زندگی‌ای که به بهشت منجر می‌شود تلاش کنند.

hell [اسم]
اجرا کردن

جهنم

Ex: The teachings often emphasize the importance of repentance to avoid hell .
karma [اسم]
اجرا کردن

نتیجه اعمال

Ex: The concept of karma teaches that one 's actions shape their destiny .

مفهوم کارما آموزش می‌دهد که اعمال یک فرد سرنوشت او را شکل می‌دهد.

mosque [اسم]
اجرا کردن

مسجد

Ex: The mosque 's dome was adorned with intricate geometric patterns and calligraphy .

گنبد مسجد با طرح‌های هندسی پیچیده و خوشنویسی تزیین شده بود.

واژگان برای IELTS Academic (نمره 5)
اندازه و مقیاس ابعاد وزن و پایداری افزایش مقدار
کاهش مقدار شدت بالا شدت کم فضا و منطقه
اشکال Speed Significance نفوذ و قدرت
بی نظیری Complexity Value Quality
چالش‌ها ثروت و موفقیت فقر و شکست Appearance
Age شکل بدن Wellness بافت‌ها
Intelligence صفات مثبت انسانی صفات منفی انسان ویژگی‌های اخلاقی
پاسخ‌های عاطفی حالت‌های عاطفی رفتارهای اجتماعی طعم‌ها و بوها
صداها Temperature Probability اقدامات رابطه‌ای
زبان بدن و حرکات حالت‌ها و موقعیت‌ها نظرات افکار و تصمیمات
دانش و اطلاعات تشویق و دلسردی درخواست و پیشنهاد پشیمانی و اندوه
احترام و تایید تلاش و پیشگیری اقدامات و واکنش های فیزیکی حرکات
فرماندهی و اعطای مجوزها درگیر شدن در ارتباط کلامی درک و یادگیری درک حواس
استراحت و آرامش لمس و نگه داشتن خوردن و نوشیدن تهیه غذا
تغییر و شکل دادن سازماندهی و جمع آوری خلق و تولید Science
Education Research ستاره شناسی Physics
Biology Chemistry Geology Psychology
Mathematics نمودارها و شکل‌ها Geometry Environment
انرژی و قدرت چشماندازها و جغرافیا Technology Computer
Internet تولید و صنعت History Religion
فرهنگ و عرف زبان و دستور زبان Arts Music
فیلم و تئاتر Literature Architecture Marketing
Finance Management Medicine بیماری و علائم
Law Crime Punishment Politics
War Measurement احساسات مثبت احساسات منفی
حیوانات Weather غذا و نوشیدنی سفر و گردشگری
Pollution Migration فجایع مواد
قیدهای حالت قیدهای نظر قیدهای قطعیت قیدهای تکرار
قیدهای زمان قیدهای مکان قیدهای درجه قیدهای تأکید
قیدهای هدف و قصد قیدهای پیوندی