pattern

مقدماتی ۱ - حالات هستی

در اینجا با برخی از کلمات انگلیسی در مورد حالات وجود، مانند "عالی"، "فعال" و "ناقص" آشنا می شوید که برای دانش آموزان مقطع ابتدایی آماده شده است.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
Elementary 1
serious

(of a person) quiet, thoughtful, and showing little emotion in one's manner or appearance

جدی

جدی

[صفت]
daily words
wordlist
بستن
ورود
تعریف و معنای "serious"
strange

having unusual, unexpected, or confusing qualities

عجیب

عجیب

[صفت]
daily words
wordlist
بستن
ورود
تعریف و معنای "strange"
great

worthy of being approved or admired

عالی, خیلی خوب

عالی, خیلی خوب

[صفت]
daily words
wordlist
بستن
ورود
تعریف و معنای "great"
quiet

(of a person) not talking too much

ساکت و آرام

ساکت و آرام

[صفت]
daily words
wordlist
بستن
ورود
تعریف و معنای "quiet"
active

(of a person) doing many things with a lot of energy

فعال

فعال

[صفت]
daily words
wordlist
بستن
ورود
تعریف و معنای "active"
unimportant

having no value or significance

بی‌اهمیت

بی‌اهمیت

[صفت]
daily words
wordlist
بستن
ورود
تعریف و معنای "unimportant"
incomplete

not having all the necessary parts

ناقص, با کاستی، معیوب

ناقص, با کاستی، معیوب

[صفت]
daily words
wordlist
بستن
ورود
تعریف و معنای "incomplete"
available

ready for being used or acquired

در دسترس, موجود

در دسترس, موجود

[صفت]
daily words
wordlist
بستن
ورود
تعریف و معنای "available"
surprising

causing a feeling of shock, disbelief, or wonder

تعجب‌برانگیز, حیرت‌آور، غافل‌گیرکننده

تعجب‌برانگیز, حیرت‌آور، غافل‌گیرکننده

[صفت]
daily words
wordlist
بستن
ورود
تعریف و معنای "surprising"
broken

(of a thing) physically divided into pieces, because of being damaged, dropped, etc.

شکسته

شکسته

[صفت]
daily words
wordlist
بستن
ورود
تعریف و معنای "broken"
usual

happening or done most of the time

همیشگی, معمول

همیشگی, معمول

[صفت]
daily words
wordlist
بستن
ورود
تعریف و معنای "usual"
wet

covered with or full of water or another liquid

خیس, مرطوب

خیس, مرطوب

[صفت]
daily words
wordlist
بستن
ورود
تعریف و معنای "wet"
dry

lacking moisture or liquid

خشک

خشک

[صفت]
daily words
wordlist
بستن
ورود
تعریف و معنای "dry"
LanGeek
دانلود اپلیکشن LanGeek