واژگان سطح متوسط - امور مالی و کسب و کار

در این درس، کلمات مربوط به امور مالی و کسب‌وکار، از جمله پول، تجارت و سرمایه‌گذاری بررسی می‌شوند.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
واژگان سطح متوسط
اجرا کردن

وام

Ex:

من یک وام برای تأمین مالی کسب‌وکارم گرفتم.

la hipoteca [اسم]
اجرا کردن

وام مسکن

Ex:

بسیاری از خانواده‌ها برای خرید مسکن به وام مسکن وابسته هستند.

el interés [اسم]
اجرا کردن

بهره

Ex:

بهره هر ماه انباشته می‌شود.

el ahorro [اسم]
اجرا کردن

ذخیره

Ex:

صرفه‌جویی در منابع طبیعی مسئولیت همه است.

el gasto [اسم]
اجرا کردن

هزینه

Ex:

هزینه برق این ماه کمتر بود.

اجرا کردن

بودجه

Ex:

بودجه شامل هزینه‌های پیش‌بینی نشده نمی‌شود.

el impuesto [اسم]
اجرا کردن

مالیات

Ex:

دولت مالیات‌ها را امسال افزایش داد.

la ganancia [اسم]
اجرا کردن

سود

Ex:

سود حاصل از فروش بیشتر از حد انتظار بود.

la pérdida [اسم]
اجرا کردن

ضرر

Ex:

ما زیان کل سرمایه‌گذاری را محاسبه کردیم.

la factura [اسم]
اجرا کردن

قبض

Ex:

دیروز صورتحساب تلفن را دریافت کردم.

la empresa [اسم]
اجرا کردن

شرکت

Ex:

شرکت در چندین شهر دفتر دارد.

اجرا کردن

شرکت

Ex:

شرکت در پنج سال گذشته بسیار رشد کرده است.

اجرا کردن

کارآفرین

Ex:

کارآفرینان نوآور اقتصاد محلی را به حرکت در می‌آورند.

اجرا کردن

قسمت

Ex:

بخش فناوری اطلاعات مشکل شبکه را برطرف کرد.

el contrato [اسم]
اجرا کردن

قرارداد

Ex:

قرارداد شامل بندهای مهم است.

اجرا کردن

سرمایه‌گذاری

Ex:

سرمایه‌گذاری خارجی به اقتصاد کمک می‌کند.

dirigir [فعل]
اجرا کردن

مدیریت کردن

Ex:

او سازمان غیرانتفاعی را مدیریت می‌کند.

negociar [فعل]
اجرا کردن

مذاکره کردن

Ex:

برای جلوگیری از مشکلات آینده، مذاکره کردن ضروری است.

exportar [فعل]
اجرا کردن

صادر کردن

Ex:

شرکت سال گذشته شروع به صادرات خودروهای الکتریکی کرد.

importar [فعل]
اجرا کردن

وارد کردن

Ex:

بسیاری از فروشگاه‌ها لباس را از ایتالیا وارد می‌کنند.

producir [فعل]
اجرا کردن

تولید کردن

Ex:

کارخانه روزانه بیش از هزار واحد تولید می‌کند.

fabricar [فعل]
اجرا کردن

تولید کردن

Ex:

شرکت قصد دارد سال آینده واحدهای بیشتری تولید کند.

distribuir [فعل]
اجرا کردن

توزیع کردن

Ex:

سازمان در منطقه آسیب‌دیده غذا توزیع کرد.

la oferta [اسم]
اجرا کردن

پیشنهاد

Ex:

عرضه آب آشامیدنی در منطقه ناکافی است.

la demanda [اسم]
اجرا کردن

تقاضا

Ex:

تقاضا برای مسکن بسیار افزایش یافته است.