واژگان سطح متوسط - خودروها و رانندگی

در این درس، کلمات مربوط به ماشین‌ها و رانندگی، از جمله وسایل نقلیه و ترافیک، بررسی می‌شوند.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
واژگان سطح متوسط
اجرا کردن

پدال گاز

Ex:

در پیچ پدال گاز را خیلی فشار نده.

la batería [اسم]
اجرا کردن

باتری

Ex:

آیا می‌توانید یک باتری برای چراغ قوه به من قرض دهید؟

el freno [اسم]
اجرا کردن

پدال ترمز

Ex:

من همیشه قبل از یک سفر طولانی ترمزها را بررسی می‌کنم.

el embrague [اسم]
اجرا کردن

پدال کلاچ

Ex:

مکانیک کلاچ ماشین را تنظیم کرد.

el faro [اسم]
اجرا کردن

چراغ جلو

Ex:

چراغ‌های جلو این مدل بسیار درخشان هستند.

اجرا کردن

پلاک (وسایل نقلیه)

Ex:

دزدی پلاک یک مشکل رایج است.

el volante [اسم]
اجرا کردن

فرمان (اتومبیل و...)

Ex:

فرمان دکمه‌هایی برای کنترل موسیقی دارد.

اجرا کردن

لاستیک (اتومبیل و...)

Ex:

کارگاه لاستیک‌ها و موتور را بررسی کرد.

اجرا کردن

راهنما (اتومبیل)

Ex:

چراغ راهنما چپ به خوبی کار نمی‌کند.

اجرا کردن

شیشه جلو (اتومبیل)

Ex:

در طول طوفان، شیشه جلو مه گرفت.

el asiento [اسم]
اجرا کردن

صندلی

Ex:

صندلی کنار پنجره مورد علاقه من است.

el maletero [اسم]
اجرا کردن

صندوق‌عقب (اتومبیل)

Ex:

یک گربه زیر صندوق عقب است.

el claxon [اسم]
اجرا کردن

بوق

Ex:

بوق می‌تواند از حوادث جلوگیری کند اگر به درستی استفاده شود.

اجرا کردن

آیینه بغل

Ex:

آینه بیرونی من را زدند در حالی که پارک شده بود.

اجرا کردن

دنده (اتومبیل)

Ex:

دسته دنده هنگام جابجایی صدای عجیبی ایجاد کرد.

la rueda [اسم]
اجرا کردن

چرخ

Ex:

چرخ‌ها به گاری اجازه حرکت می‌دهند.

اجرا کردن

سپر (اتومبیل)

Ex:

برخی خودروها گاردهای جلویی بسیار بزرگی دارند.

la gasolina [اسم]
اجرا کردن

بنزین

Ex:

لطفاً باک را با بنزین پر کنید.

اجرا کردن

گواهینامه رانندگی

Ex:

گواهینامه رانندگی من برای پنج سال معتبر است.

اجرا کردن

حق تقدم

Ex:

حق تقدم از تصادفات در تقاطع‌ها جلوگیری می‌کند.

اجرا کردن

محل عبور عابر پیاده

Ex:

نباید روی گذرگاه عابر پیاده پارک کنید.

اجرا کردن

علامت توقف

Ex:

نادیده گرفتن علامت توقف می‌تواند باعث تصادف شود.

frenar [فعل]
اجرا کردن

ترمز کردن

Ex:

ماشین قبل از پیچ ترمز کرد.

aparcar [فعل]
اجرا کردن

پارک کردن

Ex:

لطفاً ماشین را در گاراژ پارک کنید.

girar [فعل]
اجرا کردن

پیچیدن

Ex:

دوچرخه‌سواران باید در پیچ‌های تند با احتیاط بپیچند.

acelerar [فعل]
اجرا کردن

گاز دادن (اتومبیل)

Ex:

هنگام شتاب گرفتن، احساس کردم که ماشین خوب پاسخ داد.

adelantar [فعل]
اجرا کردن

سبقت گرفتن

Ex:

راننده با احتیاط در بزرگراه سبقت گرفت.

retroceder [فعل]
اجرا کردن

دنده عقب رفتن

Ex:

کامیون تا ورودی گاراژ عقب رفت.

señalizar [فعل]
اجرا کردن

علامت دادن

Ex:

علامت‌گذاری صحیح به جلوگیری از حوادث کمک می‌کند.