واژگان سطح متوسط - Música

در این درس، کلمات مربوط به موسیقی، توصیف سازها، ریتم و ژانرها بررسی می‌شوند.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
واژگان سطح متوسط
el blues [اسم]
اجرا کردن

موسیقی بلوز

Ex:

دیشب بلوز را در رادیو گوش دادیم.

اجرا کردن

رِگِیتون

Ex:

جشنواره شامل کنسرت‌های رگاتون و موسیقی شهری بود.

اجرا کردن

موسیقی الکترونیک

Ex:

من در یک دوره آنلاین تولید موسیقی الکترونیک را یاد گرفتم.

اجرا کردن

هوی متال (ژانر موسیقی)

Ex:

هوی متال در دهه هفتاد در انگلستان ظهور کرد.

el merengue [اسم]
اجرا کردن

مرنگا

Ex:

گروه در حال تهیه آلبومی از مرنگ مدرن است.

el ritmo [اسم]
اجرا کردن

ریتم

Ex:

هر شعر ریتم خاص خود را دارد.

la armonía [اسم]
اجرا کردن

هارمونی

Ex:

آهنگسازان هارمونی را برای خلق موسیقی پیچیده مطالعه می‌کنند.

el compás [اسم]
اجرا کردن

ضرب آهنگ

Ex:

تمرین ضرب با مترونوم.

el tempo [اسم]
اجرا کردن

ضرب

Ex:

تمرین حفظ تمپو در حین نواختن پیانو.

el tono [اسم]
اجرا کردن

زیر و بمی صدا

Ex:

ترومبون تن پایین‌تری نسبت به ترومپت دارد.

agudo [صفت]
اجرا کردن

(نت) بالا

Ex:

فلوت صداهای زیر و واضح تولید می‌کند.

grave [صفت]
اجرا کردن

(نت) پایین)

Ex:

ارگ دارای یک رجیستر نت‌های بم است.

el volumen [اسم]
اجرا کردن

بلندی صدا

Ex:

صدا را تنظیم کنید تا همسایه‌ها را اذیت نکند.

la flauta [اسم]
اجرا کردن

فلوت

Ex:

معلم فلوت را به کودکان کوچک آموزش می‌دهد.

اجرا کردن

آکاردئون

Ex:

آکاردئون در موسیقی فولکلور بسیار محبوب است.

el teclado [اسم]
اجرا کردن

کیبورد (موسیقی)

Ex:

آن‌ها یک کیبورد برای کلاس‌های موسیقی خریدند.

la maraca [اسم]
اجرا کردن

جغجغه موسیقی

Ex:

من یک جفت ماراکاس برای مهمانی خریدم.

اجرا کردن

میکروفون

Ex:

ما برای ارائه امروز به یک میکروفون نیاز داریم.

اجرا کردن

تقویت‌کننده الکترونیکی

Ex:

تقویت‌کننده می‌تواند چندین ورودی صوتی را مدیریت کند.

la banda [اسم]
اجرا کردن

گروه (موسیقی و ...)

Ex:

گروه کنسرتی را در مقابل هزاران نفر اجرا کرد.

el coro [اسم]
اجرا کردن

گروه کر

Ex:

من در کنسرت کر و ارکستر شرکت کردم.

el solista [اسم]
اجرا کردن

تک‌نواز

Ex:

سولیست پیانو بسیار با استعداد است.

اجرا کردن

آهنگساز

Ex:

آهنگساز از پیانو برای خلق ملودی‌ها استفاده می‌کند.

componer [فعل]
اجرا کردن

نوشتن

Ex:

نویسنده رمان خود را تنها در سه ماه آفرید.

grabar [فعل]
اجرا کردن

ضبط کردن

Ex:

کارگردان می‌خواهد صحنه را یک بار دیگر ضبط کند.

ensayar [فعل]
اجرا کردن

تمرین کردن

Ex:

Ensayamos la canción چندین بار.

rasguear [فعل]
اجرا کردن

نواختن

Ex:

در طول مهمانی، همه با هم گیتار را نواختند.

ejecutar [فعل]
اجرا کردن

اجرا کردن

Ex:

ارکستر سمفونی کامل را اجرا کرد.

el álbum [اسم]
اجرا کردن

آلبوم موسیقی

Ex:

آلبوم برای بهترین تولید موسیقی جایزه برد.