واژگان سطح متوسط - شکست و موانع

در این درس، کلمات مربوط به شکست و موانع بررسی می‌شوند، مشکلات و چالش‌ها را توصیف می‌کنند.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
واژگان سطح متوسط
el fracaso [اسم]
اجرا کردن

شکست

Ex:

هر شکست یک درس مهم می‌آموزد.

el error [اسم]
اجرا کردن

خطا

Ex:

خطا همیشه جدی نیست.

اجرا کردن

مشکل

Ex:

ما امسال با دشواری‌های اقتصادی روبرو شدیم.

el desafío [اسم]
اجرا کردن

چالش

Ex:

حل کردن پازل یک چالش برای کودکان بود.

el problema [اسم]
اجرا کردن

مشکل

Ex:

مشکل این است که من وقت ندارم.

el revés [اسم]
اجرا کردن

عقب‌گرد

Ex:

نقد منفی یک عقب‌گرد برای نویسنده بود.

derrotado [صفت]
اجرا کردن

مغلوب

Ex:

او پس از باخت قهرمانی احساس شکست‌خورده کرد.

la crisis [اسم]
اجرا کردن

بحران

Ex:

ما در وسط یک بحران محیط زیستی هستیم.

اجرا کردن

پیچیدگی

Ex:

حل این مشکل دارای عوارض زیادی است.

اجرا کردن

درماندگی

Ex:

ناامیدی از باخت در بازی سخت بود که بر آن غلبه شود.

el riesgo [اسم]
اجرا کردن

خطر

Ex:

ریسک بسیار بالا است.

el reto [اسم]
اجرا کردن

چالش

Ex:

زندگی پر از چالش‌هایی است که ما را رشد می‌دهد.

frustrante [صفت]
اجرا کردن

آزاردهنده

Ex:

باخت بازی در دقیقه‌های آخر ناامیدکننده بود.

imposible [صفت]
اجرا کردن

غیرممکن

Ex:

غیرممکن است که همه چیز را در یک روز تمام کرد.

inútil [صفت]
اجرا کردن

بیهوده

Ex:

تلاش‌هایش بی‌فایده از آب درآمد.

duro [صفت]
اجرا کردن

سخت

Ex:

تمرین بدنی امروز بسیار سخت بود.

exigente [صفت]
اجرا کردن

سخت‌گیر

Ex:

رقابت در بخش فناوری سختگیرانه است.

fracasar [فعل]
اجرا کردن

شکست خوردن

Ex:

تلاش او برای مذاکره شکست خورد.

equivocar [فعل]
اجرا کردن

اشتباه کردن

Ex:

آنها در محاسبه قیمت اشتباه کردند.

rendir [فعل]
اجرا کردن

تسلیم شدن

Ex:

نباید تسلیم شد حتی اگر وضعیت دشوار باشد.