شخصیت - ماهر و باهوش

کشف کنید که چگونه اصطلاحات انگلیسی مانند "سریع در درک" و "جرقه روشن" به ماهر و باهوش بودن در انگلیسی مربوط می‌شوند.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
شخصیت
eagle eye [اسم]
اجرا کردن

فرد تیزبین

Ex: She has an eagle eye for spotting grammatical errors in written documents .

او چشم عقاب برای تشخیص اشتباهات دستوری در اسناد نوشته شده دارد.

اجرا کردن

فرد باهوش و زیرک

Ex: He 's a sharp cookie when it comes to technology .
on the ball [عبارت]
اجرا کردن

حواس‌جمع

Ex: The receptionist is always on the ball , promptly directing calls and assisting visitors .
green thumb [اسم]
اجرا کردن

خوش‌دست بودن (در کاشتن و پرورش گیاهان)

Ex: My neighbor has a green thumb .

همسایه من انگشت سبز دارد. باغش همیشه پر از گل‌های پررنگ و برگ‌های سرسبز است.

dab hand [اسم]
اجرا کردن

زبردست

Ex: She 's a dab hand at carpentry .

او در نجاری استاد است. می‌تواند به راحتی قطعات مبلمان پیچیده بسازد.

wise owl [اسم]
اجرا کردن

فرد دانا و باتجربه

Ex: Sarah sought the counsel of her wise owl grandmother before making a major life decision .

سارا قبل از گرفتن یک تصمیم بزرگ در زندگی‌اش، از مادربزرگ جغد خردمند خود مشورت خواست. خرد و سال‌ها تجربه مادربزرگش راهنمایی ارزشمندی ارائه داد.

اجرا کردن

دانا

Ex: Grandfather 's advice is always valuable ; he is as wise as an owl .
in {one's} blood [عبارت]
اجرا کردن

در خون کسی بودن

Ex: All of my relatives are doctors medical prowess is just in our blood .
اجرا کردن

فرد باهوش

Ex:

او همیشه در جلسات تیم ما ایده‌های بینش‌آوری دارد. او قطعاً جرقه درخشان گروه است.

book smart [اسم]
اجرا کردن

فرد دانا و کتابخوان

Ex:

جیمز به خاطر هوش کتابی اش معروف است. او همیشه بینی اش در کتاب است و می‌تواند توضیحات مفصلی در مورد طیف گسترده‌ای از موضوعات ارائه دهد.

اجرا کردن

بسیار باهوش

Ex: She 's a formidable debater , always quick with her responses and sharp as a tack in her arguments .
اجرا کردن

فردی با حافظه ریاضی خیلی خوب

Ex: During tax season , the accountants work long hours as number crunchers , preparing and analyzing financial statements to ensure accurate tax filings .

در فصل مالیات، حسابداران ساعت‌های طولانی به عنوان خردکننده‌های اعداد کار می‌کنند، صورت‌های مالی را آماده و تحلیل می‌کنند تا اطمینان حاصل شود که اظهارنامه‌های مالیاتی دقیق هستند.

اجرا کردن

تیز بودن (در فهمیدن و یادگیری)

Ex: In the business meeting , Sarah demonstrated her ability to be quick on the uptake by comprehending complex data and proposing innovative solutions .