واژگان برای IELTS General (نمره 8-9) - فجایع

در اینجا، شما برخی از کلمات انگلیسی مربوط به بلایای طبیعی را یاد خواهید گرفت که برای آزمون عمومی آیلتس ضروری هستند.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
واژگان برای IELTS General (نمره 8-9)
calamity [اسم]
اجرا کردن

مصیبت

Ex: The forest fire turned into a calamity as it rapidly spread , consuming acres of land and displacing wildlife .

آتش‌سوزی جنگل به یک فاجعه تبدیل شد زیرا به سرعت گسترش یافت، هکتارها زمین را سوزاند و حیات وحش را آواره کرد.

cataclysm [اسم]
اجرا کردن

دگرگونی ناگهانی سطح زمین (زمین شناسی)

Ex: Scientists point to an asteroid or comet impact as the leading theory for the cataclysm that wiped out the dinosaurs .

دانشمندان به برخورد یک سیارک یا دنباله‌دار به عنوان نظریه پیشرو برای فاجعه که دایناسورها را از بین برد اشاره می‌کنند.

ravage [اسم]
اجرا کردن

ویرانگری

Ex: The earthquake 's ravage was evident in the shattered buildings and displaced communities .

ویرانی زلزله در ساختمان‌های تخریب شده و جوامع آواره آشکار بود.

اجرا کردن

آتش‌سوزی عظیم

Ex: The dry conditions and high winds created a perfect storm for the conflagration that devastated the rural community .

شرایط خشک و بادهای شدید طوفانی کامل برای آتش‌سوزی بزرگ ایجاد کردند که جامعه روستایی را نابود کرد.

scourge [اسم]
اجرا کردن

مصیبت

Ex: Famine has been a recurring scourge in regions with persistent food insecurity and agricultural challenges .

قحطی به عنوان یک بلای تکرارشونده در مناطق با ناامنی غذایی پایدار و چالش‌های کشاورزی بوده است.

aftershock [اسم]
اجرا کردن

پس‌لرزه

Ex: Seismologists closely monitored the region for aftershocks , providing valuable data for risk assessment .

زلزله‌شناسان منطقه را برای پسلرزه‌ها به دقت تحت نظر داشتند و داده‌های ارزشمندی برای ارزیابی خطر ارائه کردند.

temblor [اسم]
اجرا کردن

زلزله

Ex: The seismograph detected a minor temblor , leading to further monitoring of seismic activity .

لرزه‌نگار یک زلزله جزئی را تشخیص داد که منجر به نظارت بیشتر بر فعالیت‌های لرزه‌ای شد.

deluge [اسم]
اجرا کردن

سیل

Ex: Rescue teams worked through the night to reach victims of the deluge .
salvage [اسم]
اجرا کردن

نجات کشتی یا محموله

Ex: Divers were called in for the salvage of the sunken cargo .
epicenter [اسم]
اجرا کردن

کانون زمین‌لرزه

Ex: The small town , once the epicenter of the cultural movement , still retained its vibrant artistic community .

شهر کوچک، که زمانی مرکز جنبش فرهنگی بود، هنوز جامعه هنری پر جنب و جوش خود را حفظ کرده بود.

waterspout [اسم]
اجرا کردن

طوفان دریایی

Ex: The satellite imagery captured the impressive waterspout as it spun over the open sea .

تصاویر ماهواره‌ای گردباد آبی چشمگیر را در حال چرخش بر فراز دریای آزاد ثبت کردند.