واژگان برای IELTS General (نمره 8-9) - تهیه غذا

در اینجا، شما برخی از کلمات انگلیسی مربوط به آماده‌سازی غذا را یاد خواهید گرفت که برای آزمون عمومی آموزش آیلتس ضروری هستند.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
واژگان برای IELTS General (نمره 8-9)
to charboil [فعل]
اجرا کردن

کباب کردن

Ex:

او تصمیم گرفت سبزیجات را برای کباب کباب کند، که به آنها طعم خوشمزه‌ای از سوختگی داد.

to nuke [فعل]
اجرا کردن

در ماکروویو گرم کردن یا پختن

Ex: As a time-saving measure , the busy professional would often nuke pre-prepared meals for dinner .

به عنوان یک اقدام صرفه جویی در زمان، حرفه‌ای مشغول اغلب وعده‌های غذایی از پیش آماده شده را برای شام در مایکروویو گرم می‌کرد.

to pop [فعل]
اجرا کردن

(ذرت) بو دادن

Ex: He popped the chicken wings in the air fryer , achieving the perfect crispy texture without excess oil .

او بال‌های مرغ را در فر هوایی سرخ کرد، بافت ترد و عالی را بدون روغن اضافی به دست آورد.

اجرا کردن

جدا کردن استخوان‌های ستون فقرات پرنده و باز کردن گوشت آن به‌طور کامل

Ex: Spatchcocking the turkey allows it to cook more quickly and evenly on the grill .

اسپچکاک کردن بوقلمون باعث می‌شود که سریع‌تر و یکنواخت‌تر روی گریل پخته شود.

to zap [فعل]
اجرا کردن

در ماکروویو گرم کردن یا پختن

Ex: The convenience store offers a range of ready-to-eat meals that customers can zap for a quick meal on the go .

فروشگاه مواد غذایی طیفی از غذاهای آماده ارائه می‌دهد که مشتریان می‌توانند برای یک وعده غذایی سریع در راه، آن‌ها را گرم کنند.

to baste [فعل]
اجرا کردن

روغن و آب گوشت ریختن (روی گوشت در حال پخت)

Ex: For the best results , baste the lamb with garlic butter while it roasts .

برای بهترین نتایج، گوسفند را با کره سیر روغن‌دهی کنید در حالی که کباب می‌شود.

to blanch [فعل]
اجرا کردن

نیم‌پز کردن

Ex: The gardener blanched the freshly picked peas to lock in their green hue before storing them in the freezer .

باغبان نخودهای تازه چیده شده را بلانچ کرد تا رنگ سبز آنها را قبل از ذخیره کردن در فریزر حفظ کند.

to scald [فعل]
اجرا کردن

جوشاندن

Ex: The chef scalded the milk on the stovetop before incorporating it into the custard mixture .

آشپز شیر را روی اجاق جوشاند قبل از اینکه آن را به مخلوط کاستارد اضافه کند.

to deglaze [فعل]
اجرا کردن

لعاب‌زدایی کردن

Ex: As the pot roast cooked , the chef deglazed the Dutch oven with red wine , intensifying the flavors of the braised meat .

همانطور که گوشت گوساله در حال پختن بود، آشپز با افزودن شراب قرمز به تمیز کردن دیگ هلندی پرداخت و طعم گوشت آبپز را تشدید کرد.

to aerate [فعل]
اجرا کردن

در معرض هوا قرار دادن

Ex: He aerated his bedding outside in the morning sun .
to dredge [فعل]
اجرا کردن

پوشاندن (قبل از پخت)

Ex: The catfish was traditionally dredged in a spicy seasoning mix before being pan-fried for a delightful kick .

ماهی گربه‌ای به طور سنتی در یک مخلوط چاشنی تند آغشته می‌شد قبل از اینکه برای یک طعم دلپذیر تفت داده شود.

to knead [فعل]
اجرا کردن

ورز دادن

Ex: The chef demonstrated how to knead the pasta dough for a perfect texture .

آشپز نشان داد که چگونه خمیر پاستا را برای بافتی عالی ورز دهد.

اجرا کردن

کباب کردن

Ex:

او بال‌های مرغ را کباب کرد تا زمانی که از بیرون ترد و از داخل آبدار شدند.

to parboil [فعل]
اجرا کردن

تا نیمه جوشاندن

Ex: Parboiling the ribs before grilling helps tenderize the meat and reduces cooking time .

نیمپز کردن دنده‌ها قبل از کباب کردن به نرم شدن گوشت و کاهش زمان پخت کمک می‌کند.

to saute [فعل]
اجرا کردن

تفت دادن

Ex:

قارچ‌ها را در کمی روغن تفت دهید تا طلایی و نرم شوند.

to broil [فعل]
اجرا کردن

کباب کردن

Ex: Broil the vegetables on a baking sheet until they are charred and tender .

سبزیجات را روی یک سینی پخت کباب کنید تا زمانی که سوخته و نرم شوند.

to thaw [فعل]
اجرا کردن

آب کردن

Ex:

او قصد دارد از بخاری برای ذوب کردن زمین یخ زده قبل از کاشت استفاده کند.

to braise [فعل]
اجرا کردن

پختن

Ex: Braising the lamb shanks with tomatoes and herbs yields a succulent and tender result .

خورشتی کردن ساق پاهای گوسفند با گوجه فرنگی و گیاهان معطر نتیجه‌ای آبدار و نرم می‌دهد.

to filet [فعل]
اجرا کردن

گوشت را از استخوان جدا کردن

Ex:

آشپز سوشی ماهرانه تن ماهی را فیله کرد و برش‌های ظریف ساشیمی را برای یک غذای تازه و اشتها آور ایجاد کرد.