واژگان برای IELTS General (نمره 5) - تهیه غذا

در اینجا، شما برخی از کلمات انگلیسی مربوط به آماده‌سازی غذا را یاد خواهید گرفت که برای آزمون عمومی آموزش آیلتس ضروری هستند.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
واژگان برای IELTS General (نمره 5)
to bake [فعل]
اجرا کردن

پختن

Ex: The recipe calls for baking the potatoes until they are tender .

دستور پخت نیاز به پختن سیب‌زمینی‌ها تا زمانی که نرم شوند دارد.

to boil [فعل]
اجرا کردن

آب‌پز کردن

Ex: We will boil the vegetables for dinner .

ما سبزیجات را برای شام می‌جوشانیم.

to grill [فعل]
اجرا کردن

کباب‌پز کردن

Ex: The chef suggests grilling the steak for a smoky flavor .

سرآشپز پیشنهاد می‌کند که استیک را برای طعم دودی کباب کنید.

to fry [فعل]
اجرا کردن

سرخ کردن

Ex: She watched her grandmother fry the potatoes .

او تماشا کرد که مادربزرگش سیب‌زمینی‌ها را سرخ می‌کند.

to roast [فعل]
اجرا کردن

بریان کردن

Ex: The chef recommends roasting the beef slowly at a low temperature for maximum tenderness .

آشپز توصیه می‌کند که گوشت گاو را به آرامی در دمای پایین بریان کنید تا نهایت نرمی را داشته باشد.

to blend [فعل]
اجرا کردن

مخلوط کردن

Ex: The artist skillfully blended colors on the canvas for a harmonious effect .

هنرمند با مهارت رنگ‌ها را روی بوم ترکیب کرد تا اثری هماهنگ ایجاد کند.

to chop [فعل]
اجرا کردن

خرد کردن

Ex: The kitchen staff has chopped ingredients for today 's lunch service .

کارکنان آشپزخانه مواد اولیه را برای سرویس ناهار امروز خرد کرده‌اند.

to slice [فعل]
اجرا کردن

قاچ کردن

Ex: When making pizza , slice the pepperoni thinly .

وقتی پیتزا درست می‌کنید، پپرونی را نازک ورقه‌ورقه کنید.

to dice [فعل]
اجرا کردن

نگینی کردن

Ex: They diced the potatoes and fried them for breakfast .

آنها سیب‌زمینی‌ها را خرد کردند و برای صبحانه سرخ کردند.

to peel [فعل]
اجرا کردن

پوست کندن

Ex: The chef demonstrated how to peel a mango efficiently .

آشپز نشان داد که چگونه می‌توان یک انبه را به طور موثر پوست کند.

to grate [فعل]
اجرا کردن

رنده کردن

Ex: Grate some lemon zest to add a refreshing touch to the dish .

رنده کنید کمی پوست لیمو را برای اضافه کردن یک لمس طراوت به غذا.

to shred [فعل]
اجرا کردن

به قطعات کوچک خرد کردن

Ex: To dispose of old bills , he decided to shred them to protect personal information .

برای خلاص شدن از قبض‌های قدیمی، او تصمیم گرفت آن‌ها را خرد کند تا اطلاعات شخصی را محافظت کند.

to mash [فعل]
اجرا کردن

به‌صورت پوره درآوردن

Ex: She mashed the bananas with a spoon to incorporate them into the pancake batter .

او موزها را با قاشق له کرد تا آنها را در خمیر پنکیک مخلوط کند.

to marinate [فعل]
اجرا کردن

مزه‌دار کردن

Ex: He likes to marinate the tofu in a soy sauce and ginger marinade before stir-frying it with vegetables .
to season [فعل]
اجرا کردن

مزه‌دار کردن

Ex: They season the rice with cumin and turmeric for a fragrant side dish .

آنها برنج را با زیره و زردچوبه چاشنی می‌زنند تا یک غذای فرعی خوشبو درست کنند.

to mix [فعل]
اجرا کردن

مخلوط کردن

Ex: Bartenders expertly mix various spirits and juices to craft unique cocktails .

بارتندرها با مهارت انواع مشروبات الکلی و آبمیوه‌ها را مخلوط می‌کنند تا کوکتل‌های منحصر به فردی بسازند.

to freeze [فعل]
اجرا کردن

منجمد شدن

Ex: As the sun set , the puddles on the road started to freeze , making driving conditions hazardous for motorists .

همانطور که خورشید غروب می‌کرد، گودال‌های روی جاده شروع به یخ زدن کردند، که شرایط رانندگی را برای رانندگان خطرناک کرد.

to toast [فعل]
اجرا کردن

برشته کردن

Ex: The chef recommends toasting the sandwich in a panini press for a crunchy texture .

سرآشپز توصیه می‌کند ساندویچ را در دستگاه پرس پانینی تست کنید تا بافتی ترد داشته باشد.

to cut [فعل]
اجرا کردن

بریدن

Ex: She cuts the fruit into bite-sized pieces for a fruit salad .

او میوه‌ها را برای سالاد میوه به تکه‌های به اندازه یک لقمه می‌برد.

to flavor [فعل]
اجرا کردن

مزه‌دار کردن

Ex: They flavor the rice with saffron and turmeric for a vibrant color and taste .

آنها برنج را با زعفران و زردچوبه طعم‌دار می‌کنند برای یک رنگ و طعم پر جنب و جوش.

واژگان برای IELTS General (نمره 5)
اندازه و مقیاس ابعاد وزن و پایداری افزایش مقدار
کاهش مقدار شدت بالا شدت کم فضا و منطقه
اشکال Speed Significance نفوذ و قدرت
بی نظیری Complexity Value Quality
چالش‌ها ثروت و موفقیت فقر و شکست Appearance
Age شکل بدن Wellness بافت‌ها
Intelligence صفات مثبت انسانی صفات منفی انسان ویژگی‌های اخلاقی
پاسخ‌های عاطفی حالت‌های عاطفی رفتارهای اجتماعی طعم‌ها و بوها
صداها Temperature Probability اقدامات رابطه‌ای
زبان بدن و حرکات حالت‌ها و موقعیت‌ها نظرات افکار و تصمیمات
دانش و اطلاعات تشویق و دلسردی درخواست و پیشنهاد پشیمانی و اندوه
احترام و تایید تلاش و پیشگیری لمس و نگه داشتن اقدامات و واکنش های فیزیکی
حرکات فرماندهی و اعطای مجوزها درگیر شدن در ارتباط کلامی درک و یادگیری
درک حواس استراحت و آرامش خوردن و نوشیدن تغییر و شکل دادن
خلق و تولید سازماندهی و جمع آوری تهیه غذا سرگرمی ها و روال ها
Shopping مالی و ارز زندگی اداری شغل‌های تخصصی
مشاغل کار دستی مشاغل خدمات و پشتیبانی حرفه‌های خلاقانه و هنری House
Human Body Health ورزش مسابقات ورزشی
Transportation جامعه و رویدادهای اجتماعی بخش های شهر دوستی و دشمنی
روابط عاشقانه احساسات مثبت احساسات منفی Family
حیوانات Weather غذا و نوشیدنی سفر و گردشگری
Pollution Migration فجایع مواد
قیدهای حالت قیدهای نظر قیدهای قطعیت قیدهای تکرار
قیدهای زمان قیدهای مکان قیدهای درجه قیدهای تأکید
قیدهای هدف و قصد قیدهای پیوندی