to go somewhere because we want to spend time with someone
دیدوبازدید کردن
من عاشق دیدن عمویم هستم چون داستانهای عالی تعریف میکند.
در اینجا واژگان از واحد 4 - بخش 2 در کتاب درسی Interchange Pre-Intermediate را پیدا خواهید کرد، مانند "including"، "chill out"، "hurricane" و غیره.
مرور
فلشکارتها
املای کلمه
آزمون
to go somewhere because we want to spend time with someone
دیدوبازدید کردن
من عاشق دیدن عمویم هستم چون داستانهای عالی تعریف میکند.
the planet earth, where we all live
جهان
رویای او قایقرانی به دور جهان است.
possessing great strength or force
قدرتمند
موتور قوی ماشین را به راحتی به جلو راند.
a person who is biologically part of the sex that can conceive and give birth
زن
تیم از تعداد مساوی مردان و زنان تشکیل شده بود.
the number 1 followed by 6 zeros
یک میلیون
برنده لاتاری نمیتوانست باور کند که چقدر خوششانس است در حالی که چکی به ارزش یک میلیون دلار در دست داشت.
to store information in a way that can be used in the future
ضبط کردن
او هزینههای روزانه خود را در یک صفحه گسترده ثبت میکند.
a valuable silver-gray heavy metal that is highly unreactive and ductile, used in jewelry making, medicine and a range of other industries
پلاتین
دانشمند خواص پلاتین را در واکنشهای شیمیایی مطالعه کرد.
without pausing or taking a break
بهطور بیوقفه
موسیقی در مهمانی بدون وقفه پخش میشد و همه را به رقصیدن وا میداشت.
used to express a period from a specific past time up to now or another specified point
از آن زمان
من از از زمانی که اینجا بودهام احساس بهتری داشتهام.
used to highlight a comparison
حتی
کیک حتی بهتر از چیزی بود که انتظار داشتم.
to relax and take a break especially when feeling stressed or upset
آرام گرفتن
ساحل، محل مورد علاقه من برای آرامش و استراحت است.
the physical and mental strength required for activity, work, etc.
انرژی
بعد از مطالعه تمام شب، او هیچ انرژیای برای امتحان نداشت.
extremely surprising, particularly in a good way
شگفتآور
نمایش آتشبازی واقعاً شگفتانگیز بود و تمام آسمان را روشن کرد.
someone who provides enjoyment and amusement to others through various forms of performance, such as music, comedy, acting, or magic
کمدین
سرگرمکننده با کمدی ایستاده خود مخاطبان را مجذوب کرد.
someone who greatly admires or is interested in someone or something
هوادار
به عنوان یک طرفدار تاریخ، او از خواندن درباره دورههای مختلف زمانی لذت میبرد.
to move the body to music in a special way
رقصیدن
در طول کارناوال، همه در خیابانها میرقصیدند.
used to point out that something or someone is part of a set or group
شامل
او به بسیاری از کشورها سفر کرده است، از جمله فرانسه، ایتالیا و اسپانیا.
a style of dance music originated from African music and jazz, characterized by having a strong rhythm
موسیقی فانک
گروه یک ریتم فانک نواخت که همه را در سالن رقص به حرکت درآورد.
the spiritual part of a person that is believed to be the essence of life in them
روح
بسیاری از فرهنگها معتقدند که روح پس از مرگ بدن به وجود خود ادامه میدهد.
a profession or a series of professions that one can do for a long period of one's life
شغل
او در حال پیگیری یک حرفه در پزشکی است و امیدوار است که پزشک شود.
in a continuous manner up to the present moment
in a continuous manner up to the present moment
a musical piece written for one singer or instrument
قطعه موسیقی برای یک ساز یا یک خواننده
پیانیست یک سولو زیبا در طول کنسرت نواخت.
an official agreement between two or more sides that states what each of them has to do
قرارداد
آنها یک قرارداد برای خرید خانه امضا کردند که شرایط فروش را مشخص میکرد.
the skill and knowledge we gain from doing, feeling, or seeing things
تجربه
سالهای تجربه او به عنوان سرآشپز او را به یک متخصص در آشپزخانه تبدیل کرده است.
to do something for a special reason
عمل کردن
شرکت تصمیم گرفت به سرعت عمل کند تا به شکایات مشتریان رسیدگی و خدمات خود را بهبود بخشد.
to make a movie, music, etc. available to the public
منتشر کردن (فیلم، کتاب و...)
استودیوی فیلم آخرین فیلم پرفروش خود را در سینماهای سراسر جهان منتشر کرد.
a number of music pieces or songs sold as a single item, normally on a CD or the internet
آلبوم (موسیقی)
گروه هفته گذشته آلبوم جدید خود را منتشر کرد که شامل ده آهنگ اصلی است.
a group of people who work together for a particular reason, such as a business, department, etc.
سازمان
او بنیانگذار یک سازمان ورزشی جدید است.
a very strong and destructive wind that moves in circles, often seen in the Caribbean
طوفان
پناهگاههای اضطراری قبل از اینکه توفان بزند برپا شدند.
a person who has been harmed, injured, or killed due to a crime, accident, etc.
قربانی
قربانی سرقت پس از این واقعه لرزان اما سالم ماند.
to become someone's husband or wife
ازدواج کردن
او انتظار نداشت اینقدر زود ازدواج کند، اما عاشق شد.
to become the most successful, the luckiest, or the best in a game, race, fight, etc.
برنده شدن
تیم ما پس از یک فصل سخت قهرمانی را برد.
the leader of a country that has no king or queen
رئیسجمهور
رئیسجمهور در یک سخنرانی تلویزیونی خطاب به ملت صحبت کرد.
the beginning or introduction of something new, such as a project, organization, or era
آغاز
شرکت افتتاح جدیدترین شعبه خود را جشن گرفت.
a thing or fact that is known and seen by only one person or a few people and hidden from others
راز
او به بهترین دوستش اعتماد کرد، رازی را که سالها نگه داشته بود با او در میان گذاشت.
a grouping of people or objects that work together as a single entity
چینش
سربازان قبل از شروع رژه به تشکیل حرکت کردند.
very large in size
بسیار بزرگ
آسمانخراش عظیم بر خط افق شهر مسلط بود.
anything that takes place, particularly something important
اتفاق
عروسی یک رویداد شاد بود که خانواده و دوستان را گرد هم آورد.
someone who plays a musical instrument or writes music, especially as a profession
نوازنده
به عنوان یک موسیقیدان، او الهام را در صداها و ریتمهای روزمره پیدا میکند.
someone whose job is to use their voice for creating music
خواننده
او یک خواننده معروف است که به خاطر موسیقی راکش شناخته میشود.
a piece of music that has words
آهنگ
لالایی او یک آهنگ شیرین است که کودکش را آرام میکند تا بخوابد.
someone who entertains an audience, such as an actor, singer, musician, etc.
هنرمند (بازیگر، خواننده، نوازنده و غیره)
او یک هنرمند همهفنحریف است که در هر دو نقش دراماتیک و کمدی عالی عمل میکند.
someone whose job is to plan and draw how something will look or work before it is made, such as furniture, tools, etc.
طراح
به عنوان یک طراح گرافیک، او لوگوهایی برای کسبوکارها ایجاد میکند.
(of a person, movie, etc.) having been granted a prize because of having outstanding skill or quality
برنده جایزه
او یک نویسنده برنده جایزه است که به خاطر رمانهای الهامبخشش شناخته میشود.
an extremely popular and well-known performer or sports player
سوپراستار
all the events of the past
تاریخ
مطالعه تاریخ به ما کمک میکند تا رویدادهایی را که جهان ما را شکل دادهاند و بر جامعه معاصر تأثیر گذاشتهاند، درک کنیم.
with a lot of difficulty or effort
بهسختی
او سخت کار کرد تا به اهدافش برسد.
the fact of reaching what one tried for or desired
موفقیت
سختکوشی و عزم او در نهایت به موفقیتی که برایش تلاش میکرد منجر شد.
to give something to someone in exchange for money
فروختن
آیا قصد دارید خانه خود را در آینده نزدیک بفروشید؟