کتاب 'اینترچنج' پیش‌متوسطه - واحد 12 - بخش 2

در اینجا واژگان از واحد 12 - بخش 2 در کتاب درسی Interchange Pre-Intermediate را پیدا خواهید کرد، مانند 'دئودورانت'، 'پیشنهاد'، 'نادر'، و غیره.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
کتاب 'اینترچنج' پیش‌متوسطه
bath [اسم]
اجرا کردن

حمام

Ex: Our cat hates having a bath .

گربه ما از گرفتن حمام متنفر است.

helpful [صفت]
اجرا کردن

مفید

Ex: His helpful advice made the project much easier to complete .

توصیه‌های مفید او انجام پروژه را بسیار آسان‌تر کرد.

container [اسم]
اجرا کردن

محفظه

Ex: The plastic container kept the cookies fresh for days .

ظرف پلاستیکی کلوچه‌ها را برای روزها تازه نگه داشت.

bag [اسم]
اجرا کردن

کیف

Ex: She packed her swimming gear in a waterproof bag for the pool .

او وسایل شنا خود را در یک کیف ضد آب برای استخر بسته بندی کرد.

bottle [اسم]
اجرا کردن

بطری

Ex: They collected glass bottles for a recycling project .

آن‌ها بطری‌های شیشه‌ای را برای یک پروژه بازیافت جمع‌آوری کردند.

box [اسم]
اجرا کردن

جعبه

Ex: I need to find a small box for storing jewelry .

من نیاز به پیدا کردن یک جعبه کوچک برای نگهداری جواهرات دارم.

can [اسم]
اجرا کردن

قوطی

Ex: She opened a can of soup for a quick and easy lunch .

او یک قوطی سوپ برای یک ناهار سریع و آسان باز کرد.

jar [اسم]
اجرا کردن

شیشه (مربا، عسل و غیره)

Ex: The candlelight flickered softly , casting shadows on the rows of jars that adorned the shelves .

نور شمع به آرامی می‌لرزید، سایه‌هایی بر روی ردیف‌های شیشه‌های که قفسه‌ها را زینت می‌دادند می‌انداخت.

pack [اسم]
اجرا کردن

بسته

Ex: A pack of batteries was on sale .
tube [اسم]
اجرا کردن

لوله

Ex: The artist dipped his brush into the paint tube .

هنرمند قلم موی خود را در لوله رنگ فرو برد.

cough drop [اسم]
اجرا کردن

قرص سرفه

Ex: Cough drops help reduce throat irritation and suppress coughing .

قرص سرفه به کاهش تحریک گلو و سرکوب سرفه کمک می‌کند.

pain [اسم]
اجرا کردن

درد

Ex: The doctor asked where the pain was located .

پزشک پرسید که درد در کجا قرار دارد.

tissue [اسم]
اجرا کردن

دستمال کاغذی

Ex: He used a tissue to blot the excess oil from his face .

او از یک دستمال کاغذی برای پاک کردن روغن اضافه از صورتش استفاده کرد.

bandage [اسم]
اجرا کردن

بانداژ

Ex: He always kept a first aid kit with extra bandages in his car for any minor injuries while hiking .

او همیشه یک جعبه کمک‌های اولیه با بانداژهای اضافی در ماشینش برای هرگونه آسیب جزئی در هنگام پیاده‌روی نگه می‌داشت.

deodorant [اسم]
اجرا کردن

دئودورانت (رول ضدتعریق)

Ex: After exercising , it is important to reapply deodorant to stay fresh .

پس از ورزش، مهم است که دئودورانت را دوباره استفاده کنید تا تازه بمانید.

face cream [اسم]
اجرا کردن

کرم صورت

Ex: She always carries her favorite face cream in her bag for dry spots .

او همیشه کرم صورت مورد علاقه‌اش را برای نقاط خشک در کیفش حمل می‌کند.

اجرا کردن

کرم اصلاح

Ex: They make shaving cream for sensitive skin to avoid redness .

آنها کرم اصلاح برای پوست‌های حساس می‌سازند تا از قرمزی جلوگیری کنند.

toothpaste [اسم]
اجرا کردن

خمیردندان

Ex: Using fluoride toothpaste helps prevent cavities .

استفاده از خمیردندان حاوی فلوراید به پیشگیری از پوسیدگی دندان کمک می‌کند.

to suggest [فعل]
اجرا کردن

پیشنهاد کردن

Ex: She suggested a new approach to solving the problem .

او یک روش جدید برای حل مشکل پیشنهاد داد.

suggestion [اسم]
اجرا کردن

پیشنهاد

Ex: After listening to everyone 's suggestions , they finally agreed on a restaurant for dinner .

بعد از گوش دادن به پیشنهادات همه، آنها در نهایت بر روی یک رستوران برای شام توافق کردند.

chamomile [اسم]
اجرا کردن

بابونه

Ex: Chamomile has been used in traditional medicine for centuries .

بابونه قرن‌هاست که در طب سنتی استفاده می‌شود.

can [فعل]
اجرا کردن

توانستن

Ex: The mechanic can fix a wide range of automobile issues .

مکانیک می‌تواند طیف گسترده‌ای از مشکلات خودرو را برطرف کند.

could [فعل]
اجرا کردن

ممکن بودن

Ex: Could you tell me how to get to the nearest post office ?

میتوانید به من بگویید چگونه به نزدیکترین اداره پست بروم؟

may [فعل]
اجرا کردن

ممکن بودن

Ex: He may have left his keys on the kitchen counter .

او ممکن است کلیدهایش را روی پیشخوان آشپزخانه گذاشته باشد.

might [فعل]
اجرا کردن

ممکن بودن

Ex: He might be able to help you with your project .

او ممکن است بتواند در پروژه شما به شما کمک کند.

should [فعل]
اجرا کردن

باید

Ex: As a responsible pet owner , you should ensure your pets receive proper care .

به عنوان یک صاحب حیوان خانگی مسئول، شما باید اطمینان حاصل کنید که حیوانات خانگی شما مراقبت مناسب دریافت می‌کنند.

to avoid [فعل]
اجرا کردن

دوری کردن

Ex: After their disagreement , he avoided her in the work place .

پس از اختلافشان، او در محل کار از او اجتناب می‌کرد.

remedy [اسم]
اجرا کردن

درمان

Ex: It 's important to follow the recommended dosage when using over-the-counter remedies to avoid adverse effects .

مهم است که هنگام استفاده از داروهای بدون نسخه، دوز توصیه شده را رعایت کنید تا از عوارض جانبی جلوگیری شود.

forest [اسم]
اجرا کردن

جنگل

Ex: The forest provided us with shade on a hot summer day .

جنگل در یک روز گرم تابستانی به ما سایه داد.

nobody [ضمیر]
اجرا کردن

هیچ‌کس

Ex: Nobody noticed the small , hidden entrance to the secret chamber .

هیچ کس متوجه ورودی کوچک و پنهان اتاق مخفی نشد.

to enjoy [فعل]
اجرا کردن

لذت بردن

Ex: We enjoyed the movie so much that we watched it twice .

ما آنقدر از فیلم لذت بردیم که دو بار آن را تماشا کردیم.

office [اسم]
اجرا کردن

اداره

Ex:

به عنوان یک نویسنده مستقل، او یک اتاق اضافی در خانه‌اش را به یک دفتر خانگی دنج تبدیل کرد.

research [اسم]
اجرا کردن

پژوهش

Ex: The research on social media usage revealed interesting trends among teenagers .

تحقیق در مورد استفاده از رسانه‌های اجتماعی، روندهای جالبی در میان نوجوانان را آشکار کرد.

to treat [فعل]
اجرا کردن

رفتار کردن

Ex: She always treats her friends with kindness and respect .

او همیشه با دوستانش با مهربانی و احترام رفتار می‌کند.

appointment [اسم]
اجرا کردن

قرار ملاقات

Ex: She was late for her doctor 's appointment .

او برای ملاقات دکترش دیر کرد.

rare [صفت]
اجرا کردن

کمیاب

Ex: Seeing a shooting star is a rare occurrence that fills people with wonder and awe .

دیدن یک شهاب سنگ یک اتفاق نادر است که مردم را پر از شگفتی و ترس می‌کند.

plant [اسم]
اجرا کردن

گیاه

Ex: The rose is a popular plant known for its beautiful flowers .

گل رز یک گیاه محبوب است که به خاطر گل‌های زیبایش شناخته می‌شود.

powerful [صفت]
اجرا کردن

قدرتمند

Ex: The movie had a powerful impact on viewers .

فیلم تأثیر قوی بر روی بینندگان داشت.

effective [صفت]
اجرا کردن

مؤثر

Ex: The coach 's effective strategies improved the team 's performance on the field .

استراتژی‌های موثر مربی عملکرد تیم را در زمین بهبود بخشید.

treatment [اسم]
اجرا کردن

درمان

Ex: The holistic approach to cancer treatment included chemotherapy , radiation therapy , and complementary therapies to support overall well-being .
community [اسم]
اجرا کردن

اجتماع

Ex: The school is an important part of the community , providing education and resources .

مدرسه بخش مهمی از جامعه است که آموزش و منابع را فراهم می‌کند.

اجرا کردن

انسان‌شناس

Ex: He became an anthropologist after traveling through remote villages in Asia .

او پس از سفر به روستاهای دورافتاده در آسیا انسان‌شناس شد.

scientist [اسم]
اجرا کردن

دانشمند

Ex: Jane dreams of becoming a scientist .

جین رویای تبدیل شدن به یک دانشمند را دارد.

human [اسم]
اجرا کردن

انسان

Ex:

پزشک در درمان بیماری‌هایی که انسان‌ها را تحت تأثیر قرار می‌دهند تخصص داشت.

village [اسم]
اجرا کردن

روستا

Ex: The village square was the heart of social activity , where locals gathered to chat and relax .

میدان روستا قلب فعالیت‌های اجتماعی بود، جایی که مردم محلی برای گپ زدن و استراحت جمع می‌شدند.

اجرا کردن

ناپدید شدن

Ex: The sun disappears below the horizon every evening .

خورشید هر شب زیر افق ناپدید می‌شود.

test [اسم]
اجرا کردن

آزمون

Ex: The math test had several challenging questions about algebra and geometry .

آزمون ریاضی چندین سوال چالش‌برانگیز در مورد جبر و هندسه داشت.