کتاب 'اینترچنج' پیش‌متوسطه - واحد 7 - بخش 2

در اینجا واژگان از واحد 7 - بخش 2 در کتاب درسی Interchange Pre-Intermediate را پیدا خواهید کرد، مانند "باورنکردنی"، "سلام"، "ناپدید شدن"، و غیره.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
کتاب 'اینترچنج' پیش‌متوسطه
incredible [صفت]
اجرا کردن

فوق‌العاده

Ex: His incredible strength enabled him to lift heavy objects with ease .

قدرت باورنکردنی او به او اجازه داد تا اشیاء سنگین را به راحتی بلند کند.

wave [اسم]
اجرا کردن

موج

Ex: The ocean was calm today , with only gentle waves rolling towards the sandy beach .

امروز اقیانوس آرام بود، با تنها امواج ملایمی که به سمت ساحل شنی می‌غلتیدند.

to happen [فعل]
اجرا کردن

اتفاق افتادن

Ex: An unexpected storm can happen at any time of year .

یک طوفان غیرمنتظره می‌تواند در هر زمانی از سال رخ دهد.

greeting [اسم]
اجرا کردن

سلام

Ex: The host ’s friendly greeting set the tone for the evening .

سلام دوستانه میزبان تنش شب را تعیین کرد.

building [اسم]
اجرا کردن

ساختمان

Ex: The tall building stands out among the other structures in the city .

ساختمان بلند در میان سازه‌های دیگر شهر برجسته است.

soon [قید]
اجرا کردن

به‌زودی

Ex: The sun will set soon , and the stars will appear .

خورشید به زودی غروب خواهد کرد و ستاره‌ها ظاهر خواهند شد.

guy [اسم]
اجرا کردن

مرد

Ex: The new guy at work seems really friendly and helpful .

پسر جدید در محل کار واقعاً دوستانه و مفید به نظر می‌رسد.

desert [اسم]
اجرا کردن

بیابان

Ex: He spent three days in the desert with no water .

او سه روز در بیابان بدون آب سپری کرد.

Egypt [اسم]
اجرا کردن

مصر

Ex: She 's studying the history of Egypt at university .

او در دانشگاه تاریخ مصر را مطالعه می‌کند.

art [اسم]
اجرا کردن

هنر

Ex: I am learning the art of photography to capture moments in a creative way .

من در حال یادگیری هنر عکاسی هستم تا لحظات را به روشی خلاقانه ثبت کنم.

artist [اسم]
اجرا کردن

هنرمند

Ex: The music festival featured artists from around the world .

جشنواره موسیقی میزبان هنرمندانی از سراسر جهان بود.

architect [اسم]
اجرا کردن

معمار

Ex: Many famous architects , such as Frank Lloyd Wright and Zaha Hadid , have left a lasting impact on the field with their innovative designs .

بسیاری از معماران مشهور، مانند فرانک لوید رایت و زاها حدید، با طراحی‌های نوآورانه خود تأثیری ماندگار در این زمینه گذاشته‌اند.

engineer [اسم]
اجرا کردن

مهندس

Ex: The engineer is responsible for ensuring the safety and efficiency of the electrical system .

مهندس مسئول اطمینان از ایمنی و کارایی سیستم الکتریکی است.

sand [اسم]
اجرا کردن

ماسه

Ex: The artist used colored sand to create intricate designs .

هنرمند از شن رنگی برای خلق طرح‌های پیچیده استفاده کرد.

اجرا کردن

ناپدید شدن

Ex: The sun disappears below the horizon every evening .

خورشید هر شب زیر افق ناپدید می‌شود.

wind [اسم]
اجرا کردن

باد

Ex: The wind on the beach was strong , making the waves higher .

باد در ساحل شدید بود و موج‌ها را بلندتر می‌کرد.

spectacular [صفت]
اجرا کردن

باشکوه

Ex: The sunset over the ocean was a spectacular sight .

غروب خورشید بر فراز اقیانوس منظره‌ای تماشایی بود.

beautiful [صفت]
اجرا کردن

زیبا

Ex: The actress is known for her beautiful smile .

بازیگر به خاطر لبخند زیبای خود معروف است.

giant [صفت]
اجرا کردن

غول‌پیکر

Ex: The giant mountain range stretched across the horizon , its peaks disappearing into the clouds .

رشته کوه غول‌پیکر در سراسر افق کشیده شده بود، قله‌هایش در ابرها ناپدید می‌شد.

lake [اسم]
اجرا کردن

دریاچه

Ex: The path around the lake was perfect for a morning jog .

مسیر دور دریاچه برای دویدن صبحگاهی عالی بود.

prehistoric [صفت]
اجرا کردن

ماقبل‌تاریخ

Ex: Historians study prehistoric civilizations through artifacts and cave paintings .

تاریخ‌دانان تمدن‌های پیش از تاریخ را از طریق آثار باستانی و نقاشی‌های غار مطالعه می‌کنند.

guide [اسم]
اجرا کردن

راهنما (گردشگری)

Ex: The guide at the art gallery provided insightful commentary on the artworks .

راهنما در گالری هنری تفسیرهای بینش‌آمیزی درباره آثار هنری ارائه داد.

mirror [اسم]
اجرا کردن

آینه

Ex:

آن‌ها یک آینه تمام‌قد را روی در کمد آویزان کردند تا لباس‌هایشان را بررسی کنند.

to forget [فعل]
اجرا کردن

فراموش کردن

Ex: He tried to remember his childhood friend , but he had forgotten her name .

او سعی کرد دوست دوران کودکی خود را به یاد آورد، اما نامش را فراموش کرده بود.

monument [اسم]
اجرا کردن

بنای یادبود

Ex: The monument features intricate carvings that tell the story of the event it represents .

بنای یادبود دارای حکاکی‌های پیچیده‌ای است که داستان رویدادی را که نمایندگی می‌کند، روایت می‌کند.

snorkeling [اسم]
اجرا کردن

غواصی با لوله تنفسی

Ex:

او در حال شناوری با لوله تنفس یک لاک‌پشت دریایی را دید.

ceramic [اسم]
اجرا کردن

سرامیک

Ex:

کارگاه سرامیک کلاس‌هایی در تکنیک‌های ساخت دستی و چرخ‌اندن برای مبتدیان و دانشجویان پیشرفته ارائه می‌داد.

vase [اسم]
اجرا کردن

گلدان

Ex: The florist carefully selected a tall , slender vase to complement the long stems of the roses .

گلفروش با دقت یک گلدان بلند و باریک را انتخاب کرد تا مکمل ساقه‌های بلند گل‌های رز باشد.

stick [اسم]
اجرا کردن

عصا

Ex: The old man 's stick provided him with stability as he walked down the street .

عصا پیرمرد به او ثبات داد در حالی که در خیابان راه می رفت.

awesome [صفت]
اجرا کردن

فوق‌العاده

Ex: The roller coaster ride was awesome and full of twists and turns .

سوار شدن بر ترن هوایی عالی بود و پر از پیچ و تاب بود.

mountain [اسم]
اجرا کردن

کوه

Ex: We enjoyed a picnic at the base of the mountain , surrounded by nature .

ما از یک پیک نیک در پای کوه، محصور در طبیعت لذت بردیم.

to cover [فعل]
اجرا کردن

پوشاندن

Ex: Please cover the cake with a cloth to keep it fresh until the party .

لطفاً کیک را با یک پارچه بپوشانید تا تازه بماند تا زمان مهمانی.

square [اسم]
اجرا کردن

میدان

Ex: He sat on a bench in the square and read a book .

او روی نیمکتی در میدان نشست و کتابی خواند.

area [اسم]
اجرا کردن

منطقه

Ex: The forest area is a habitat for many wildlife species .

منطقه جنگلی زیستگاه بسیاری از گونه‌های حیات وحش است.

farmer [اسم]
اجرا کردن

کشاورز

Ex: The farmer hired workers to help with the harvest .

کشاورز کارگرانی را برای کمک به برداشت محصول استخدام کرد.

view [اسم]
اجرا کردن

منظره

Ex: The view of the forest from the treehouse was magical .

منظره جنگل از خانه درختی جادویی بود.

اجرا کردن

دلخراش

Ex: The heartbreaking loss of their beloved pet left the family devastated .

از دست دادن دلخراش حیوان خانگی محبوبشان خانواده را ویران کرد.