a person whose job is to take tourists to interesting places and show them around
راهنما (گردشگری)
در طول سفرمان به تاکستان، راهنما فرآیند تولید شراب را توضیح داد.
در اینجا شما واژگان از واحد 2 - بخش 2 در کتاب درسی Interchange Intermediate را پیدا خواهید کرد، مانند "مسکن"، "غیر مستقیم"، "کسب درآمد"، و غیره.
مرور
فلشکارتها
املای کلمه
آزمون
a person whose job is to take tourists to interesting places and show them around
راهنما (گردشگری)
در طول سفرمان به تاکستان، راهنما فرآیند تولید شراب را توضیح داد.
on the opposite side of a given area or location
آنطرف
دوستم آن طرف خیابان از ما زندگی میکند.
a symbol or letters used in math, music, or other subjects to show an instruction, idea, etc.
علامت
در ریاضیات، علامت بعلاوه (+) معمولاً برای نشان دادن جمع استفاده میشود.
a room in a public place with a toilet in it
دستشویی عمومی
او از پیشخدمت پرسید که توالت کجا قرار دارد.
in what place, situation, or position
کجا
آیا میدانی کجا میتوانم یک رستوران خوب پیدا کنم؟
not going in a straight line or the shortest way
غیرمستقیم
رفتن از مسیر دیدنی لذتبخش بود اما غیرمستقیمتر از بزرگراه بود.
originating from or created by nature, not made or caused by humans
طبیعی
او ترجیح میدهد در محصولات مراقبت از پوست خود از مواد طبیعی استفاده کند تا از مواد شیمیایی خشن جلوگیری کند.
a particular part or region of a city, country, or the world
منطقه
منطقه اطراف دریاچه یک محل پیک نیک محبوب است.
the condition of being protected and not affected by any potential risk or threat
ایمنی
شرکت ایمنی را با بازرسی منظم تجهیزات و آموزش کارکنان برای جلوگیری از حوادث در اولویت قرار میدهد.
movies, television shows, etc. or an activity that is made for people to enjoy
سرگرمی
جشنوارههای موسیقی سرگرمی را برای دوستداران موسیقی فراهم میکنند.
buildings in which people live, including their condition, prices, or types
مسکن
دولت در حال کار بر روی مسکن مقرون به صرفه است.
a person who writes books, articles, etc., often as a job
نویسنده
آخرین رمان نویسنده در صدر فهرست پرفروشها قرار گرفت و با طرح داستانی جذاب و شخصیتهای به یاد ماندنی خوانندگان را مجذوب خود کرد.
to expect or hope for something
به دنبال چیزی بودن
ما به دنبال افزایش قابل توجهی در فروش این فصل هستیم.
any of the large land masses of the earth surrounded by sea such as Europe, Africa or Asia
قاره
آفریقا دومین قاره بزرگ جهان است.
the number of people who live in a particular city or country
جمعیت
با پیر شدن جمعیت، فشار بر سیستمهای بهداشتی افزایش خواهد یافت.
(of a space) filled with things or people
شلوغ
اتاق شلوغ پر از مهمانانی بود که میرقصیدند و گپ میزدند.
in or for every one hundred, shown by the symbol (%)
درصد
او در امتحان ریاضی خود 95 درصد کسب کرد و بالاترین نمره ها را در کلاس به دست آورد.
a person who lives in a particular place, usually on a long-term basis
ساکن
ساکن جدید مجتمع آپارتمانی خود را به همسایگانش معرفی کرد.
a place where children or the elderly are supervised and cared for during the day while their families are busy, and provided with meals, activities, and rest
مرکز نگهداری از کودکان یا سالمندان
used to introduce a contrast to what has just been said
اگرچه
اگرچه باران میبارید، ما باز هم به پارک رفتیم.
extremely great or large
فوقالعاده
سرعت باورنکردنی یوزپلنگ آن را به سریعترین حیوان خشکی تبدیل میکند.
an amount of money we receive for doing our job, usually monthly
حقوق و دستمزد
کارمندان حقوق خود را در پایان ماه دریافت میکنند.
the health services and treatments given to people
خدمات درمانی
دسترسی به مراقبتهای بهداشتی مقرونبهصرفه یک نگرانی عمده برای بسیاری از خانوادهها در کشور است.
the process that involves teaching and learning, particularly at a school, university, or college
تحصیل
او با شرکت در یک دانشگاه معتبر، آموزش عالی را دنبال کرد.
something that can or may be chosen from a number of alternatives
گزینه
an area of sand or small stones next to a sea or a lake
ساحل
من پاهایم را در شن گرم در ساحل دفن کردم.
a vast area of land that is covered with trees and shrubs
جنگل
من عطر تازه درختان کاج در جنگل را دوست دارم.
to state or suggest something without being asked or told
داوطلبانه گفتن
او تصمیم گرفت نظر خود را در مورد پروژه داوطلبانه بیان کند، هرچند کسی درخواست نظری نکرده بود.
to get money for the job that we do or services that we provide
پول درآوردن
فریلنسرها بر اساس پروژههایی که تکمیل میکنند پول به دست میآورند.
owning a great amount of money or things that cost a lot
ثروتمند
او عاقلانه سرمایهگذاری کرد و به طرز باورنکردنی ثروتمند شد.
the connection among two or more things or people or the way in which they are connected
ارتباط
ایجاد یک رابطه قوی با مشتریان برای موفقیت کسبوکار حیاتی است.
the typical way a person thinks or feels about something or someone, often affecting their behavior and decisions
نگرش
(of a person) having no doubt about something
مطمئن
او مطمئن بود که کلیدهایش را روی پیشخوان آشپزخانه گذاشته است.
used to show that something is surprising or is not expected
حتی
او حتی متوجه تغییر نشد.
the group of politicians in control of a country or state
دولت
دولت سیاستهای جدیدی را برای بهبود سیستم بهداشتی کشور و دسترسی بیشتر همه شهروندان به آن اجرا کرد.