a picture created by paint
نقاشی (تصویر)
دیوار اتاق خواب او دارای یک نقاشی از منظره شهری مورد علاقه او است.
در اینجا واژگان واحد 1 - بخش 2 در کتاب درسی Interchange Intermediate را پیدا خواهید کرد، مانند "تراژدی"، "رنج بردن"، "سرنوشت" و غیره.
مرور
فلشکارتها
املای کلمه
آزمون
a picture created by paint
نقاشی (تصویر)
دیوار اتاق خواب او دارای یک نقاشی از منظره شهری مورد علاقه او است.
an artist who paints pictures
نقاش
گالری در حال نمایش آثار یک نقاش انتزاعی معروف است.
possessing a natural skill or ability for something
بااستعداد
او یک رقصنده بااستعداد است که به خاطر ظرافت و دقتش روی صحنه معروف است.
the quality to face danger or hardship without giving in to fear
شهامت
صحبت کردن در مقابل جمعیت زیاد به شجاعت زیادی نیاز دارد.
an event causing great suffering, destruction, and distress, such as a natural disaster or a serious accident
فاجعه
زلزله یک تراژدی وحشتناک برای کشور بود.
a feeling of expectation and desire for a particular thing to happen or to be true
امید
علیرغم چالشها، او به امید آیندهای بهتر چسبید.
a disabling and life-threatening disease that causes nerve injuries leading to permanent paralysis, happens mostly in children younger than five
فلج اطفال
او از فلج اطفال جان سالم به در برد اما توانایی راه رفتن را از دست داد.
to change and become stronger or more advanced
توسعه یافتن
استارتاپ کوچک این پتانسیل را دارد که به یک شرکت پیشرو در فناوری تبدیل شود.
the state of being physically or mentally sick
بیماری
بیمار نتوانست از بیماری خود بهبود یابد.
(of a person or thing) harmed or spoiled
صدمهدیده
ماشین آسیبدیده پس از تصادف دچار فرورفتگی و خط و خش شده بود.
used to describe a period of time that has no end
برای همیشه
having a lot of physical power
قوی
او توانست جعبه سنگین را بلند کند چون خیلی قوی بود.
the events or situations that are predetermined or inevitable for a person, often believed to be controlled by a higher power
سرنوشت
او معتقد بود که سرنوشت او این است که یک هنرمند بزرگ شود.
any physical damage to a part of the body caused by an accident or attack
آسیب
پس از حمله، او آسیب جدی به سرش وارد شد.
to say or show one's unwillingness to do something that someone has asked
امتناع کردن
دانشجو مجبور شد دعوت به پیوستن به باشگاه فوقبرنامه را به دلیل محدودیتهای زمانی رد کند.
without anyone else
تنها
او دوست دارد ناهار را تنها بخورد و از کمی آرامش لذت ببرد.
to experience and be affected by something bad or unpleasant
رنج کشیدن
آنها عواقب اعمال خود را تحمل کردند.
the general condition of a person's mind or body
وضع عمومی (جسمی یا روحی)
ورزش منظم و رژیم غذایی متعادل برای حفظ سلامتی خوب ضروری هستند.
a part of something that is left
باقیمانده
بعد از تمام کردن غذایش، باقی مانده غذا را در یخچال گذاشت.
not commonly happening or done
غیر معمول
رفتار آرام او در مهمانی غیرعادی بود.
something that has been successfully done, particularly through hard work
دستاورد
پس از سالها تمرین فداکارانه، برنده شدن مدال طلا یک دستاورد خارقالعاده برای ژیمناست بود.
the formal and legal relationship between two people who are married
ازدواج
مشاوره و ارتباط برای یک ازدواج موفق ضروری است.
to a significant or notable degree beyond all others
با اختلاف زیاد
این به وضوح بهترین کتابی است که تا به حال خواندهام.
(of a woman or a female animal) carrying a baby inside one's body
باردار
گربه باردار در گوشه آرامی از خانه لانه کرد در حالی که آماده میشد تا بچه گربههایش را به دنیا آورد.
used to express regret or say that something is disappointing or sad
متأسفانه
متأسفانه، پرواز به دلیل شرایط آبوهوایی شدید به تأخیر افتاد و باعث ناراحتی مسافران شد.
owning a very small amount of money or a very small number of things
فقیر
او میخواست به خانواده فقیر که برای تهیه مایحتاج اولیه مانند غذا و لباس تلاش میکردند کمک کند.
a hairstyle created by interweaving three or more strands of hair into a patterned structure
موی بافتهشده
having a long distance between opposite sides
ضخیم
تنه درخت ضخیم بود، به طوری که چند نفر برای در آغوش گرفتن آن نیاز بودند.
in accordance with what is logical, typical, or expected
طبیعتاً
to pay attention and become aware of a particular thing or person
متوجه شدن
من نتوانستم متوجه غروب زیبای خورشید نشوم در حالی که در کنار ساحل قدم میزدم.
the quality of being attractive or pleasing, particularly to the eye
زیبایی
زیبایی غروب خورشید همه را مبهوت کرد.
to greatly surprise someone
شگفتزده کردن
استعداد هنری او هرگز در شگفتزده کردن دوستانش شکست نخورد.
the quality of behaving or talking in a way that is truthful and free of deception
صداقت
صداقت پایه و اساس هر رابطه قوی است.
the quality or state of being new, creative, and unique, not copied from another thing
اصالت
to cause damage to something in a way that it no longer exists, works, etc.
خراب کردن
آلودگی محیط زیست اغلب اکوسیستمهای ظریف را نابود میکند و به حیات وحش آسیب میرساند.
the act of taking notice of someone or something
توجه
صدای بلند معلم به سرعت توجه دانشآموزان را جلب کرد.
belonging to or following the methods or thoughts that are old as opposed to new or different ones
سنتی
رستوران یک منوی سنتی ارائه میدهد، که بر روی غذاهای راحت آشنا به جای غذاهای مد روز تمرکز دارد.
to know who a person or what an object is, because we have heard, seen, etc. them before
شناختن
من بلافاصله صدای او را تلفنی شناختم.