واژگان سطح فوق متوسط - احساسات و نگرش‌ها

در این درس، کلمات مربوط به احساسات و نگرش‌ها بررسی می‌شوند، که احساسات و دیدگاه‌ها را بیان می‌کنند.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
واژگان سطح فوق متوسط
paralizado [صفت]
اجرا کردن

بی‌حس

Ex:

او از تعجب فلج شده بود و نمی‌دانست چه بگوید.

indignado [صفت]
اجرا کردن

خشمگین

Ex:

ما از بدرفتاری با حیوانات خشمگین هستیم.

despectivo [صفت]
اجرا کردن

تحقیرآمیز

Ex:

کلمات تحقیرآمیز او به رابطه آسیب زد.

exasperado [صفت]
اجرا کردن

عصبانی

Ex:

او از وقفه‌های مداوم عصبی شده بود.

intranquilo [صفت]
اجرا کردن

مضطرب

Ex:

او بی‌قرار بود چون کلیدها را پیدا نمی‌کرد.

اجرا کردن

شوکه

Ex:

او از خیانت دوستش شوکه شده بود.

regocijado [صفت]
اجرا کردن

مسرور

Ex:

خوان خوشحال بود و نمی‌توانست از لبخند زدن دست بکشد.

gozoso [صفت]
اجرا کردن

شاد

Ex:

جامعه درباره جشن محلی شادمان بود.

temeroso [صفت]
اجرا کردن

بیمناک

Ex:

من در برابر تغییرات غیرمنتظره احساس ترس می‌کنم.

impactado [صفت]
اجرا کردن

شگفت‌زده

Ex:

او از سخاوت دوستانش تحت تأثیر قرار گرفت.

horrorizado [صفت]
اجرا کردن

وحشت‌زده

Ex:

شاهدها از خشونت در خیابان وحشت‌زده بودند.

tenso [صفت]
اجرا کردن

پرتنش

Ex:

او به نظر مضطرب و نگران از خبر بود.

agotado [صفت]
اجرا کردن

به‌شدت خسته

Ex:

کارگران در پایان روز کاری خسته بودند.

avergonzado [صفت]
اجرا کردن

خجالت‌زده

Ex:

وقتی او را صدا زدند، خجالت‌زده شد.

agobiado [صفت]
اجرا کردن

آشفته

Ex:

دانش‌آموز قبل از امتحان تحت فشار بود.

harto [صفت]
اجرا کردن

خسته

Ex:

خسته نشدی از اینکه دیر می‌آید ؟

asqueado [صفت]
اجرا کردن

منزجر

Ex:

همسایه‌ها از کثیفی در خیابان مشمئز بودند.

la pena [اسم]
اجرا کردن

ترحم

Ex:

او برای سالمندانی که تنها زندگی می‌کنند دلسوزی می‌کند.

اجرا کردن

تحقیر

Ex:

معلم تحقیر نسبت به همکلاسی‌ها را تحمل نمی‌کند.

el estupor [اسم]
اجرا کردن

شگفتی

Ex:

زیبایی مناظر مرا از estupor پر کرد.

el asco [اسم]
اجرا کردن

انزجار

Ex:

لمس آن شیء کثیف در من احساس انزجار ایجاد کرد.

la ira [اسم]
اجرا کردن

خشم

Ex:

خشم می‌تواند به روابط شخصی آسیب برساند.

la ansiedad [اسم]
اجرا کردن

اضطراب

Ex:

پزشک تکنیک‌هایی برای کنترل اضطراب توصیه کرد.

asombro [اسم]
اجرا کردن

شگفتی

Ex:

دانشمند کشف خود را با حیرت فراوان روایت کرد.

اجرا کردن

شور و شعف

Ex:

تماشاگران در طول نمایش لحظاتی از شور و شوق را تجربه کردند.