واژگان سطح فوق متوسط - Arte

در این درس، کلمات مربوط به هنر، از جمله سبک‌ها، تکنیک‌ها و هنرمندان، مورد بررسی قرار می‌گیرند.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
واژگان سطح فوق متوسط
el collage [اسم]
اجرا کردن

کلاژ

Ex:

کودکان یک کولاژ در مدرسه ساختند.

el grafiti [اسم]
اجرا کردن

گرافیتی

Ex:

برخی گرافیتی را هنر می‌دانند، دیگران آن را وندالیسم می‌دانند.

el mural [اسم]
اجرا کردن

نقاشی دیواری

Ex:

بسیاری از هنرمندان دیوارنگاره‌ها را در فضاهای شهری خلق می‌کنند.

el Barroco [اسم]
اجرا کردن

سبک باروک

Ex:

باروک اسپانیایی دارای سبکی بسیار بیانگر است.

اجرا کردن

پیشرو

Ex:

آنها رویکردی پیشرو در آموزش اتخاذ کردند.

اجرا کردن

سورئالیسم

Ex:

موزه نقاشی‌های سوررئالیسم را به نمایش می‌گذارد.

اجرا کردن

اکسپرسیونیسم

Ex:

موسیقی همچنین می‌تواند عناصری از اکسپرسیونیسم داشته باشد.

اجرا کردن

دریافتگری

Ex:

امپرسیونیسم بر جنبش‌های بعدی تأثیر گذاشت.

اجرا کردن

هنر نوین

Ex:

آرت نوو بر معماری اروپایی تأثیر گذاشت.

el cubismo [اسم]
اجرا کردن

کوبیسم

Ex:

مجسمه‌های موزه تأثیرات کوبیسم را منعکس می‌کنند.

اجرا کردن

کلاسیسیسم (هنر)

Ex:

کلاسیسیسم با افراط و تزئینات باروک مخالفت می‌کند.

اجرا کردن

آینده‌گرایی

Ex:

ما در کلاس تاریخ هنر درباره فوتوریسم یاد گرفتیم.

اجرا کردن

مینیمالیسم

Ex:

موسیقی این گروه مینیمالیسم مدرن را منعکس می‌کند.

abstracto [صفت]
اجرا کردن

انتزاعی

Ex:

هنر انتزاعی احساسات را بیشتر از تصاویر بیان می‌کند.

realista [صفت]
اجرا کردن

واقع‌گرا

Ex:

جزئیات در نقاشی بسیار واقع‌گرایانه هستند.

el arte pop [اسم]
اجرا کردن

هنر پاپ

Ex:

تبلیغات به پاپ آرت الهام بخشید.

la musa [اسم]
اجرا کردن

منبع الهام

Ex:

دریا به عنوان موسی برای هنرمند خدمت کرد.

la tinta [اسم]
اجرا کردن

جوهر

Ex:

او اسمش را با مرکب آبی نوشت.

la tiza [اسم]
اجرا کردن

گچ (ابزار نوشتن)

Ex:

برای کلاس امروز گچ لازم است.

el búcaro [اسم]
اجرا کردن

خاک سفالگری

Ex:

ما برای تکمیل مجسمه به búcaro بیشتری نیاز داریم.

el pastel [اسم]
اجرا کردن

گچ رنگی

Ex:

هنرمند پاستل‌ها را برای ایجاد سایه‌ها مخلوط می‌کند.

el gouache [اسم]
اجرا کردن

گواش

Ex:

من یک ست گواش با دوازده رنگ خریدم.

اجرا کردن

سیاه‌قلم

Ex:

من ترجیح می‌دهم مناظر را با مداد زغالی بکشم.

el óleo [اسم]
اجرا کردن

نقاشی رنگ روغن

Ex:

من نقاشی‌های روغنی را ترجیح می‌دهم چون رنگ‌ها شدیدتر هستند.

el mármol [اسم]
اجرا کردن

مرمر

Ex:

مرمر یک سنگ طبیعی است.

el esmalte [اسم]
اجرا کردن

میناکاری

Ex:

موزه قطعات باستانی میناکاری قرون وسطی را به نمایش می‌گذارد.

اجرا کردن

پیش‌زمینه

Ex:

رودخانه در پیش‌زمینه نقاشی ظاهر می‌شود.

el fondo [اسم]
اجرا کردن

پس‌زمینه

Ex:

در عکس، پس‌زمینه تار است.

el perfil [اسم]
اجرا کردن

طرح کلی

Ex:

خطوط بیرونی شیء را با مداد ترسیم کنید.

el boceto [اسم]
اجرا کردن

پیش‌طرح (نقاشی)

Ex:

قبل از نقاشی با روغن، یک طرح با مداد ساخته می‌شود.

posar [فعل]
اجرا کردن

مدل شدن

Ex:

در طول جلسه، مدل با صبر فراوان ژست گرفت.