واژگان سطح فوق متوسط - ترجیح و تحقیر

در این درس، کلمات مربوط به ترجیح و تحقیر بررسی می‌شوند، که انتخاب‌ها و بیزاری‌ها را بیان می‌کنند.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
واژگان سطح فوق متوسط
optar [فعل]
اجرا کردن

انتخاب کردن

Ex:

انتخاب یک زندگی سالم مهم است.

decantar [فعل]
اجرا کردن

متمایل شدن

Ex:

اکثریت تمایل نشان داد به حمایت از پروژه جامعه.

escoger [فعل]
اجرا کردن

انتخاب کردن

Ex:

گزینه‌ای که بیشتر به دردت می‌خورد را انتخاب کن.

priorizar [فعل]
اجرا کردن

در اولویت گذاشتن

Ex:

سازمان پروژه‌هایی را که به جامعه سود می‌رسانند اولویت‌بندی می‌کند.

seleccionar [فعل]
اجرا کردن

انتخاب کردن

Ex:

مربی بازیکنان اصلی را برای مسابقه انتخاب کرد.

apetecer [فعل]
اجرا کردن

هوس چیزی را کردن

Ex:

دل‌خواستن شکلات بعد از غذا.

اجرا کردن

دوراهی

Ex:

دانشجو با معضل تسلیم شدن یا ادامه تلاش مواجه بود.

اجرا کردن

ملاحظه

Ex:

ارزیابی نظرات تیم به اتخاذ بهترین تصمیم کمک کرد.

اجرا کردن

ترجیح

Ex:

او علاقه به کار بر روی پروژه‌های خلاقانه دارد.

despreciar [فعل]
اجرا کردن

نفرت داشتن

Ex:

ما هرگز نباید افراد را به خاطر ظاهرشان تحقیر کنیم.

detestar [فعل]
اجرا کردن

نفرت داشتن

Ex:

چرا آن مکان را متنفر هستی ؟

aborrecer [فعل]
اجرا کردن

نفرت داشتن

Ex:

شهروندان متنفرند از فساد سیاسی.

repugnar [فعل]
اجرا کردن

بیزار بودن

Ex:

من از نظرات توهین‌آمیز نسبت به دیگران متنفرم.

desdeñar [فعل]
اجرا کردن

خوار کردن

Ex:

تحقیر کردن فرصت صحبت در جمع.

اجرا کردن

دست کم گرفتن

Ex:

ما هرگز نباید کسی را به دلیل ظاهرش تحقیر کنیم.

descartar [فعل]
اجرا کردن

رد کردن

Ex:

هرگز کمک کسی که مایل به همکاری است را رد نکنید.

desestimar [فعل]
اجرا کردن

کوچک شمردن

Ex:

ارزش تجربه عملی را دست کم نگیرید.

اجرا کردن

انزجار

Ex:

آن‌ها با انزجار درباره بی‌عدالتی صحبت کردند.

el rechazo [اسم]
اجرا کردن

مخالفت

Ex:

نامه حاوی یک رد رسمی بود.

اجرا کردن

نفرت

Ex:

تنفر مشترک چند نفر را متحد کرد.

asqueroso [صفت]
اجرا کردن

حال‌بهم‌زن

Ex:

میز آنقدر مشمئزکننده بود که هیچ‌کس نمی‌خواست بنشیند.

insufrible [صفت]
اجرا کردن

غیرقابل‌تحمل

Ex:

سردرد غیرقابل تحمل بود.

اجرا کردن

غیرقابل‌تحمل

Ex:

بوی اتاق غیرقابل تحمل بود.

antipático [صفت]
اجرا کردن

ناخوشایند

Ex:

من لحن صدایش را ناخوشایند یافتم.