واژگان سطح فوق متوسط - شکست و جدایی

در این درس، کلمات مربوط به شکست و جدایی بررسی می‌شوند، که پایان‌ها و فاصله را توصیف می‌کنند.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
واژگان سطح فوق متوسط
la ruptura [اسم]
اجرا کردن

پایان رابطهٔ عاشقانه

Ex:

او بعد از جدایی خیلی گریه کرد.

infiel [صفت]
اجرا کردن

بی‌وفا

Ex:

یک فرد بی‌وفا اعتماد شریک خود را خیانت می‌کند.

la aventura [اسم]
اجرا کردن

رابطهٔ عاشقانه

Ex:

ماجراجویی آنها تنها چند ماه طول کشید.

el desamor [اسم]
اجرا کردن

سردی

Ex:

زوج با بی‌محبتی با صداقت روبرو شدند.

اجرا کردن

دل‌شکستگی

Ex:

نومیدی عاشقانه می‌تواند بر عزت نفس و اعتماد به نفس تأثیر بگذارد.

اجرا کردن

خیانت

Ex:

پس از خیانت، آن‌ها تصمیم به جدایی گرفتند.

اجرا کردن

خیانت

Ex:

غلبه بر خیانت نیازمند زمان و بخشش است.

اجرا کردن

بی‌اعتمادی

Ex:

بی‌اعتمادی کارمندان بر بهره‌وری تأثیر گذاشت.

cortar [فعل]
اجرا کردن

پایان دادن به رابطهٔ عاشقانه

Ex:

او نمی‌خواست رابطه را قطع کند، اما شریکش اصرار کرد.

engañar [فعل]
اجرا کردن

خیانت کردن

Ex:

فریب دادن کسی به این شکل بسیار بی‌رحم است.

terminar [فعل]
اجرا کردن

پایان دادن به رابطهٔ عاشقانه

Ex:

او حتی پس از پایان دادن، چیزهای زیادی از رابطه یاد گرفت.

distanciar [فعل]
اجرا کردن

فاصله گرفتن

Ex:

وقتی اولویت‌ها تغییر می‌کنند، مردم می‌توانند فاصله بگیرند.

superar [فعل]
اجرا کردن

کنار آمدن

Ex:

هر فرد برای غلبه بر یک رابطه شکست خورده سرعت خاص خود را دارد.

alejar [فعل]
اجرا کردن

دور شدن

Ex:

آن‌ها از هم دور شدند زیرا علایقشان با گذشت زمان تغییر کرد.