واژگان سطح فوق متوسط - علت و معلول

در این درس، کلمات مربوط به علت و معلول بررسی می‌شوند، علت و نتیجه را توضیح می‌دهند.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
واژگان سطح فوق متوسط
la razón [اسم]
اجرا کردن

دلیل

Ex:

دلیل دیر رسیدن من ترافیک بود.

el motivo [اسم]
اجرا کردن

انگیزه

Ex:

دلیل کمک او دلسوزی بود.

اجرا کردن

دلیل

Ex:

ما به یک اساس محکم برای پروژه نیاز داریم.

اجرا کردن

پیامد

Ex:

نتیجه حادثه یک آسیب جدی بود.

اجرا کردن

حاصل

Ex:

هر تلاش یک نتیجه دارد، خوب یا بد.

originar [فعل]
اجرا کردن

باعث شدن

Ex:

آن اشتباه باعث بسیاری از مشکلات در شرکت شد.

influir [فعل]
اجرا کردن

تأثیر گذاشتن

Ex:

آن فیلم زندگی او را بسیار تحت تأثیر قرار داد.

conducir [فعل]
اجرا کردن

منجر شدن

Ex:

گفت‌وگو منجر به یک راه‌حل صلح‌آمیز شد.

provocar [فعل]
اجرا کردن

باعث شدن

Ex:

حادثه ترافیک سنگین ایجاد کرد.

conllevar [فعل]
اجرا کردن

موجب شدن

Ex:

بحران منجر به افزایش بیکاری شد.

causar [فعل]
اجرا کردن

باعث شدن

Ex:

طوفان به خانه‌ها خسارت وارد کرد.

ocasionar [فعل]
اجرا کردن

باعث شدن

Ex:

آن اشتباه موجب زیان‌های اقتصادی شد.

propiciar [فعل]
اجرا کردن

موجب شدن

Ex:

باران فراهم کرد رشد گیاهان را.

generar [فعل]
اجرا کردن

تولید کردن

Ex:

گیاه در طول روز اکسیژن تولید می‌کند.

favorecer [فعل]
اجرا کردن

فایده رساندن

Ex:

یادگیری زودهنگام تقویت می‌کند توسعه شناختی را.

facilitar [فعل]
اجرا کردن

تسهیل کردن

Ex:

این روش یادگیری سریع را تسهیل می‌کند.

posibilitar [فعل]
اجرا کردن

امکان‌پذیر کردن

Ex:

اینترنت امکان کار از خانه را فراهم می‌کند.

iniciar [فعل]
اجرا کردن

شروع کردن

Ex:

شرکت یک پروژه تحقیقاتی جدید را آغاز کرد.

acarrear [فعل]
اجرا کردن

باعث شدن

Ex:

آلودگی موجب مشکلات سلامتی در جامعه شد.

desatar [فعل]
اجرا کردن

موجب شدن

Ex:

بی‌توجهی مشکلات حقوقی جدی ایجاد کرد.

اجرا کردن

موجب شدن

Ex:

خرابی فنی موجب یک قطعی برق عمومی شد.

contribuir [فعل]
اجرا کردن

کمک کردن

Ex:

کار او مشارکت کرد در یافتن یک راه‌حل سریع.

derivar [فعل]
اجرا کردن

منجر شدن

Ex:

کم‌توجهی منجر به یک حادثه جدی شد.

impedir [فعل]
اجرا کردن

جلوگیری کردن

Ex:

قوانین استفاده از تلفن‌های همراه در کلاس را ممنوع می‌کنند.

evitar [فعل]
اجرا کردن

جلوگیری کردن

Ex:

نگهداری مناسب از آسیب‌های عمده جلوگیری می‌کند.

dificultar [فعل]
اجرا کردن

مانع شدن

Ex:

زمین ناهموار پیاده‌روی را دشوار کرد.

gracias a [حرف اضافه]
اجرا کردن

به‌خاطر

Ex:

همه چیز به لطف تجربه او کاملاً پیش رفت.

debido a [حرف اضافه]
اجرا کردن

به‌خاطر

Ex:

شرکت به دلیل بحران اقتصادی به دلیل ضرر کرد.

en vista de [حرف اضافه]
اجرا کردن

با توجه به

Ex:

با توجه به شواهد، پرونده مجدداً باز شد.

por lo tanto [حرف ربط]
اجرا کردن

بنابراین

Ex:

گزارش ناقص است، بنابراین نمی‌توان آن را منتشر کرد.

en consecuencia [حرف ربط]
اجرا کردن

بنابراین

Ex:

او به موقع پاسخ نداد، در نتیجه فرصت را از دست داد.