واژگان سطح فوق متوسط - مناظر و صداها

در این درس، کلمات مربوط به دید و صدا بررسی می‌شوند و ادراک بصری و شنیداری را توصیف می‌کنند.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
واژگان سطح فوق متوسط
la claridad [اسم]
اجرا کردن

نور

Ex:

وضوح آسمان نشان‌دهنده هوای خوب است.

la penumbra [اسم]
اجرا کردن

نیمه‌روشنایی

Ex:

نیم‌سایه جنگل ترسناک بود.

اجرا کردن

تاریکی

Ex:

تاریکی به سرعت در غروب آفتاب فرا رسید.

la opacidad [اسم]
اجرا کردن

تیرگی

Ex:

کدری شیشه برای حریم خصوصی مفید است.

اجرا کردن

شفافیت

Ex:

من شفافیت پلاستیک‌های نازک را ترجیح می‌دهم.

el panorama [اسم]
اجرا کردن

چشم‌انداز کامل

Ex:

عکاس یک پانوراما خیره‌کننده از منظره را ثبت کرد.

la silueta [اسم]
اجرا کردن

سایه‌نما

Ex:

سیلوئت در مه ناپدید شد.

اجرا کردن

کنتراست

Ex:

کنتراست رنگ‌ها باعث می‌شود نقاشی برجسته شود.

اجرا کردن

درخشش

Ex:

درخشش شهر از دور قابل مشاهده بود.

vislumbrar [فعل]
اجرا کردن

دیدن

Ex:

دیدم چهره‌اش را در میان جمعیت.

deslumbrar [فعل]
اجرا کردن

خیره کردن

Ex:

درخشش الماس‌ها مرا خیره کرد.

invisible [صفت]
اجرا کردن

نامرئی

Ex:

پرتوهای فرابنفش برای چشم انسان نامرئی هستند.

borroso [صفت]
اجرا کردن

تار

Ex:

عکس به دلیل حرکت تار شد.

llamativo [صفت]
اجرا کردن

روشن

Ex:

او دیوار را با یک رنگ چشمگیر رنگ کرد.

el eco [اسم]
اجرا کردن

پژواک

Ex:

صدای راهنما پژواکی در تونل به جا گذاشت.

acústica [اسم]
اجرا کردن

کیفیت صدا

Ex:

آکوستیک کنسرت چشمگیر بود.

اجرا کردن

طنین

Ex:

طنین زنگ از کیلومترها دور شنیده شد.

el tintineo [اسم]
اجرا کردن

صدای جرنگ جرنگ

Ex:

صدای جینگ جینگ زنگ‌ها کریسمس را شاد می‌کرد.

اجرا کردن

صدای ناهنجار

Ex:

فیلم از ناهماهنگی صوتی برای ایجاد تنش استفاده می‌کرد.

el rugido [اسم]
اجرا کردن

صدای بلند

Ex:

غرش امواجی که به صخره‌ها برخورد می‌کردند قدرتمند بود.

crujir [فعل]
اجرا کردن

جیرجیر کردن

Ex:

تشک قدیمی هر بار که کسی تکان می‌خورد صدای جیرجیر می‌داد.

chirriar [فعل]
اجرا کردن

صدایی شبیه جیغ تولید کردن

Ex:

هر بار که کسی وارد می‌شد، در جیرجیر می‌کرد.

zumbar [فعل]
اجرا کردن

وزوز کردن

Ex:

چراغ‌های فلورسنت به آرامی وزوز می‌کردند.

retumbar [فعل]
اجرا کردن

طنین افکن شدن

Ex:

صدای خواننده در تئاتر طنین انداز بود.

murmurar [فعل]
اجرا کردن

صدای آرام و یکنواخت ایجاد کردن

Ex:

جنگل با زندگی زمزمه می‌کرد.

estruendoso [صفت]
اجرا کردن

بسیار بلند

Ex:

ما یک انفجار پر سر و صدا را در دوردست شنیدیم.

estridente [صفت]
اجرا کردن

گوش‌خراش

Ex:

ویولن ناکوک ناهنجار به نظر می‌رسید.