واژگان سطح فوق متوسط - کار و تجارت

در این درس، کلمات مربوط به کار و تجارت بررسی می‌شوند و حرفه‌ها و تجارت را توصیف می‌کنند.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
واژگان سطح فوق متوسط
la entidad [اسم]
اجرا کردن

شرکت

Ex:

آن نهاد بیش از صد کارمند دارد.

el consejo [اسم]
اجرا کردن

هیئت مدیره

Ex:

اعضای شورا به نفع ادغام رأی دادند.

اجرا کردن

مدیریت

Ex:

این پروژه نیاز به تأیید مدیریت دارد.

اجرا کردن

رهبری

Ex:

رهبری او کلید موفقیت پروژه بود.

اجرا کردن

حسابداری

Ex:

حسابداری برای هر کسب‌وکاری ضروری است.

اجرا کردن

ورشکستگی

Ex:

ورشکستگی صدها کارمند را تحت تأثیر قرار داد.

el cargo [اسم]
اجرا کردن

سمت شغلی

Ex:

موقعیت مسئولیت‌های زیادی دارد.

la aventura [اسم]
اجرا کردن

کسب و کار مخاطره‌آمیز

Ex:

ماجراجویی دیجیتال شرکت سودهای بزرگی ایجاد کرد.

encargado [صفت]
اجرا کردن

مسئول

Ex:

شخص مسئول باید وظایف خود را انجام دهد.

el dueño [اسم]
اجرا کردن

مالک

Ex:

مالک تصمیم گرفت خودرو را بفروشد.

el comercio [اسم]
اجرا کردن

فروشگاه

Ex:

چندین تجارت جدید در مرکز وجود دارد.

cobrar [فعل]
اجرا کردن

پول گرفتن (در قبال کاری)

Ex:

وکیل دریافت می‌کند یک هزینه ثابت.

la lema [اسم]
اجرا کردن

شعار

Ex:

شعار جدید کارگران را برانگیخت.

lanzar [فعل]
اجرا کردن

معرفی کردن

Ex:

هدف راه‌اندازی نرم‌افزار قبل از تابستان است.

exigente [صفت]
اجرا کردن

پرتوقع

Ex:

مشتریان سخت‌گیر نیاز به توجه ویژه دارند.

el contador [اسم]
اجرا کردن

حسابدار

Ex:

پسرعمویم به عنوان حسابدار در یک بانک کار می‌کند.

اجرا کردن

تجربه

Ex:

او در مدیریت پروژه تجربه دارد.

el aprendiz [اسم]
اجرا کردن

کارآموز

Ex:

کارآموز با هر روز کاری تجربه کسب می‌کند.

el experto [اسم]
اجرا کردن

کارشناس

Ex:

موزه یک متخصص در هنر معاصر را دعوت کرد.

la carrera [اسم]
اجرا کردن

حرفه

Ex:

حرفه‌ای حرفه‌ای او بسیار موفق بوده است.

el oficio [اسم]
اجرا کردن

وظیفه

Ex:

قبل از رفتن وظایف خود را فراموش نکن.

la baja [اسم]
اجرا کردن

مرخصی استعلاجی

Ex:

در طول باجا، شرکت بخشی از حقوق را پرداخت می‌کند.

el almacén [اسم]
اجرا کردن

انبار

Ex:

آن‌ها یک کارمند استخدام کردند تا انبار را سازماندهی کنند.

اجرا کردن

ترابری

Ex:

شرکت در فناوری سرمایه‌گذاری کرد تا لجستیک را بهینه‌سازی کند.

la entrega [اسم]
اجرا کردن

حمل و نقل

Ex:

مشتری هنگام دریافت تحویل پرداخت کرد.