واژگان سطح فوق متوسط - فرهنگ و جامعه

در این درس، کلمات درباره فرهنگ و جامعه کاوش می‌شوند، که آداب و رسوم و سنت‌ها را توصیف می‌کنند.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
واژگان سطح فوق متوسط
اجرا کردن

سنت

Ex:

شکستن یک عادت می‌تواند دشوار باشد.

اجرا کردن

سنت

Ex:

هر سال، ما از سنّت روشن کردن شمع‌ها پیروی می‌کنیم.

el folclore [اسم]
اجرا کردن

فولکلور

Ex:

موسیقی فولکلور بخشی از فولکلور محلی است.

اجرا کردن

میراث فرهنگی

Ex:

میراث خانوادگی شامل مبلمان و عکس‌های قدیمی می‌شود.

اجرا کردن

به حاشیه راندن

Ex:

پروژه‌های اجتماعی به مبارزه با حاشیه‌نشینی زنان کمک می‌کنند.

اجرا کردن

تعصب

Ex:

غلبه بر پیش‌داوری نیازمند آموزش و ذهن باز است.

اجرا کردن

طبقه اجتماعی

Ex:

تحرک اجتماعی اجازه تغییر طبقه اجتماعی را می‌دهد.

el élite [اسم]
اجرا کردن

قشر حاکم

Ex:

الیت تجاری بخش بزرگی از اقتصاد را کنترل می‌کند.

اجرا کردن

فرهنگ عامه

Ex:

جشنواره‌های موسیقی فرهنگ عامه محلی را ترویج می‌کنند.

اجرا کردن

مجله زرد

Ex:

مطبوعات زرد در اسپانیا و آمریکای لاتین مخاطبان زیادی دارد.

اجرا کردن

مساوات‌خواه

Ex:

برابری‌خواهان برای برابری فرصت‌های اقتصادی مبارزه می‌کنند.

اجرا کردن

همبستگی

Ex:

همبستگی نه تنها اخلاقی است، بلکه می‌تواند اقتصادی نیز باشد.

اجرا کردن

فرهنگ‌پذیری

Ex:

همگون‌سازی فرهنگی می‌تواند ادغام در جامعه میزبان را تسهیل کند.

اجرا کردن

اختلاف دستمزد

Ex:

کاهش شکاف دستمزد نیازمند تغییرات ساختاری و فرهنگی است.

اجرا کردن

جمع‌گرایی

Ex:

جمع‌گرایی همیشه ابتکار شخصی را حذف نمی‌کند.

اجرا کردن

فردگرایی

Ex:

در فرهنگ‌های دارای فردگرایی قوی، ابتکار شخصی بسیار ارزشمند است.

اجرا کردن

تجددگرایی

Ex:

سیاست‌های آموزش و بهداشت پیشرفت‌گرایی یک دولت را منعکس می‌کنند.

اجرا کردن

محافظه‌کاری

Ex:

محافظه‌کاری بر قوانین مربوط به خانواده و دین تأثیر می‌گذارد.

manifestar [فعل]
اجرا کردن

تظاهرات کردن

Ex:

دانش‌آموزان برای اعتراض به شرایط آموزشی بهتر بیرون رفتند.

اجرا کردن

چندفرهنگی

Ex:

موسیقی چندفرهنگی مردم را متحد می‌کند.

اجرا کردن

مشارکتی

Ex:

مدل مشارکتی به کارمندان صدا می‌دهد.

اجرا کردن

موردتبعیض قرار گرفته

Ex:

دانش‌آموزان تبعیض‌دیده در ادغام شدن مشکلات بیشتری دارند.

inclusivo [صفت]
اجرا کردن

دربرگیرنده

Ex:

طراحی جامع‌گرا نیازهای همه افراد را در نظر می‌گیرد.