واژگان سطح فوق متوسط - فلسفه و اخلاق

در این درس، کلمات درباره فلسفه و اخلاق، شامل ارزش‌ها و استدلال، بررسی می‌شوند.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
واژگان سطح فوق متوسط
اجرا کردن

وجدان

Ex:

وجدان داشتن برای اخلاق اساسی است.

اجرا کردن

صداقت

Ex:

آنها صداقت را در سیاست ارزش‌گذاری می‌کنند.

اجرا کردن

شرافت

Ex:

صداقت در حوزه حرفه‌ای ارزشمند است.

la lógica [اسم]
اجرا کردن

منطق

Ex:

در فلسفه، منطق ابزاری ضروری است.

اجرا کردن

وجود

Ex:

تفکر درباره وجود به زندگی معنا می‌بخشد.

el alma [اسم]
اجرا کردن

روح

Ex:

اندوه اثری در روح او بر جای گذاشت.

اجرا کردن

قدرت اختیار

Ex:

اراده آزاد اجازه می‌دهد با مسئولیت عمل کنید.

la virtud [اسم]
اجرا کردن

فضیلت

Ex:

فروتنی به عنوان یک فضیلت ضروری در نظر گرفته می‌شود.

el vicio [اسم]
اجرا کردن

عیب

Ex:

غلبه بر یک رذیلت نیازمند تلاش و انضباط است.

la utopía [اسم]
اجرا کردن

آرمان‌شهر

Ex:

آرمان صلح جهانی به نظر یک آرمان‌شهر می‌رسد.

اجرا کردن

ویران‌شهر

Ex:

دیستوپیا ترس‌ها و مشکلات فعلی را منعکس می‌کند.

la premisa [اسم]
اجرا کردن

فرض منطقی

Ex:

فرضیه فلسفی اساس بحث است.

اجرا کردن

تضاد

Ex:

مقاله تناقض اجتماعی آن دوره را تحلیل می‌کند.

la paradoja [اسم]
اجرا کردن

تناقض

Ex:

نظریه او حاوی یک پارادوکس جالب درباره جامعه است.

la falacia [اسم]
اجرا کردن

سفسطه

Ex:

نتیجه‌گیری او بر اساس یک مغالطه آشکار است.

اجرا کردن

مکتب فکری

Ex:

مکتب فکری لیبرال آزادی فردی را ترویج می‌کند.

racional [صفت]
اجرا کردن

منطقی

Ex:

انتظار می‌رود که قضات به شیوه‌ای منطقی عمل کنند.

coherente [صفت]
اجرا کردن

منسجم

Ex:

سیاست اقتصادی باید منسجم و پایدار باشد.

objetivo [صفت]
اجرا کردن

بی‌طرفانه

Ex:

گزارش داده‌های عینی و واضح ارائه می‌دهد.

subjetivo [صفت]
اجرا کردن

فردی

Ex:

درک او از رویداد بسیار ذهنی بود.