واژگان سطح فوق متوسط - علوم غریبه و خرافات

در این درس، کلمات مربوط به علوم غریبه و خرافات، از جمله باورها و افسانه‌ها، بررسی می‌شوند.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
واژگان سطح فوق متوسط
el karma [اسم]
اجرا کردن

کارما

Ex:

کارما او پس از کمک به نیازمندان تغییر کرد.

اجرا کردن

محفل ساحره‌ها

Ex:

محققان در جستجوی شواهدی از aquelarres باستانی بودند.

el augurio [اسم]
اجرا کردن

نشانه

Ex:

فال گرفتگی خورشید روستاییان را نگران کرد.

اجرا کردن

سحر و جادو

Ex:

جادوگری شامل استفاده از معجون‌ها و طلسم‌ها می‌شود.

اجرا کردن

سحر و جادو

Ex:

کتاب تکنیک‌های جادوگری مورد استفاده در قرون وسطی را توصیف می‌کند.

el presagio [اسم]
اجرا کردن

غیب‌گویی

Ex:

آن رویا یک پیش‌آگهی بود که هیچ‌کس نمی‌توانست نادیده بگیرد.

اجرا کردن

طلسم

Ex:

بسیاری از ماجراجوها در سفرهایشان طلسم حمل می‌کنند.

اجرا کردن

فال ورق

Ex:

کارت‌خوانی همه را شگفت‌زده کرد.

اجرا کردن

طالع‌بینی ستاره

Ex:

طالع‌بینی بخش محبوبی از ستاره‌شناسی است.

اجرا کردن

طالع‌نامه (بر اساس علم نجوم)

Ex:

برخی به طالع بینی خود بسیار اعتقاد دارند، برخی دیگر نه.

اجرا کردن

کف‌بینی

Ex:

او قبل از اتخاذ تصمیمات مهم با کف‌بینی مشورت کرد.

el tarot [اسم]
اجرا کردن

تاروت

Ex:

تاروت می‌تواند احساسات و شخصیت یک فرد را منعکس کند.

اجرا کردن

اعتقاد به احضار ارواح

Ex:

مدیوم در روح‌گرایی متخصص بود.

اجرا کردن

چشم نظر

Ex:

چشم بد می‌تواند بر سلامت یا بخت یک فرد تأثیر بگذارد.

el conjuro [اسم]
اجرا کردن

جن‌گیری

Ex:

هر طلسم جن‌گیری نیاز به آماده‌سازی و تمرکز دارد.

el hechizo [اسم]
اجرا کردن

طلسم

Ex:

تمرین یک طلسم نیاز به تمرکز و دقت دارد.

اجرا کردن

نفرین

Ex:

برخی معتقدند که برخی اشیاء می‌توانند نفرین‌ها را حمل کنند.

el embrujo [اسم]
اجرا کردن

طلسم

Ex:

طلسم‌ها و جادوها بخشی از جادوی محبوب هستند.

اجرا کردن

ورد

Ex:

برخی طلسم‌ها برای جذب عشق یا ثروت استفاده می‌شوند.

اجرا کردن

روح خبیث

Ex:

تحقیق فراطبیعی فعالیت پولترگایست را مطالعه کرد.

el médium [اسم]
اجرا کردن

احضارکننده‌ی ارواح

Ex:

مدیوم توضیح داد که چگونه ارواح پیام‌ها را منتقل می‌کنند.

el vidente [اسم]
اجرا کردن

غیب‌گو

Ex:

در نمایشگاه، یک غیبگو وجود داشت که خوانش‌های آینده را ارائه می‌داد.

embrujar [فعل]
اجرا کردن

طلسم کردن

Ex:

آیین‌های باستانی برای جادو کردن و محافظت از مردم استفاده می‌شد.

invocar [فعل]
اجرا کردن

فراخواندن

Ex:

آنها یاد گرفتند که با طلسم‌ها نیروهای جادویی را فراخوانی کنند.

paranormal [صفت]
اجرا کردن

ماوراءالطبیعه

Ex:

داستان بر اساس وقایع فراطبیعی واقعی است.

اجرا کردن

فراطبیعی

Ex:

داستان‌های ارواح پدیده‌های ماوراءالطبیعه هستند.