مواد غذایی - گیاهان خوردنی

در اینجا نام‌های مختلف حبوبات به انگلیسی مانند "نخود"، "لوبیا سویا" و "عدس" را یاد خواهید گرفت.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
مواد غذایی
chickpea [اسم]
اجرا کردن

نخود

Ex: She mashed chickpeas with garlic , lemon juice , and olive oil , creating a creamy and delicious homemade hummus .

او نخود را با سیر، آب لیمو و روغن زیتون له کرد و هوموس خانگی خامه‌ای و خوشمزه درست کرد.

garbanzo [اسم]
اجرا کردن

نخود

Ex: They engaged in a friendly cooking competition , each utilizing garbanzo beans as the star ingredient .

آنها در یک مسابقه آشپزی دوستانه شرکت کردند که هر کدام از نخود به عنوان ماده اصلی استفاده کردند.

beechnut [اسم]
اجرا کردن

میوه درخت راش

Ex: She added crushed beechnuts to her morning oatmeal , enhancing its flavor .

او فندق راش خرد شده را به جو دوسر صبحانه اش اضافه کرد، که طعم آن را بهبود بخشید.

pigeon pea [اسم]
اجرا کردن

نخود کفتری

Ex: As he explored the local market , he discovered a bag of pigeon pea snacks .

در حالی که او در حال کاوش در بازار محلی بود، یک کیسه تنقلات از نخود کبوتری کشف کرد.

soybean [اسم]
اجرا کردن

سویا

Ex: The demand for soybean exports has increased globally .

تقاضا برای صادرات سویا در سطح جهانی افزایش یافته است.

lima bean [اسم]
اجرا کردن

لوبیای عروس

Ex: She added steamed lima beans to her garden salad .

او لوبیا لیما بخارپز را به سالاد باغچه‌ای خود اضافه کرد.

bean [اسم]
اجرا کردن

لوبیا

Ex: She cooked rice and beans for a simple meal .

او برنج و لوبیا را برای یک وعده غذایی ساده پخت.

adzuki bean [اسم]
اجرا کردن

لوبیای آزوکی

Ex: My vegetarian friend enjoyed a nourishing adzuki bean grain bowl for lunch .

دوست گیاهخوار من از یک کاسه غلات مقوی با لوبیا آدزوکی برای ناهار لذت برد.

mung bean [اسم]
اجرا کردن

ماش

Ex: He relished a warm bowl of mung bean soup .

او از یک کاسه گرم سوپ لوبیا مونگ لذت برد.

lentil [اسم]
اجرا کردن

عدس

Ex: She made a delicious lentil salad with tomatoes , cucumbers , and a tangy vinaigrette dressing .

او یک سالاد خوشمزه از عدس با گوجه‌فرنگی، خیار و سس سرکه‌ای تند درست کرد.

broad bean [اسم]
اجرا کردن

باقلا

Ex: As he explored a vibrant food festival , he discovered a food truck serving crispy broad bean chips .

در حالی که او یک جشنواره غذایی پر جنب و جوش را کشف می‌کرد، یک کامیون غذایی را کشف کرد که چیپس‌های ترد لوبیا پهن سرو می‌کرد.

اجرا کردن

لوبیای ماری

Ex: Asparagus beanare rich in iron and vitamin K.

لوبیا مارچوبه سرشار از آهن و ویتامین K است.

اجرا کردن

لوبیا چشم‌بلبلی

Ex: He enjoyed a warm bowl of black-eyed pea soup .

او از یک کاسه گرم سوپ لوبیای چشم سیاه لذت برد.

carob [اسم]
اجرا کردن

خرنوب (گیاه شرق مدیترانه)

Ex: I replaced cocoa powder with carob powder in my favorite cake recipe .

من پودر کاکائو را با پودر خرنوب در دستور پخت کیک مورد علاقه‌ام جایگزین کردم.

cowpea [اسم]
اجرا کردن

لوبیا چشم‌بلبلی

Ex: As a vegetarian , she often turned to cowpea salads for a protein-packed dish .

به عنوان یک گیاهخوار، او اغلب به سالادهای لوبیای چشم بلبلی برای یک غذای پرپروتئین روی می‌آورد.

kidney bean [اسم]
اجرا کردن

*لوبیا قرمز

Ex: As she explored a bustling street market, she discovered a vendor selling savory kidney bean tacos.

وقتی او در حال گشت و گذار در یک بازار شلوغ خیابانی بود، فروشنده‌ای را کشف کرد که تاکوهای خوشمزه با لوبیا قرمز می‌فروخت.

split-pea [اسم]
اجرا کردن

لپه

Ex: She hosted a gathering and served split-pea croquettes .

او یک گردهمایی برگزار کرد و کروکت‌های نخود شکسته سرو کرد.

tamarind [اسم]
اجرا کردن

تمر هندی

Ex: Tamarind is known for its digestive properties and is often used to soothe an upset stomach .

تمر هندی به خاطر خواص گوارشی خود شناخته شده است و اغلب برای تسکین ناراحتی معده استفاده می‌شود.

winged bean [اسم]
اجرا کردن

لوبیای بالدار

Ex: My son enjoyed winged bean and coconut soup that I made for the first time .

پسرم از سوپ لوبیا بالدار و نارگیلی که برای اولین بار درست کرده بودم لذت برد.

snap pea [اسم]
اجرا کردن

نخودفرنگی شکری

Ex: My father asked me to create a refreshing snap pea and mint salad for dinner .

پدرم از من خواست که برای شام یک سالاد خنک با نخود فرنگی و نعنا درست کنم.

black bean [اسم]
اجرا کردن

لوبیا سیاه

Ex: The restaurant serves rice and black beans as a side dish .

رستوران برنج و لوبیا سیاه را به عنوان غذای جانبی سرو می‌کند.

white bean [اسم]
اجرا کردن

*لوبیا سفید

Ex: For a quick and easy vegetarian dinner , try the white bean and vegetable stir-fry .

برای یک شام گیاهی سریع و آسان، هم‌زده لوبیا سفید و سبزیجات را امتحان کنید.

اجرا کردن

لوبیا چیتی

Ex: They participated in a friendly cooking competition , each showcasing their creativity with cranberry beans .

آنها در یک مسابقه آشپزی دوستانه شرکت کردند، هر کدام خلاقیت خود را با لوبیا کرانبری نشان دادند.

pulse [اسم]
اجرا کردن

بنشن

Ex: Cooking dried pulses requires soaking them overnight for better results .

پختن حبوبات خشک نیاز به خیساندن آنها در طول شب برای نتایج بهتر دارد.