مواد غذایی - قطعات گوشت

در اینجا شما برخی از کلمات انگلیسی مربوط به برش های مختلف گوشت مانند "فیله"، "چاپ" و "استیک" را یاد خواهید گرفت.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
مواد غذایی
steak [اسم]
اجرا کردن

استیک

Ex: She served the grilled steak with a side of mashed potatoes and sautéed vegetables for a hearty meal .

او استیک کبابی را با سیب‌زمینی له شده و سبزیجات تفت داده شده برای یک وعده غذایی مقوی سرو کرد.

brisket [اسم]
اجرا کردن

گوشت سرسینه

Ex: The restaurant featured a signature dish of slow-roasted brisket .

رستوران یک غذای امضا از سینه گاو به آرامی کباب شده ارائه می‌داد.

chuck [اسم]
اجرا کردن

*شقه گوشت گاو

Ex: The chef trimmed the fat from the chuck before cooking .
shank [اسم]
اجرا کردن

*ماهیچه

Ex: The lamb shank was marinated with herbs and spices before being grilled to perfection .

ساق بره با گیاهان و ادویه ها مزه دار شد قبل از اینکه به طور عالی کباب شود.

long bone [اسم]
اجرا کردن

استخوان بلند

Ex: I prepared a festive holiday meal and served long bone-in ham.

من یک وعده غذایی تعطیلاتی جشن آماده کردم و ژامبون با استخوان بلند سرو کردم.

oxtail [اسم]
اجرا کردن

دنبالچه گوساله

Ex: I ordered a bowl of delicious oxtail soup for the first time.

برای اولین بار یک کاسه سوپ خوشمزه دم گاو سفارش دادم.

ham hock [اسم]
اجرا کردن

*گوشت ساق خوک

Ex: The butcher displayed a freshly ham hock in the shop .

قصاب یک ران خوک تازه را در مغازه نمایش داد.

shin [اسم]
اجرا کردن

a cut of meat from the lower portion of an animal's leg

Ex: The butcher sold veal shin for osso buco .
sirloin [اسم]
اجرا کردن

گوشت راسته

Ex: He grilled a juicy sirloin steak to perfection , enjoying the succulent meat .

او یک استیک سیرلون آبدار را به کمال کباب کرد، از گوشت آبدار لذت برد.

flank [اسم]
اجرا کردن

*گوشت پهلو

Ex: The chef recommended trying the marinated flank steak.

آشپز خوردن استیک فلانک مارینه شده را توصیه کرد.

rump [اسم]
اجرا کردن

گوشت بالای ران

Ex: He seasoned a rump roast with aromatic herbs and slow-roasted it in the oven.

او راسته گوساله را با گیاهان معطر چاشنی زد و به آرامی در فر پخت.

rib [اسم]
اجرا کردن

گوشت دنده

Ex: She ordered a half rack of baby back ribs , glazed with a sweet and spicy sauce .

او نیم رک از دنده‌های پشتی بچه را با سس شیرین و تند سفارش داد.

short loin [اسم]
اجرا کردن

گوشت کمر

Ex: We attended a cooking class where we learned how to prepare a delicious short loin roast .

ما در یک کلاس آشپزی شرکت کردیم که در آن یاد گرفتیم چگونه یک رست لایه کوتاه خوشمزه آماده کنیم.

tenderloin [اسم]
اجرا کردن

گوشت فیله

Ex: A gourmet food truck serves mouthwatering tenderloin sliders with melted cheese and caramelized onions .

یک کامیون غذای گورمه، اسلایدرهای فیله آبدار را با پنیر آب شده و پیاز کاراملیزه سرو می‌کند.

spare rib [اسم]
اجرا کردن

دنده خوک (خوراک)

Ex: Friends gather around the grill as spare ribs slowly cook over charcoal .

دوستان دور گریل جمع می‌شوند در حالی که دنده‌های خوک به آرامی روی زغال پخته می‌شوند.

trotter [اسم]
اجرا کردن

پاچه (خوک یا گوسفند)

Ex: At a countryside farm festival , attendees line up for a taste of the famous trotter barbecue .

در یک جشنواره مزرعه ای در حومه شهر، شرکت کنندگان برای چشیدن طعم باربیکیوی معروف پای خوک صف می‌کشند.

chop [اسم]
اجرا کردن

گوشت دنده

Ex: She marinated the chops before cooking .
pork belly [اسم]
اجرا کردن

*گوشت شکم خوک

Ex: The street vendor at the night market skillfully grilled savory pork belly skewers .

فروشنده خیابانی در بازار شب با مهارت کباب‌های خوشمزه‌ای از گوشت شکم خوک را کباب کرد.

fatback [اسم]
اجرا کردن

*چربی پشت خوک

Ex: The bakery incorporated finely diced fatback into savory pie crusts for flaky results .

نانوایی چربی پشت ریز خرد شده را در خمیرهای پای شور برای نتایج پوسته پوسته گنجانید.

Boston butt [اسم]
اجرا کردن

Boston butt

Ex: The gourmet sandwich shop featured sliced Boston butt , pickles , and mustard on a crusty baguette .

فروشگاه ساندویچ گورمه دارای بوستون بات برش خورده، ترشی و خردل روی یک باگت ترد بود.

cutlet [اسم]
اجرا کردن

برش نازک گوشت (کبابی یا سرخ‌شده)

Ex: In a trendy vegetarian café , guests enjoy flavorful chickpea and pork cutlets .

در یک کافه گیاهخواری شیک، مهمانان از کتلت‌های خوشمزه نخود و کتلت گوشت خوک لذت می‌برند.

breast [اسم]
اجرا کردن

گوشت سینه (مرغ و...)

Ex: They enjoyed a hearty meal of roasted pheasant breast , served with a savory cranberry sauce .

آنها از یک وعده غذایی مقوی از سینه قرقاول کبابی لذت بردند، که با سس کرنبری خوشمزه سرو شد.

drumstick [اسم]
اجرا کردن

ران (مرغ، بوقلمون و...)

Ex: The drumstick browned nicely in the oven .
lamb chop [اسم]
اجرا کردن

*برش گوشت بره

Ex: Lamb chops are best cooked to medium rare for tenderness .

کباب بره بهتر است به صورت متوسط پخته شود تا نرمی آن حفظ شود.

pork loin [اسم]
اجرا کردن

*برش گوشت خوک

Ex: The food market offered delicious pulled pork loin sliders, topped with mushroom sauce.

بازار غذا اسلایدرهای خوشمزه‌ای از گوشت کمر خوک ارائه می‌داد که با سس قارچ پوشیده شده بود.

wing [اسم]
اجرا کردن

بال (غذا)

Ex:

آنها بالهای اردک را در یک لعاب عسل کباب کردند و به عنوان پیش غذای جشن برای مهمانی تعطیلات سرو کردند.

rack [اسم]
اجرا کردن

گوشت دنده

Ex:
short ribs [اسم]
اجرا کردن

گوشت با استخوان دنده

Ex: Short ribs are my son 's favorite cut of meat , especially when they 're slow-cooked to perfection .

دنده‌های کوتاه برش گوشت مورد علاقه پسرم است، مخصوصاً وقتی که به آرامی تا حد کمال پخته شده‌اند.

shoulder [اسم]
اجرا کردن

گوشت کتف

Ex: Shoulder is considered the best cut for a tender and succulent dining experience.

شانه به عنوان بهترین برش برای یک تجربه غذای لطیف و آبدار در نظر گرفته می‌شود.

beef plate [اسم]
اجرا کردن

ظرف گوشت گاو

Ex: At a family reunion picnic , the buffet table showcased a classic beef plate roast .

در یک پیک نیک خانوادگی، میز بوفه یک رست بیف کلاسیک از سینه گاو را به نمایش گذاشته بود.

leg [اسم]
اجرا کردن

*ران

Ex: At a lively seafood restaurant, guests relished succulent crab legs.

در یک رستوران شاداب غذاهای دریایی، مهمانان از پاهای خوشمزه خرچنگ لذت بردند.

round [اسم]
اجرا کردن

*گردران

Ex: In a rustic farmhouse kitchen, a slow-cooked round roast, seasoned with herbs, filled the air filled the air with mouthwatering aromas..

در یک آشپزخانه روستایی مزرعه، یک کباب گرد آرام پخته شده، چاشنی شده با گیاهان، هوا را با عطرهای وسوسه انگیز پر کرد.

اجرا کردن

*گوشت شانه خوک

Ex: Families in the scenic park enjoyed picnic sandwiches with thinly sliced picnic shoulder and fresh toppings .

خانواده‌ها در پارک دیدنی از ساندویچ‌های پیکنیک با شانه پیکنیک برش نازک و تاپینگ‌های تازه لذت بردند.

side [اسم]
اجرا کردن

one long half of an animal's body that has been cut in two for meat

Ex:
beefsteak [اسم]
اجرا کردن

بیفتک گوساله

Ex: The gourmet cooking class focused on mastering the art of cooking the perfect beefsteak .

کلاس آشپزی گورمه بر تسلط بر هنر پخت بیف استیک کامل متمرکز بود.

cut [اسم]
اجرا کردن

تکه گوشت

Ex:
flesh [اسم]
اجرا کردن

گوشت (جانداران)

Ex: She marinated the chicken breasts overnight to infuse the flesh with flavor before grilling them .

او سینه‌های مرغ را یک شبانه‌روز مزه‌دار کرد تا گوشت را با طعم آغشته کند قبل از کباب کردنشان.

gigot [اسم]
اجرا کردن

ژیگو

Ex: She prepared a gourmet gigot of chicken , stuffed with herbs and wrapped in bacon .

او یک ران گوسفند گورمه مرغ آماده کرد، پر از گیاهان معطر و پیچیده شده در بیکن.

joint [اسم]
اجرا کردن

گوشت مفصل

Ex:

قصاب یک مفصل شانه را برای کباب کردن آهسته توصیه کرد، زیرا معمولاً نرم و خوشمزه است.

haunch [اسم]
اجرا کردن

*گوشت ران

Ex: He marinated a haunch of lamb overnight , then grilled it to perfection .

او یک ران بره را یک شب مزه‌دار کرد، سپس آن را به طور عالی کباب کرد.

hock [اسم]
اجرا کردن

قلم پای حیوان

neck [اسم]
اجرا کردن

*گوشت گردن

Ex: He prepared a flavorful pork neck curry , simmered in a fragrant blend of spices and coconut milk .

او یک کاری خوشمزه از گردن خوک آماده کرد، که در مخلوطی معطر از ادویه‌ها و شیر نارگیل آرام پخته شده بود.

rump steak [اسم]
اجرا کردن

*استیک دمگاه

Ex: He prepared a mouthwatering rump steak salad , featuring grilled steak slices , mixed greens and tomatoes .

او یک سالاد وسوسه‌انگیز از استیک رانپا آماده کرد، که شامل برش‌های استیک کبابی، سبزیجات مخلوط و گوجه‌فرنگی بود.

اجرا کردن

*استیک تی-بن

Ex: She made T-bone steak kebabs, threading cubes of marinated steak onto skewers with colorful vegetables.

او کباب‌های استیک تی‌بون درست کرد، با قرار دادن مکعب‌های استیک مارینه شده روی سیخ‌ها همراه با سبزیجات رنگارنگ.

thigh [اسم]
اجرا کردن

ران (خوردنی)

Ex: He grilled succulent chicken thighs , seasoned with a blend of spices , for a flavorful and juicy dinner .

او ران مرغ آبدار را، که با مخلوطی از ادویه‌ها طعم‌دار شده بود، برای یک شام خوشمزه و آبدار کباب کرد.

wishbone [اسم]
اجرا کردن

استخوان جناغ

Ex: He collected wishbones from different birds and displayed them as a unique collection .

او استخوان آرزو را از پرندگان مختلف جمع آوری کرد و به عنوان یک مجموعه منحصر به فرد نمایش داد.

boneless [صفت]
اجرا کردن

بی استخوان

Ex:

آنها از یک رست بی‌استخوان بوقلمون برای روز شکرگزاری لذت بردند، در زمان برش صرفه‌جویی کردند.

bony [صفت]
اجرا کردن

پر از استخوان

Ex: She preferred the bony cut of beef short ribs.

او برش استخوانی دنده‌های کوتاه گاو را ترجیح داد.

lean [صفت]
اجرا کردن

لخم (گوشت)

Ex:
skinless [صفت]
اجرا کردن

بی پوست

Ex: The skinless tilapia fillets were pan-fried until crispy.

فیله‌های تیلاپیا بی‌پوست تا زمانی که ترد شوند در تابه سرخ شدند.

strip steak [اسم]
اجرا کردن

استیک نواری

Ex: He grilled a juicy strip steak , seasoned with a blend of herbs and spices .

او یک استیک نواری آبدار را کباب کرد، که با مخلوطی از گیاهان و ادویه‌ها چاشنی شده بود.

goujon [اسم]
اجرا کردن

نوارهای ماهی یا مرغ

Ex: She made a satisfying meal with goujons of cod , paired with a fresh salad and a squeeze of lemon .

او یک غذای رضایتبخش با گوژنهای ماهی کاد تهیه کرد، که با سالاد تازه و کمی آب لیمو همراه بود.

lardon [اسم]
اجرا کردن

تکه‌های کوچک بیکن

Ex: I discovered a pack of lardons in the back of my home fridge .

من یک بسته لاردون در پشت یخچال خانه‌ام کشف کردم.

filet [اسم]
اجرا کردن

فیله

Ex: The waiter recommended the filet with a red wine reduction .
roulade [اسم]
اجرا کردن

رول

Ex: He prepared a gourmet lamb roulade, stuffed with a mixture of garlic, herbs, and breadcrumbs.

او یک رولت گورمه بره آماده کرد، پر شده با مخلوطی از سیر، سبزی‌ها و خرده‌های نان.

اجرا کردن

*سینه بوقلمون

Ex: She made turkey breast wraps , filling tortillas with sliced turkey , cucumber , and a creamy ranch dressing .

او رول‌های سینه بوقلمون درست کرد، تورتیلاها را با بوقلمون ورقه‌ای، خیار و سس رانچ خامه‌ای پر کرد.