کتاب 'فور کرنرز' 3 - واحد 7 درس D

در اینجا واژگان از واحد 7 درس D در کتاب درسی Four Corners 3 را پیدا خواهید کرد، مانند "جاه طلب"، "به ندرت"، "کنار آمدن"، و غیره.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
کتاب 'فور کرنرز' 3
sign [اسم]
اجرا کردن

نشان زودیاک

Ex: Her birth sign is Virgo .
zodiac [اسم]
اجرا کردن

زودیاک

Ex: He studied the zodiac to determine his sun and rising signs .
ambitious [صفت]
اجرا کردن

جاه‌طلب

Ex: The ambitious politician outlined bold plans for economic reform to drive the country 's growth and prosperity .

سیاستمدار جاه‌طلب برنامه‌های جسورانه‌ای برای اصلاحات اقتصادی به منظور پیشبرد رشد و رفاه کشور ترسیم کرد.

to worry [فعل]
اجرا کردن

نگران شدن

Ex: Try not to worry too much ; things will get better .

سعی کن زیاد نگران نباشی؛ اوضاع بهتر خواهد شد.

to care [فعل]
اجرا کردن

اهمیت دادن

Ex: She cares deeply about the environment and recycles everything she can .

او عمیقاً به محیط زیست اهمیت می‌دهد و هر چه را که می‌تواند بازیافت می‌کند.

rarely [قید]
اجرا کردن

به ندرت

Ex: They rarely visit their relatives , maybe once a year .

آنها به ندرت به اقوام خود سر می‌زنند، شاید سالی یک بار.

mind [اسم]
اجرا کردن

ذهن

Ex: The human mind is capable of incredible creativity .

ذهن انسان قادر به خلاقیت باورنکردنی است.

yourself [ضمیر]
اجرا کردن

خودت (ضمیر انعکاسی دوم شخص مفرد)

Ex: Make sure to take care of yourself while you 're traveling .

مطمئن شوید که در حین سفر از خودتان مراقبت می‌کنید.

enough [قید]
اجرا کردن

به‌اندازه کافی

Ex: She worked hard enough to earn a well-deserved promotion .
feeling [اسم]
اجرا کردن

احساس

Ex: Sometimes , a simple hug can convey more than words , expressing a deep feeling of love and connection .

گاهی اوقات، یک آغوش ساده می‌تواند بیش از کلمات انتقال دهد، بیانگر احساسی عمیق از عشق و ارتباط.

talkative [صفت]
اجرا کردن

پرحرف

Ex: She 's talkative , which is a great trait for her job as a tour guide .

او پرحرف است، که برای شغلش به عنوان راهنمای تور یک ویژگی عالی است.

exactly [قید]
اجرا کردن

دقیقاً

Ex: The measurements for the construction project need to be followed exactly to ensure accuracy .

اندازه‌گیری‌ها برای پروژه ساخت باید دقیقاً رعایت شوند تا دقت تضمین شود.

angry [صفت]
اجرا کردن

عصبانی

Ex: They were angry about the delay in their flight .

آن‌ها به دلیل تأخیر پروازشان عصبانی بودند.

adventure [اسم]
اجرا کردن

ماجراجویی

Ex: The children 's book series follows the young protagonists on magical adventures in faraway lands .

مجموعه کتاب کودکان، شخصیت‌های جوان را در ماجراهای جادویی در سرزمین‌های دور دنبال می‌کند.

creative [صفت]
اجرا کردن

خلاق

Ex: My cousin is very creative , she paints beautiful pictures with watercolors .

پسرعمویم بسیار خلاق است، او با آبرنگ نقاشی‌های زیبایی می‌کشد.

unreliable [صفت]
اجرا کردن

غیر قابل‌ اعتماد

Ex: She has an unreliable memory for names .
اجرا کردن

رابطه خوبی باهم داشتن

Ex:

من با همکارانم در شغل قبلی‌ام خوب کنار می‌آمدم.

difficulty [اسم]
اجرا کردن

دشواری

Ex: The difficulty of finding a good job increased due to the economic downturn .
mistake [اسم]
اجرا کردن

اشتباه

Ex: Learning from past mistakes can help you avoid similar pitfalls in the future .

یادگیری از اشتباهات گذشته می‌تواند به شما کمک کند تا از دام‌های مشابه در آینده اجتناب کنید.

idea [اسم]
اجرا کردن

ایده

Ex: I appreciate your input ; your idea about streamlining the process is worth considering .

من از مشارکت شما قدردانی می‌کنم؛ ایده شما در مورد ساده‌سازی فرآیند قابل توجه است.

curious [صفت]
اجرا کردن

کنجکاو

Ex: The curious traveler immerses themselves in local culture and customs wherever they go .

مسافر کنجکاو در هر کجا که برود، در فرهنگ و آداب و رسوم محلی غوطه‌ور می‌شود.