کتاب 'فور کرنرز' 3 - واحد 2 درس D

در اینجا واژگان از واحد 2 درس D در کتاب درسی Four Corners 3 را پیدا خواهید کرد، مانند "reporter"، "finally"، "embarrassed"، و غیره.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
کتاب 'فور کرنرز' 3
reporter [اسم]
اجرا کردن

گزارشگر

Ex: She started her career as a crime reporter , covering stories for the local newspaper .

او کار خود را به عنوان یک گزارشگر جنایی آغاز کرد، داستان‌هایی را برای روزنامه محلی پوشش می‌داد.

experience [اسم]
اجرا کردن

تجربه

Ex: The team 's collective experience in project management ensured the successful completion of the task .

تجربه جمعی تیم در مدیریت پروژه، تکمیل موفقیت‌آمیز وظیفه را تضمین کرد.

response [اسم]
اجرا کردن

پاسخ

Ex: In literature class , students were asked to write a critical response to the novel they had just finished reading .

در کلاس ادبیات، از دانش‌آموزان خواسته شد که یک پاسخ انتقادی به رمانی که تازه خوانده بودند بنویسند.

elevator [اسم]
اجرا کردن

آسانسور

Ex: It 's important to hold the elevator door open if someone is rushing to catch it .

مهم است که در آسانسور را باز نگه دارید اگر کسی عجله دارد تا به آن برسد.

pretty [قید]
اجرا کردن

نسبتاً

Ex: The weather 's been pretty mild this week compared to last .

هوا این هفته در مقایسه با هفته گذشته نسبتاً ملایم بوده است.

finally [قید]
اجرا کردن

در نهایت

Ex: She struggled with the project , but finally managed to finish it before the deadline .

او با پروژه دست و پنجه نرم کرد، اما بالاخره توانست آن را قبل از مهلت تمام کند.

embarrassed [صفت]
اجرا کردن

خجالت‌زده

Ex: Embarrassed faces filled the room after the awkward joke .

چهره‌های خجالت‌زده پس از شوخی ناجور اتاق را پر کردند.

to record [فعل]
اجرا کردن

ضبط کردن

Ex: The nurse recorded the patient 's vital signs in the medical chart .

پرستار علائم حیاتی بیمار را در پرونده پزشکی ثبت کرد.

to drive [فعل]
اجرا کردن

رانندگی کردن

Ex: After a long day at work , he prefers to drive home in silence .

پس از یک روز طولانی کار، او ترجیح می‌دهد در سکوت به خانه رانندگی کند.

bright [صفت]
اجرا کردن

روشن

Ex: The candlelit room felt warm and bright on a cold winter evening .

اتاق روشن شده با شمع در یک عصر سرد زمستانی گرم و روشن احساس می‌شد.

asleep [صفت]
اجرا کردن

خوابیده

Ex: He remained asleep throughout the entire surgery , unaware of what was happening .

او در طول تمام عمل جراحی خواب باقی ماند، بی‌خبر از آنچه اتفاق می‌افتاد.

to remember [فعل]
اجرا کردن

به یاد آوردن

Ex: I 'll always remember our graduation day .

من همیشه روز فارغ‌التحصیلی‌مان را به یاد خواهم آورد.

voice [اسم]
اجرا کردن

صدا

Ex: Teachers need to project their voice so that everyone in the classroom can hear .

معلمان باید صدای خود را طوری پخش کنند که همه در کلاس بتوانند بشنوند.

desk [اسم]
اجرا کردن

میز تحریر

Ex: The student sat down at his desk and opened his notebook .

دانش آموز پشت میز خود نشست و دفترش را باز کرد.

backyard [اسم]
اجرا کردن

حیاط پشتی

Ex: We installed a small pool in the backyard for the hot days .

ما یک استخر کوچک در حیاط خلوت برای روزهای گرم نصب کردیم.

restroom [اسم]
اجرا کردن

دستشویی عمومی

Ex: The restroom sign was visible from the lobby .

علامت توالت از لابی قابل مشاهده بود.

اجرا کردن

دوره متوسطه

Ex: The middle school offers extracurricular activities like drama and robotics .

دبیرستان فعالیت‌های فوق‌برنامه مانند تئاتر و رباتیک ارائه می‌دهد.

mathematics [اسم]
اجرا کردن

ریاضی

Ex:

آن‌ها از ماشین حساب برای کمک به محاسبات پیچیده در ریاضیات استفاده می‌کنند.