کتاب 'فور کرنرز' 3 - واحد 3 درس الف

در اینجا واژگان از واحد 3 درس A در کتاب درسی Four Corners 3 را پیدا خواهید کرد، مانند "روند"، "رنگ"، "قرن"، و غیره.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
کتاب 'فور کرنرز' 3
style [اسم]
اجرا کردن

سبک

Ex: The coach wants the team to adopt a more aggressive playing style .

مربی می‌خواهد تیم یک سبک بازی تهاجمی‌تر را اتخاذ کند.

fashion [اسم]
اجرا کردن

مد

Ex: The fashion magazine features tips on how to dress for different body types .

مجله مد نکاتی درباره نحوه پوشش برای انواع مختلف اندام ارائه می‌دهد.

اجرا کردن

لباس و... که برای جلب‌توجه استفاده می‌شود

used to [فعل]
اجرا کردن

عادت (انجام کاری را) داشتن

Ex:

او عادت داشت سیگار بکشد، اما پنج سال پیش ترک کرد.

trend [اسم]
اجرا کردن

مد

Ex: Social media often spreads new fashion trends quickly .

رسانه‌های اجتماعی اغلب ترندهای جدید مد را به سرعت پخش می‌کنند.

bracelet [اسم]
اجرا کردن

دست‌بند

Ex: The bracelet jingles softly as she moves her hand .

دستبند به آرامی صدا می‌دهد وقتی که او دستش را حرکت می‌دهد.

اجرا کردن

لنز چشم

Ex: His contact lens slipped out of place , causing discomfort .

لنز تماسی او از جای خود لغزید و باعث ناراحتی شد.

to dye [فعل]
اجرا کردن

رنگ کردن (مو و...)

Ex: By the end of the project , the entire garment will have been beautifully dyed .

تا پایان پروژه، تمام لباس به زیبایی رنگ آمیزی خواهد شد.

Roman [صفت]
اجرا کردن

رومی

Ex: They visited Roman ruins in Pompeii to experience life in ancient times .

آنها از ویرانه‌های رومی در پمپئی دیدن کردند تا زندگی در دوران باستان را تجربه کنند.

hair [اسم]
اجرا کردن

مو

Ex: I need a haircut because my hair is getting too long .

من نیاز به کوتاهی مو دارم چون موهایم خیلی بلند شده‌اند.

earring [اسم]
اجرا کردن

گوشواره

Ex: She wore a pair of beautiful diamond earrings to the party .

او یک جفت گوشواره الماس زیبا به مهمانی پوشید.

glasses [اسم]
اجرا کردن

عینک

Ex: She uses glasses with blue light filters to reduce eye strain while using the computer .

او از عینک با فیلترهای نور آبی برای کاهش خستگی چشم هنگام استفاده از کامپیوتر استفاده می‌کند.

high heels [اسم]
اجرا کردن

کفش پاشنه‌بلند

Ex: Her red high heels matched her dress perfectly .

پاشنه بلندهای قرمز او کاملاً با لباسش هماهنگ بود.

اجرا کردن

کت چرمی

Ex: He found a vintage leather jacket at the thrift store .

او یک کاپشن چرمی قدیمی در فروشگاه دست دوم پیدا کرد.

ponytail [اسم]
اجرا کردن

مدل موی دم‌اسبی

Ex: Her ponytail swayed as she walked down the street .

دم اسبی او هنگام راه رفتن در خیابان تاب می خورد.

sandal [اسم]
اجرا کردن

صندل

Ex: He opted for closed-toe sandals for a hike in the desert .

او برای پیاده‌روی در بیابان صندلهای جلوبسته انتخاب کرد.

uniform [اسم]
اجرا کردن

لباس فرم

Ex: The security guards ' uniforms made them easily recognizable and approachable .

یونیفرم نگهبانان آن‌ها را به راحتی قابل تشخیص و دسترس می‌کرد.

shoe [اسم]
اجرا کردن

کفش

Ex: She picked up her baby 's shoes and put them on before going outside .

او کفشهای کودکش را برداشت و قبل از بیرون رفتن آنها را پوشید.

clothing [اسم]
اجرا کردن

لباس

Ex: They donated their old clothing to a local charity to help those in need .

آنها لباس‌های قدیمی خود را به یک خیریه محلی اهدا کردند تا به نیازمندان کمک کنند.

eyewear [اسم]
اجرا کردن

ملزومات محافظت از چشم

hairstyle [اسم]
اجرا کردن

مدل مو

Ex: She admired the intricate hairstyle the stylist had created .
jewelry [اسم]
اجرا کردن

جواهر

Ex: The artisan crafted unique and handmade jewelry using silver and gemstones .

صنعتگر با استفاده از نقره و سنگ‌های قیمتی جواهرات منحصر به فرد و دست‌ساز ساخت.

toga [اسم]
اجرا کردن

ردای مخصوص رومیان باستان

wig [اسم]
اجرا کردن

کلاه‌گیس

Ex: She decided to try a different hairstyle by wearing a colorful , synthetic wig .

او تصمیم گرفت با پوشیدن یک کلاهگیس مصنوعی رنگی، مدل موی متفاوتی را امتحان کند.

piece [اسم]
اجرا کردن

تکه

Ex: He collected pieces of driftwood from the beach , planning to create a unique sculpture .

او تکه‌های چوب شناور را از ساحل جمع کرد، با برنامه‌ریزی برای خلق یک مجسمه منحصر به فرد.

long [صفت]
اجرا کردن

طولانی (مسافت)

Ex:

مار نزدیک به شش فوت درازا بود، که آن را به صحنه‌ای کاملاً چشمگیر تبدیل می‌کرد.

century [اسم]
اجرا کردن

قرن

Ex: The city 's architecture has evolved over the centuries .

معماری شهر در طول قرن‌ها تکامل یافته است.

rich [صفت]
اجرا کردن

ثروتمند

Ex:

مرد ثروتمند یک خانه بزرگ و یک ماشین لوکس خرید.

England [اسم]
اجرا کردن

انگلیس

Ex:

مناطق روستایی انگلستان بسیار زیبا و چشم‌نواز است، با روستاهای دلفریب، تپه‌های موج‌دار و باغ‌های زیبا.

France [اسم]
اجرا کردن

فرانسه

Ex: The Eiffel Tower is a famous landmark in France and attracts millions of tourists every year .

برج ایفل یک نشانه معروف در فرانسه است و هر ساله میلیون‌ها گردشگر را جذب می‌کند.

American [صفت]
اجرا کردن

آمریکایی

Ex: The bald eagle is a national symbol of the American people .

عقاب سرسفید نماد ملی مردم آمریکایی است.

jeans [اسم]
اجرا کردن

شلوار جین

Ex: My mother washed my jeans to keep them clean and fresh .

مادرم شلوار جین من را شست تا تمیز و تازه بماند.

teenager [اسم]
اجرا کردن

نوجوان

Ex: He was a shy teenager but grew more confident over time .

او یک نوجوان خجالتی بود اما با گذشت زمان اعتماد به نفس بیشتری پیدا کرد.