فهرست واژگان سطح B2 - خانه

در اینجا شما برخی از کلمات انگلیسی در مورد ساختمان‌ها و سازه‌ها، مانند "عمارت"، "پنت‌هاوس"، "دوبلکس" و غیره، که برای زبان‌آموزان سطح B2 آماده شده‌اند، یاد خواهید گرفت.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
فهرست واژگان سطح B2
mortgage [اسم]
اجرا کردن

وام مسکن

Ex: He refinanced his mortgage to take advantage of lower interest rates and reduce monthly payments .

او وام مسکن خود را بازپرداخت کرد تا از نرخ‌های بهره پایین‌تر بهره‌مند شود و پرداخت‌های ماهانه را کاهش دهد.

property [اسم]
اجرا کردن

ملک

Ex: Property values in the city have been steadily increasing due to high demand and limited supply .

ارزش ملک در شهر به دلیل تقاضای بالا و عرضه محدود به طور پیوسته در حال افزایش است.

skyscraper [اسم]
اجرا کردن

آسمان‌خراش

Ex: From the top of the skyscraper , you can see the entire city .

از بالای آسمانخراش، می‌توانید تمام شهر را ببینید.

mansion [اسم]
اجرا کردن

عمارت

Ex: The old mansion has been converted into a boutique hotel .

عمارت قدیمی به یک هتل بوتیک تبدیل شده است.

condominium [اسم]
اجرا کردن

مجتمع

Ex: Condominiums are popular among urban dwellers seeking homeownership with shared maintenance responsibilities .

آپارتمان‌های مشاع در میان ساکنان شهری که به دنبال مالکیت خانه با مسئولیت‌های مشترک نگهداری هستند، محبوب هستند.

penthouse [اسم]
اجرا کردن

پنت‌هاوس

Ex: He threw a lavish party in his penthouse to celebrate his promotion .

او برای جشن گرفتن ترفیعش، یک مهمانی مجلل در پنت‌هاوس خود برگزار کرد.

duplex [اسم]
اجرا کردن

خانه دوبلکس

Ex: The owners renovated the duplex to update kitchens and bathrooms in both units , attracting higher-quality tenants .

مالکان دوبلکس را برای به‌روزرسانی آشپزخانه‌ها و حمام‌ها در هر دو واحد بازسازی کردند، که مستاجران باکیفیت‌تری را جذب کرد.

complex [اسم]
اجرا کردن

مجموعه مجتمع‌های مسکونی

Ex: The apartment complex offers a variety of floor plans and amenities to cater to different resident needs .

مجتمع آپارتمان‌ها طرح‌های مختلف کف و امکاناتی را ارائه می‌دهد تا نیازهای مختلف ساکنان را برآورده کند.

اجرا کردن

شهرک مسکونی

Ex: The local government invested in infrastructure improvements to support the new housing development .

دولت محلی در بهبود زیرساخت‌ها سرمایه‌گذاری کرد تا از توسعه مسکن جدید حمایت کند.

row house [اسم]
اجرا کردن

خانه‌های مشابه بهم‌چسبیده

Ex: The row house development includes shared amenities such as a common courtyard and designated parking spaces .

توسعه خانه های ردیفی شامل امکانات مشترک مانند حیاط مشترک و جایگاه‌های پارکینگ اختصاصی می‌شود.

houseboat [اسم]
اجرا کردن

خانه قایقی

Ex: The houseboat has all the amenities of a regular home , including a kitchen and bathroom .

قایق مسکونی تمام امکانات یک خانه معمولی را دارد، از جمله آشپزخانه و حمام.

attic [اسم]
اجرا کردن

اتاق زیرشیروانی

Ex:

فضای اتاق زیر شیروانی پتانسیل گسترش را ارائه می‌دهد، با برنامه‌هایی برای افزودن پنجره‌های شیروانی برای نور طبیعی بیشتر.

basement [اسم]
اجرا کردن

زیرزمین

Ex: The basement was dark and cool , perfect for storing old furniture and boxes .

زیرزمین تاریک و خنک بود، عالی برای ذخیره کردن مبلمان قدیمی و جعبه‌ها.

cellar [اسم]
اجرا کردن

زیرزمین

Ex: He installed a temperature control system in the cellar to keep his wine collection at the perfect temperature .

او یک سیستم کنترل دما در انبار زیرزمینی نصب کرد تا مجموعه شراب خود را در دمای مناسب نگه دارد.

nursery [اسم]
اجرا کردن

اتاق کودک

Ex: The nursery has a crib , changing table , and a rocking chair for feeding .

اتاق کودک دارای یک تخت نوزاد، میز تعویض پوشک و یک صندلی گهواره‌ای برای تغذیه است.

patio [اسم]
اجرا کردن

ایوان

Ex: The patio overlooks a garden and provides a peaceful retreat from city life .

پاسیو به باغی مشرف است و پناهگاهی آرام از زندگی شهری فراهم می‌کند.

rooftop [اسم]
اجرا کردن

پشت‌بام

Ex: He loves to relax on the rooftop with a book and a cup of coffee .

او دوست دارد با یک کتاب و یک فنجان قهوه روی پشت بام استراحت کند.

doorbell [اسم]
اجرا کردن

زنگ در

Ex: The doorbell was broken , so visitors had to knock loudly .

زنگ در خراب بود، بنابراین بازدیدکنندگان مجبور بودند با صدای بلند در بزنند.

doorstep [اسم]
اجرا کردن

پله جلوی در

Ex: The children played hopscotch on the doorstep while waiting for their parents to come home .

بچه‌ها روی پله ورودی لی لی بازی کردند در حالی که منتظر بودند والدینشان به خانه بیایند.

doorway [اسم]
اجرا کردن

ورودی

Ex: They decorated the doorway with flowers and lights for the holiday season .

آنها ورودی را با گل‌ها و چراغ‌ها برای فصل تعطیلات تزئین کردند.

اجرا کردن

تهویه هوا

Ex: She enjoys the refreshing breeze provided by the air conditioning after a long day outside .

او از نسیم خنک تهویه مطبوع بعد از یک روز طولانی در بیرون لذت می‌برد.

اجرا کردن

سیستم گرمایش مرکزی

Ex: She adjusted the central heating thermostat to maintain a comfortable temperature throughout the day .

او ترموستات گرمایش مرکزی را تنظیم کرد تا دمای راحتی را در طول روز حفظ کند.

smoke alarm [اسم]
اجرا کردن

تشخیص‌دهنده دود

Ex: She replaced the batteries in the smoke alarm after it started beeping intermittently .

او بعد از اینکه آژیر دود شروع به بوق زدن متناوب کرد، باتری‌های آن را تعویض کرد.

bureau [اسم]
اجرا کردن

کمد کشودار

Ex: She organized her socks and undergarments neatly in the bureau 's drawers , making it easy to find what she needed each morning .

او جوراب‌ها و لباس‌های زیر خود را به دقت در کشوهای میز تحریر مرتب کرد، که پیدا کردن چیزی که هر صبح نیاز داشت را آسان می‌کرد.

drawer [اسم]
اجرا کردن

کشو

Ex: The bottom drawer of the filing cabinet is used for storing old documents and files .

کشوی پایین کابینت بایگانی برای ذخیره اسناد و پرونده های قدیمی استفاده می شود.

garbage can [اسم]
اجرا کردن

سطل زباله

Ex: The city provides residents with recycling bins alongside garbage cans to encourage recycling .

شهر به ساکنان سطل‌های بازیافت در کنار سطل‌های زباله ارائه می‌دهد تا بازیافت را تشویق کند.

chore [اسم]
اجرا کردن

کارهای روزمره

Ex: The kids are assigned specific chores to help teach them responsibility .

به کودکان کارهای مشخصی محول می‌شود تا مسئولیت‌پذیری را به آن‌ها بیاموزند.

to mop [فعل]
اجرا کردن

تی کشیدن

Ex: He mops the bathroom tiles to ensure they are free from dirt and grime .

او تیمار کاشی های حمام را می کشد تا مطمئن شود که از کثیفی و چربی پاک هستند.

to scrub [فعل]
اجرا کردن

با فرچه یا برس تمیز کردن

Ex: Before painting , they scrub the walls to remove any dirt or grease .

قبل از نقاشی، آنها دیوارها را می‌سایند تا هرگونه کثیفی یا چربی را از بین ببرند.

to sweep [فعل]
اجرا کردن

جارو کشیدن

Ex: Before opening the store , employees sweep the sidewalks to welcome customers .

قبل از باز کردن فروشگاه، کارکنان پیاده‌روها را جارو می‌کنند تا از مشتریان استقبال کنند.

to vacuum [فعل]
اجرا کردن

جاروبرقی کشیدن

Ex: He vacuums the car interior to keep it tidy and free from crumbs .

او داخل ماشین را جارو برقی می‌کشد تا آن را تمیز و عاری از خرده‌ها نگه دارد.

to wipe [فعل]
اجرا کردن

تمیز کردن

Ex: She wiped her glasses with a microfiber cloth to remove fingerprints .

او عینک خود را با یک دستمال میکروفایبر پاک کرد تا اثر انگشت ها را پاک کند.

to furnish [فعل]
اجرا کردن

مبله کردن

Ex: The interior designer helped them furnish the dining area with an elegant table and matching chairs .

طراح داخلی به آنها کمک کرد تا منطقه غذاخوری را با یک میز شیک و صندلی‌های هماهنگ مبله کنند.

to coat [فعل]
اجرا کردن

روکش کردن

Ex: Before winter , the homeowner chose to coat the exterior walls with weather-resistant paint .

قبل از زمستان، صاحب خانه تصمیم گرفت دیوارهای خارجی را با رنگ مقاوم در برابر آب و هوا بپوشاند.

blueprint [اسم]
اجرا کردن

نقشه ساخت

Ex: Students studied the blueprint to understand the building 's structure .

دانش‌آموزان طرح را برای درک ساختار ساختمان مطالعه کردند.