واژگان برای IELTS General (نمره 5) - Wellness

در اینجا، شما برخی از کلمات انگلیسی مربوط به سلامتی را که برای آزمون عمومی آموزش آیلتس ضروری است، یاد خواهید گرفت.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
واژگان برای IELTS General (نمره 5)
energetic [صفت]
اجرا کردن

پرانرژی

Ex: Jack 's energetic personality made him the life of the party , always ready to engage in lively conversation and activities .

شخصیت پر انرژی جک او را به روح مهمانی تبدیل کرده بود، همیشه آماده شرکت در گفتگوها و فعالیت‌های پر جنب و جوش.

refreshed [صفت]
اجرا کردن

دوباره پرانرژی (شدن)

Ex:

او در طول ناهار یک پیاده‌روی کوتاه کرد تا قبل از جلسات بعدازظهر احساس سرزندگی کند.

athletic [صفت]
اجرا کردن

ورزشکاری

Ex: His athletic prowess on the basketball court earned him a scholarship to a prestigious university .

مهارت ورزشی او در زمین بسکتبال برایش بورسیه در یک دانشگاه معتبر به ارمغان آورد.

in shape [عبارت]
اجرا کردن

روی فرم

Ex: His goal is to be in shape by the summer .
ill [صفت]
اجرا کردن

بیمار

Ex: He looked ill and exhausted after working long hours without rest .
unwell [صفت]
اجرا کردن

ناخوش

Ex: The kitten was unwell and refused to eat its food .

بچه گربه مریض بود و از خوردن غذایش خودداری کرد.

unhealthy [صفت]
اجرا کردن

مریض‌احوال

Ex: Sam looked unhealthy after several days of battling a flu .

سم بعد از چند روز مبارزه با آنفلوانزا ناسالم به نظر می‌رسید.

weak [صفت]
اجرا کردن

ضعیف

Ex: He pointed to a weak section in the wall that needed reinforcement .

او به بخش ضعیف در دیوار اشاره کرد که نیاز به تقویت داشت.

weakly [صفت]
اجرا کردن

از نظر جسمی ضعیف

Ex: A weakly calf was found abandoned by its mother in the field .

یک گوساله ضعیف توسط مادرش در مزرعه رها شده پیدا شد.

sick [صفت]
اجرا کردن

بیمار

Ex: She stayed home because she is sick .

او در خانه ماند چون مریض بود.

lively [صفت]
اجرا کردن

پرشوروحرارت

Ex: The lively child ran around the playground , laughing and playing with friends .

کودک پرجنب‌وجوش در زمین بازی دوید، خندید و با دوستانش بازی کرد.

fit [صفت]
اجرا کردن

تندرست

Ex: He exercises regularly , so he 's very fit and full of energy .

او به طور منظم ورزش می‌کند، بنابراین بسیار تناسب اندام دارد و پر از انرژی است.

well [صفت]
اجرا کردن

سالم

Ex:

او پس از یک هفته استراحت و بهبودی، به اندازه کافی خوب احساس می‌کرد تا به کار بازگردد.

healthy [صفت]
اجرا کردن

سالم

Ex: The healthy students were separated from the ones who had the flu .

دانش‌آموزان سالم از کسانی که آنفلوانزا داشتند جدا شدند.

disabled [صفت]
اجرا کردن

ناتوان (از لحاظ جسمی)

Ex: The disabled child attends a school that provides specialized support and resources .

کودک معلول در مدرسه‌ای تحصیل می‌کند که حمایت و منابع تخصصی ارائه می‌دهد.

healing [صفت]
اجرا کردن

درمانگر

Ex:

نور خورشید و هوای تازه بخشی از فضای شفابخش جزیره هستند.

واژگان برای IELTS General (نمره 5)
اندازه و مقیاس ابعاد وزن و پایداری افزایش مقدار
کاهش مقدار شدت بالا شدت کم فضا و منطقه
اشکال Speed Significance نفوذ و قدرت
بی نظیری Complexity Value Quality
چالش‌ها ثروت و موفقیت فقر و شکست Appearance
Age شکل بدن Wellness بافت‌ها
Intelligence صفات مثبت انسانی صفات منفی انسان ویژگی‌های اخلاقی
پاسخ‌های عاطفی حالت‌های عاطفی رفتارهای اجتماعی طعم‌ها و بوها
صداها Temperature Probability اقدامات رابطه‌ای
زبان بدن و حرکات حالت‌ها و موقعیت‌ها نظرات افکار و تصمیمات
دانش و اطلاعات تشویق و دلسردی درخواست و پیشنهاد پشیمانی و اندوه
احترام و تایید تلاش و پیشگیری لمس و نگه داشتن اقدامات و واکنش های فیزیکی
حرکات فرماندهی و اعطای مجوزها درگیر شدن در ارتباط کلامی درک و یادگیری
درک حواس استراحت و آرامش خوردن و نوشیدن تغییر و شکل دادن
خلق و تولید سازماندهی و جمع آوری تهیه غذا سرگرمی ها و روال ها
Shopping مالی و ارز زندگی اداری شغل‌های تخصصی
مشاغل کار دستی مشاغل خدمات و پشتیبانی حرفه‌های خلاقانه و هنری House
Human Body Health ورزش مسابقات ورزشی
Transportation جامعه و رویدادهای اجتماعی بخش های شهر دوستی و دشمنی
روابط عاشقانه احساسات مثبت احساسات منفی Family
حیوانات Weather غذا و نوشیدنی سفر و گردشگری
Pollution Migration فجایع مواد
قیدهای حالت قیدهای نظر قیدهای قطعیت قیدهای تکرار
قیدهای زمان قیدهای مکان قیدهای درجه قیدهای تأکید
قیدهای هدف و قصد قیدهای پیوندی