سطح متوسط - توصیف کیفیت‌ها و برداشت‌ها

واژگان را برای توصیف ویژگی‌های افراد، اشیاء یا تجربیات به زبان فرانسوی یاد بگیرید.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
سطح متوسط
chouette [صفت]
اجرا کردن

خوشگل

Ex:

این فیلم فوق‌العاده chouette است!

éclatant [صفت]
اجرا کردن

درخشان

Ex:

شمع‌ها روشنایی درخشان روی میز ایجاد می‌کردند.

paisible [صفت]
اجرا کردن

آرام

Ex:

من عصرهای آرام بدون سر و صدا را دوست دارم.

mince [صفت]
اجرا کردن

نازک

Ex:

فقط یک لایه نازک برف روی زمین باقی مانده است.

pittoresque [صفت]
اجرا کردن

تماشایی

Ex:

خانه‌های رنگارنگ یک قاب دل‌انگیز ایجاد می‌کنند.

concentré [صفت]
اجرا کردن

متمرکز

Ex:

ما به یک تلاش متمرکز برای پایان دادن به موقع نیاز داریم.

اجرا کردن

اجتناب‌ ناپذیر

Ex:

این مرحله برای موفقیت اجتناب‌ناپذیر است.

équitable [صفت]
اجرا کردن

عادلانه

Ex:

یک دستمزد عادلانه کار انجام شده را پاداش می‌دهد.

vivace [صفت]
اجرا کردن

دیرپا

Ex:

دوستی پرشور آنها در طول سال‌ها پابرجا مانده است.

favorable [صفت]
اجرا کردن

مساعد

Ex:

محیطی مساعد برای نوآوری.

inégalable [صفت]
اجرا کردن

بی‌همتا

Ex:

این تیم یک عملکرد بی‌نظیر را حفظ کرد.

impeccable [صفت]
اجرا کردن

بی‌عیب

Ex:

خیاط یک کار بی‌عیب انجام داد.

touchant [صفت]
اجرا کردن

غم‌انگیز

Ex:

او یک حرکت تأثیرگذار انجام داد.

médiocre [صفت]
اجرا کردن

سطح پایین

Ex:

عملکرد آنها در مقایسه با تیم‌های دیگر معمولی بود.

cassant [صفت]
اجرا کردن

شکننده

Ex:

این چینی ظریف فوق‌العاده است اما بسیار شکننده است.

affreux [صفت]
اجرا کردن

وحشتناک

Ex:

فریادهای وحشتناک از جنگل ما را منجمد کرد.

clinquant [صفت]
اجرا کردن

نمایشی

Ex:

عروسی آنها برای سلیقه من بیش از حد پر زرق و برق بود.

boueux [صفت]
اجرا کردن

گل‌آلود

Ex:

از این جاده گلی پس از طوفان خودداری کنید.

restreint [صفت]
اجرا کردن

محدود

Ex:

حلقه‌ای محدود از مهمانان در مراسم شرکت کردند.

encombrant [صفت]
اجرا کردن

دست و پا گیر

Ex:

تجهیزات غواصی او بسیار حجیم است.

décevant [صفت]
اجرا کردن

ناامیدکننده

Ex:

کیفیت محصول ناامیدکننده از آب درآمد.

extrême [صفت]
اجرا کردن

شدید

Ex:

او در شانه‌اش درد شدیدی را تجربه کرد.

اجرا کردن

معمولی

Ex:

او یک سخنرانی passe-partout دارد که همه را خوشحال می‌کند.

اجرا کردن

پایان‌ناپذیر

Ex:

روایت او داشت بی‌پایان می‌شد.

aisé [صفت]
اجرا کردن

آسان

Ex:

او یک راه‌حل آسان برای درگیری پیدا کرد.

سطح متوسط
روابط خانوادگی و عاشقانه ظاهر و جذابیت صفات شخصیتی احساسات و هیجانات
بیان احساسات و واکنش‌ها توصیف کیفیت‌ها و برداشت‌ها حرکات و جنبش‌های بدنی فرآیندهای ذهنی
ادراک‌ها و احساسات ارتباط و تعاملات شفاهی اشیاء خانگی مسکن و چیدمان خانه
خودآموز و تعمیرات خانگی کارهای خانه و نظافت باغبانی و کشاورزی بانکداری و پول
خرید و فروش تجارت و کسب‌وکار تبلیغات و بازاریابی ثروت و موفقیت
شکست و فقر محیط زیست و بلایای طبیعی طبیعت و حیوانات آب و هوا و اقلیم
جامعه و شهروندی Ville سیاست و دولت قانون و انضباط
جرم و عدالت جنگ و درگیری‌ها Histoire Religion
آموزش، مطالعات و علوم حمل و نقل و جابجایی ماشین و رانندگی دستگاه‌ها و انفورماتیک
ارتباطات دیجیتال و شبکه‌های اجتماعی ورزش‌ها و فعالیت‌های بدنی بدن انسان سلامتی، پزشکی و مراقبت
مد و لباس مواد و بافت‌ها مراقبت از بدن و زیبایی لوازم آرایشی و آرایش
تفریح و استراحت تعطیلات و گردشگری تغذیه و مواد غذایی آشپزی
سینما و تئاتر هنر و ادبیات رسانه و سرگرمی Musique
جشن‌ها و مراسم بازی‌ها و مسابقات مقادیر و اندازه‌گیری‌ها قیدها