سطح متوسط - سلامتی، پزشکی و مراقبت

واژگان برای صحبت درباره سلامت، بیماری‌ها، درمان‌ها و مراقبت به زبان فرانسوی را یاد بگیرید.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
سطح متوسط
aveugle [صفت]
اجرا کردن

نابینا

Ex:

موسیقی برای بسیاری از افراد نابینا یک شور و اشتیاق است.

sourd [صفت]
اجرا کردن

ناشنوا

Ex:

پدربزرگ من با افزایش سن ناشنوا می‌شود.

en forme [صفت]
اجرا کردن

سرحال

Ex:

یک صبحانه خوب مرا سرحال برای روز می‌کند.

le cancer [اسم]
اجرا کردن

سرطان

Ex:

این درمان به طور خاص سلول‌های سرطانی را هدف قرار می‌دهد.

اجرا کردن

افراط در نوشیدن مشروبات الکلی

Ex:

او کتابی درباره مبارزه خود با اعتیاد به الکل نوشت.

souffrir [فعل]
اجرا کردن

درد کشیدن

Ex:

او هر ده دقیقه یکبار از انقباضات رنج می‌برد.

grave [صفت]
اجرا کردن

مهم

Ex:

او از یک بیماری شدید رنج می‌برد.

soigner [فعل]
اجرا کردن

درمان کردن

Ex:

بیمارستان هر روز صدها بیمار را درمان می‌کند.

améliorer [فعل]
اجرا کردن

بهتر شدن

Ex:

نتایج تیم بهبود یافته‌اند.

guérir [فعل]
اجرا کردن

درمان کردن

Ex:

زخم به آرامی اما مطمئناً درمان می‌شود.

prescrire [فعل]
اجرا کردن

تجویز کردن (پزشک)

Ex:

متخصص برای او یک درمان سه‌ماهه تجویز کرد.

اجرا کردن

درمان

Ex:

درمان‌های جدید امید بیشتری ارائه می‌دهند.

le scanner [اسم]
اجرا کردن

اسکن (پزشکی)

Ex:

نتایج سی‌تی اسکن فردا در دسترس خواهد بود.

nuire [فعل]
اجرا کردن

آسیب رساندن

Ex:

استرس بیش از حد می‌تواند به خواب شما آسیب برساند.

اجرا کردن

محافظت

Ex:

این قانون با هدف تضمین حفاظت از محیط زیست است.

اجرا کردن

احتیاط

Ex:

او تمام اقدامات احتیاطی توصیه‌شده را رعایت کرد.

mincir [فعل]
اجرا کردن

لاغرتر شدن

Ex:

او هر هفته به لطف جلسات باشگاهش لاغر می‌شود.

اجرا کردن

(در بیمارستان) بستری کردن

Ex:

او به دلیل یک عفونت جدی بستری شد.

apaiser [فعل]
اجرا کردن

آرام کردن

Ex:

پزشک دارویی برای تسکین درد داد.

l'implant [اسم]
اجرا کردن

پروتز ایمپلنت

Ex:

قرار دادن ایمپلنت مو به طور فزاینده‌ای رایج می‌شود.

le docteur [اسم]
اجرا کردن

دکتر

Ex:

عموی من یک پزشک عمومی است.

اجرا کردن

ماما

Ex:

پس از زایمان، ماما نشان می‌دهد که چگونه شیر بدهد.

l'attaque [اسم]
اجرا کردن

سکته

Ex:

علائم یک حمله می‌تواند شامل درد و سرگیجه باشد.

vacciner [فعل]
اجرا کردن

واکسینه کردن

Ex:

او قبل از رفتن به سفر واکسینه شد.

سطح متوسط
روابط خانوادگی و عاشقانه ظاهر و جذابیت صفات شخصیتی احساسات و هیجانات
بیان احساسات و واکنش‌ها توصیف کیفیت‌ها و برداشت‌ها حرکات و جنبش‌های بدنی فرآیندهای ذهنی
ادراک‌ها و احساسات ارتباط و تعاملات شفاهی اشیاء خانگی مسکن و چیدمان خانه
خودآموز و تعمیرات خانگی کارهای خانه و نظافت باغبانی و کشاورزی بانکداری و پول
خرید و فروش تجارت و کسب‌وکار تبلیغات و بازاریابی ثروت و موفقیت
شکست و فقر محیط زیست و بلایای طبیعی طبیعت و حیوانات آب و هوا و اقلیم
جامعه و شهروندی Ville سیاست و دولت قانون و انضباط
جرم و عدالت جنگ و درگیری‌ها Histoire Religion
آموزش، مطالعات و علوم حمل و نقل و جابجایی ماشین و رانندگی دستگاه‌ها و انفورماتیک
ارتباطات دیجیتال و شبکه‌های اجتماعی ورزش‌ها و فعالیت‌های بدنی بدن انسان سلامتی، پزشکی و مراقبت
مد و لباس مواد و بافت‌ها مراقبت از بدن و زیبایی لوازم آرایشی و آرایش
تفریح و استراحت تعطیلات و گردشگری تغذیه و مواد غذایی آشپزی
سینما و تئاتر هنر و ادبیات رسانه و سرگرمی Musique
جشن‌ها و مراسم بازی‌ها و مسابقات مقادیر و اندازه‌گیری‌ها قیدها