سطح متوسط - مسکن و چیدمان خانه

واژگان برای صحبت در مورد مسکن، اتاق‌ها، مبلمان و چیدمان داخلی به زبان فرانسوی را یاد بگیرید.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
سطح متوسط
le chalet [اسم]
اجرا کردن

خانه چوبی کوهستانی

Ex:

شاله چوبی بسیار گرم و راحت است.

اجرا کردن

ملک مشترک

Ex:

استخر یک بخش مشترک از مالکیت مشاع است.

le duplex [اسم]
اجرا کردن

(آپارتمان) دوبلکس

Ex:

دوبلکس یک آشپزخانه مدرن و یک اتاق نشیمن روشن دارد.

اجرا کردن

هم‌خانه

Ex:

او به دنبال یک خانه‌ی مشترک با سه دانشجوی دیگر است.

le grenier [اسم]
اجرا کردن

انبار زیرشیروانی

Ex:

من کتاب‌های قدیمی را در اتاق زیر شیروانی پیدا کردم.

le palier [اسم]
اجرا کردن

پاگرد (راه‌پله)

Ex:

روشنایی پاگرد دیگر کار نمی‌کند.

la cour [اسم]
اجرا کردن

حیاط

Ex:

آن‌ها در حیاط صبحانه می‌خورند.

la véranda [اسم]
اجرا کردن

گلخانه

Ex:

گربه دوست دارد در آفتاب در ایوان بخوابد.

اجرا کردن

(در منزل) محل لباس‌شویی

Ex:

آن‌ها محصولات تمیزکاری را در اتاق رختشویی قرار دادند.

le dressing [اسم]
اجرا کردن

اتاق تعویض لباس

Ex:

اتاق لباس من با قفسه‌ها و کشوها به خوبی سازماندهی شده است.

اجرا کردن

تلفن داخلی

Ex:

ساختمان ما اکنون یک اینترکام ویدیویی دارد.

la serrure [اسم]
اجرا کردن

قفل

Ex:

باید قفل را بعد از دزدی عوض کرد.

le robinet [اسم]
اجرا کردن

شیر (آب و گاز)

Ex:

صنعتگر تمام شیرها را در حمام تعویض کرد.

le tuyau [اسم]
اجرا کردن

لوله

Ex:

کارگران در حال نصب لوله‌ها زیر جاده هستند.

la moquette [اسم]
اجرا کردن

موکت

Ex:

فرش صداهای قدم‌ها را جذب می‌کند.

اجرا کردن

رادیاتور شوفاژ

Ex:

او لباس‌هایش را نزدیک رادیاتور گذاشت تا آن‌ها را خشک کند.

le bail [اسم]
اجرا کردن

اجاره‌نامه

Ex:

قبل از ترک، باید قرارداد اجاره را فسخ کرد.

la caution [اسم]
اجرا کردن

وثیقه

Ex:

بدون ضمانت، نمی‌توانیم آپارتمان را اجاره کنیم.

restaurer [فعل]
اجرا کردن

بازسازی کردن

Ex:

ما می‌خواهیم این مبلمان قدیمی را بازسازی کنیم.

اجرا کردن

لوله‌کشی

Ex:

کارهای لوله‌کشی دو روز طول خواهد کشید.

اجرا کردن

تزیینات (داخلی)

Ex:

این بوتیک اشیاء دکوراسیون اصلی را پیشنهاد می‌کند.

peindre [فعل]
اجرا کردن

رنگ کردن

Ex:

ما باید قبل از زمستان دیوارها را رنگ کنیم.

اجرا کردن

کاغذ دیواری

Ex:

کاغذ دیواری راه‌راه اتاق را به‌طور بصری بزرگ‌تر می‌کند.

accrocher [فعل]
اجرا کردن

آویزان کردن

Ex:

او کت خود را آویخت به چوب لباسی.

lumineux [صفت]
اجرا کردن

نورانی

Ex:

این اتاق با این پنجره‌های بزرگ روشن‌تر به نظر می‌رسد.

chaleureux [صفت]
اجرا کردن

صمیمی

Ex:

ما یک عصر صمیمی را در میان دوستان گذراندیم.

سطح متوسط
روابط خانوادگی و عاشقانه ظاهر و جذابیت صفات شخصیتی احساسات و هیجانات
بیان احساسات و واکنش‌ها توصیف کیفیت‌ها و برداشت‌ها حرکات و جنبش‌های بدنی فرآیندهای ذهنی
ادراک‌ها و احساسات ارتباط و تعاملات شفاهی اشیاء خانگی مسکن و چیدمان خانه
خودآموز و تعمیرات خانگی کارهای خانه و نظافت باغبانی و کشاورزی بانکداری و پول
خرید و فروش تجارت و کسب‌وکار تبلیغات و بازاریابی ثروت و موفقیت
شکست و فقر محیط زیست و بلایای طبیعی طبیعت و حیوانات آب و هوا و اقلیم
جامعه و شهروندی Ville سیاست و دولت قانون و انضباط
جرم و عدالت جنگ و درگیری‌ها Histoire Religion
آموزش، مطالعات و علوم حمل و نقل و جابجایی ماشین و رانندگی دستگاه‌ها و انفورماتیک
ارتباطات دیجیتال و شبکه‌های اجتماعی ورزش‌ها و فعالیت‌های بدنی بدن انسان سلامتی، پزشکی و مراقبت
مد و لباس مواد و بافت‌ها مراقبت از بدن و زیبایی لوازم آرایشی و آرایش
تفریح و استراحت تعطیلات و گردشگری تغذیه و مواد غذایی آشپزی
سینما و تئاتر هنر و ادبیات رسانه و سرگرمی Musique
جشن‌ها و مراسم بازی‌ها و مسابقات مقادیر و اندازه‌گیری‌ها قیدها