سطح متوسط - تجارت و کسب‌وکار

واژگان را برای صحبت در مورد کسب‌وکارها، شرکت‌ها و اقتصاد به زبان فرانسوی بیاموزید.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
سطح متوسط
industriel [صفت]
اجرا کردن

صنعتی

Ex:

او در یک شرکت صنعتی کار می‌کند.

اجرا کردن

تاجر

Ex:

او بیش از ده سال است که تاجر است.

اجرا کردن

رقابت کردن

Ex:

این تیم با بهترین‌های قهرمانی رقابت می‌کند.

le patron [اسم]
اجرا کردن

رئیس

Ex:

کارکنان با رئیس ملاقات کردند تا در مورد شرایط کار بحث کنند.

le salarié [اسم]
اجرا کردن

حقوق‌بگیر

Ex:

قانون از حقوق کارمندان محافظت می‌کند.

اجرا کردن

کارمند دولت

Ex:

پدرم کارمند دولت در یک شهرداری است.

recruter [فعل]
اجرا کردن

نیروی جدید استخدام کردن

Ex:

ما یک متخصص را برای این پروژه استخدام کردیم.

اجرا کردن

رئیس

Ex:

این کارآفرین زن در دو سال سه فروشگاه باز کرد.

l'ouvrier [اسم]
اجرا کردن

کارگر

Ex:

کارگران روز خود را در ساعت هجده به پایان رساندند.

l'usine [اسم]
اجرا کردن

کارخانه

Ex:

آن‌ها یک کارخانه جدید در نزدیکی شهر ساختند.

اجرا کردن

شرکت

Ex:

سود شرکت امسال افزایش یافته است.

le bureau [اسم]
اجرا کردن

دفتر کار

Ex:

مدیر برای جلسه در دفتر است.

diriger [فعل]
اجرا کردن

اداره کردن

Ex:

مدیرعامل جدید شرکت را به طور متفاوتی مدیریت خواهد کرد.

la gestion [اسم]
اجرا کردن

مدیریت

Ex:

مدیریت مدیریت موجودی را در این سال بهبود می‌بخشد.

fournir [فعل]
اجرا کردن

فراهم کردن

Ex:

من باید مدرک آدرس ارائه دهم.

consacrer [فعل]
اجرا کردن

اختصاص دادن

Ex:

آنها 10٪ از بودجه خود را به آموزش اختصاص می‌دهند.

nommer [فعل]
اجرا کردن

منصوب کردن

Ex:

کمیته یک متخصص را برای مشاوره دادن به آنها منصوب کرد.

collaborer [فعل]
اجرا کردن

همکاری کردن

Ex:

شرکت با شرکای بین‌المللی همکاری می‌کند.

la mission [اسم]
اجرا کردن

ماموریت

Ex:

ماموریت او سازماندهی رویداد است.

le classeur [اسم]
اجرا کردن

کلاسور

Ex:

برگه‌های پراکنده در کلاسور حلقه‌ای قرار می‌گیرند.

la chemise [اسم]
اجرا کردن

پوشه

Ex:

آیا برای این فایل یک پوشه داری؟

le trombone [اسم]
اجرا کردن

گیره (کاغذ، پرده...)

Ex:

این کلیپ‌های پلاستیکی ارزان‌تر هستند.

اجرا کردن

دفترچه یادداشت

Ex:

من به یک دفترچه یادداشت جدید برای جلسه نیاز دارم.

اجرا کردن

پرینتر

Ex:

این پرینتر سریع و بی‌صدا است.

le revenu [اسم]
اجرا کردن

درآمد

Ex:

او تمام درآمدهای خود را به اداره مالیات اعلام می‌کند.

اجرا کردن

افزایش [حقوق]

Ex:

کارمندان درخواست افزایش سالانه می‌کنند.

اجرا کردن

ترفیع (شغلی)

Ex:

ترفیع‌ها در ابتدای سال اعلام می‌شوند.

اجرا کردن

همکاری

Ex:

آن‌ها یک شراکت برای اشتراک‌گذاری منابع برقرار کردند.

اجرا کردن

سود

Ex:

قبل از تصمیم‌گیری باید منافع و خطرات را سنجید.

la crise [اسم]
اجرا کردن

بحران

Ex:

باید در طول یک بحران سریع عمل کرد.

اجرا کردن

ثبات

Ex:

این شرکت در سال‌های اخیر ثبات بزرگی را تجربه کرده است.

l'apprenti [اسم]
اجرا کردن

کارآموز

Ex:

صنعتگر همیشه وقت می‌گذارد تا به شاگرد خود توضیح دهد.

valider [فعل]
اجرا کردن

تایید کردن

Ex:

او ثبت‌نام خود را به صورت آنلاین تأیید کرد.

سطح متوسط
روابط خانوادگی و عاشقانه ظاهر و جذابیت صفات شخصیتی احساسات و هیجانات
بیان احساسات و واکنش‌ها توصیف کیفیت‌ها و برداشت‌ها حرکات و جنبش‌های بدنی فرآیندهای ذهنی
ادراک‌ها و احساسات ارتباط و تعاملات شفاهی اشیاء خانگی مسکن و چیدمان خانه
خودآموز و تعمیرات خانگی کارهای خانه و نظافت باغبانی و کشاورزی بانکداری و پول
خرید و فروش تجارت و کسب‌وکار تبلیغات و بازاریابی ثروت و موفقیت
شکست و فقر محیط زیست و بلایای طبیعی طبیعت و حیوانات آب و هوا و اقلیم
جامعه و شهروندی Ville سیاست و دولت قانون و انضباط
جرم و عدالت جنگ و درگیری‌ها Histoire Religion
آموزش، مطالعات و علوم حمل و نقل و جابجایی ماشین و رانندگی دستگاه‌ها و انفورماتیک
ارتباطات دیجیتال و شبکه‌های اجتماعی ورزش‌ها و فعالیت‌های بدنی بدن انسان سلامتی، پزشکی و مراقبت
مد و لباس مواد و بافت‌ها مراقبت از بدن و زیبایی لوازم آرایشی و آرایش
تفریح و استراحت تعطیلات و گردشگری تغذیه و مواد غذایی آشپزی
سینما و تئاتر هنر و ادبیات رسانه و سرگرمی Musique
جشن‌ها و مراسم بازی‌ها و مسابقات مقادیر و اندازه‌گیری‌ها قیدها