سطح متوسط - احساسات و واکنش‌ها

اینجا شما کلماتی برای احساسات و واکنش‌ها مانند شادی، خشم، تعجب و عصبانی را یاد می‌گیرید، که برای زبان‌آموزان سطح B1 آماده شده است.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
سطح متوسط
das Gefühl [اسم]
اجرا کردن

احساس

Ex:

او هیچ احساسی نسبت به موقعیت نشان نداد.

die Freude [اسم]
اجرا کردن

خوشحالی

Ex:

ما در جشن شادی زیادی داشتیم.

der Ärger [اسم]
اجرا کردن

عصبانیت

Ex:

خشم به سرعت گذشت.

اجرا کردن

اثر

Ex:

لبخندش بلافاصله روی او تأثیر گذاشت.

hassen [فعل]
اجرا کردن

متنفر بودن

Ex:

بسیاری از مردم بی‌عدالتی را متنفرند.

sorgen [فعل]
اجرا کردن

نگران بودن

Ex:

او در مورد آینده نگران نیست.

aufregen [فعل]
اجرا کردن

ناراحت کردن

Ex:

خبر مرا برآشفته کرد.

wundern [فعل]
اجرا کردن

متعجب شدن

Ex:

او تعجب می‌کند که چرا تلفن نکرده است.

spüren [فعل]
اجرا کردن

حس کردن

Ex:

او دست او را روی شانه‌اش احساس کرد.

lächeln [فعل]
اجرا کردن

لبخند زدن

Ex:

با وجود اخبار بد، او شجاعانه لبخند زد.

reagieren [فعل]
اجرا کردن

واکنش نشان دادن

Ex:

او با آرامش به انتقاد واکنش نشان داد.

schimpfen [فعل]
اجرا کردن

سرزنش کردن

Ex:

او شکایت کرد از خدمات ضعیف در رستوران.

das Wunder [اسم]
اجرا کردن

شگفتی

Ex:

این یک معجزه است که او از تصادف جان سالم به در برد.

der Schreck [اسم]
اجرا کردن

ترس

Ex:

او به سرعت از ترس بهبود یافت.

اجرا کردن

بی‌حوصلگی

Ex:

در هوای بارانی، بی‌حوصلگی به سرعت پیش می‌آید.

اجرا کردن

ناامیدی

Ex:

کودکان اغلب در زندگی ناامیدی‌ها را تجربه می‌کنند.

اجرا کردن

غافلگیری

Ex:

واکنش او برای همه یک سورپرایز بود.

erschrecken [فعل]
اجرا کردن

ترساندن

Ex:

خبر او را بسیار ترساند.

fürchten [فعل]
اجرا کردن

ترسیدن

Ex:

او می‌ترسد از دست دادن شغلش را.

der Stress [اسم]
اجرا کردن

استرس

Ex:

استرس برای سلامتی مضر است.

vergnügt [صفت]
اجرا کردن

خوشحال

Ex:

با وجود باران، او شاد بود.

verliebt [صفت]
اجرا کردن

عاشق

Ex:

آیا تا به حال احساس عاشق دیوانه‌وار کرده‌ای؟

wütend [صفت]
اجرا کردن

خشمگین

Ex:

من عصبانی بودم چون قطار را از دست دادم.

spannend [صفت]
اجرا کردن

هیجان‌انگیز

Ex:

من این کتاب را به طرز باورنکردنی جذاب می‌یابم.

langweilen [فعل]
اجرا کردن

خسته کردن

Ex:

انتظار مداوم کودکان را خسته کرد.

اجرا کردن

غافلگیر کردن

Ex:

پاسخ او همه را شگفت‌زده کرد.

اجرا کردن

واکنش

Ex:

واکنش‌های سریع در ترافیک مهم هستند.

ärgerlich [صفت]
اجرا کردن

ناراحت‌کننده

Ex:

این سر و صدای بلند واقعاً آزاردهنده است.

peinlich [صفت]
اجرا کردن

خجالت‌آور

Ex:

من صحبت کردن در مقابل بسیاری از مردم را خجالت‌آور می‌دانم.

unglaublich [صفت]
اجرا کردن

باورنکردنی

Ex: Das ist eine unglaubliche Geschichte!

این یک داستان باورنکردنی است!

سطح متوسط
Literatur زبان و گفتگو Kommunikation جشن‌ها و مهمانی‌ها
بازی‌ها و اسباب‌بازی‌ها تأسیسات تفریحی و استراحت سفر و گردشگری فضاها و مکان‌ها
افعال عمومی آب و هوا و اقلیم حرفه‌ها جرم و مشکلات اجتماعی
سازمان و برنامه‌ها روال روزانه و کارهای خانه اجازه و تعهد اسم‌های انتزاعی
اسم‌های مرتبط با کار افعال و صفت‌های مرتبط با کار افعال فرآیندهای ذهنی اقدامات فیزیکی
ریاضیات و فیزیک الکترونیک اقدامات فنی یا عملی قیدهای زمانی
قیدهای حالت قیدهای مهم قیدهای مکان قیدهای درجه
عبارات رایج و حروف ندا حروف اضافه رایج حروف ربط و ضمایر رایج صفات رایج
صفت‌های غذا صفت‌های ویژگی‌های فیزیکی و شکل‌ها صفت‌های رایج صفت‌های کمیت و اندازه
صفات زمان و فرکانس ویژگی‌های فیزیکی داده‌های شخصی و مراحل زندگی صفات شخصیتی
صفات کیفیت و ارزیابی احساسات و واکنش‌ها فرآیندهای ذهنی بحث و مناظره
مسکن و اقامت وسایل خانگی ابزارها و اشیاء روزمره شهر و روستا
کشاورزی و دامپروری زندگی کاری مالی و اقتصاد موفقیت و شکست
دستورالعمل‌ها و درخواست‌ها جامعه و فرهنگ Umfeld طبیعت و حیات وحش
قانون و نظم جنگ و درگیری تاریخ و حکمرانی دین و ایمان
Verhalten آموزش و علم رشته‌های دانشگاهی علم و پژوهش
رسانه و روزنامه‌نگاری حمل و نقل خودروها و رانندگی علوم کامپیوتر و فناوری
زندگی اجتماعی و روابط ورزش بدن انسان سلامت و پزشکی
مد و لباس مراقبت از بدن و بهداشت آرایش و درمان‌های زیبایی غذا و رژیم غذایی
علت و معلول هنر و سرگرمی موسیقی و صداها