سطح متوسط - شهر و روستا

اینجا، تو کلمات برای شهر و روستا مانند بندر، محله، منطقه و پایتخت را یاد می‌گیری، آماده شده برای زبان‌آموزان سطح B1.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
سطح متوسط
der Hafen [اسم]
اجرا کردن

بندر

Ex:

بسیاری از مردم در بندر کار می‌کنند.

die Gegend [اسم]
اجرا کردن

منطقه

Ex:

منطقه به خاطر شراب خوبش معروف است.

اجرا کردن

بازار دست دوم فروشی

Ex:

در بازار دست دوم‌فروشی، اغلب لباس‌های ارزان پیدا می‌شود.

اجرا کردن

محل ساخت و ساز

Ex:

کارگاه ساختمانی خیابان را بسیار پر سر و صدا می‌کند.

das Viertel [اسم]
اجرا کردن

محله

Ex:

محله به کافه‌هایش معروف است.

das Tor [اسم]
اجرا کردن

دروازه

Ex:

آنها به آرامی از دروازه بزرگ عبور کردند.

die Region [اسم]
اجرا کردن

منطقه

Ex:

اقتصاد منطقه به سرعت در حال رشد است.

اجرا کردن

بیمارستان

Ex:

پس از حادثه، او بلافاصله به بیمارستان رفت.

das Asyl [اسم]
اجرا کردن

پناهگاه

Ex:

دولت در مورد درخواست پناهندگی تصمیم می‌گیرد.

regional [صفت]
اجرا کردن

ناحیه‌ای

Ex:

محصولات منطقه‌ای اغلب تازه‌تر هستند.

اجرا کردن

کلان‌شهر

Ex:

یک کلانشهر اغلب از نظر فرهنگی متنوع است.

اجرا کردن

پایتخت

Ex:

پایتخت اغلب یک مرکز فرهنگی است.

die Burg [اسم]
اجرا کردن

قلعه

Ex:

از قلعه، منظره‌ای عالی وجود دارد.

das Buffet [اسم]
اجرا کردن

بوفه

Ex:

مهمان‌ها بوفه را بسیار ستودند.

die Mensa [اسم]
اجرا کردن

غذاخوری دانشگاه

Ex:

امروز در مِنسا پاستا وجود دارد.

اجرا کردن

داروخانه

Ex:

ما خمیردندان را از داروخانه می‌خریم.

die Klinik [اسم]
اجرا کردن

درمانگاه

Ex:

او به عنوان پزشک در یک کلینیک خصوصی کار می‌کند.

der Saal [اسم]
اجرا کردن

سالن

Ex:

سالن جای 200 نفر را فراهم می‌کند.

اجرا کردن

نیروگاه

Ex:

نیروگاه در کنار رودخانه واقع شده است.

اجرا کردن

حومه

Ex:

محیط اطراف برای پیاده‌روی ایده‌آل است.

der Kreis [اسم]
اجرا کردن

منطقه

Ex:

حلقه ما 200,000 سکنه دارد.

die Lage [اسم]
اجرا کردن

محله

Ex:

ما در یک موقعیت خوب زندگی می‌کنیم.

das Gebiet [اسم]
اجرا کردن

منطقه

Ex:

ما در حوزه‌های مختلف کار می‌کنیم.

der Rand [اسم]
اجرا کردن

حاشیه

Ex:

او در حاشیه شهر زندگی می‌کند.

die Zone [اسم]
اجرا کردن

منطقه

Ex:

در منطقه سبز، پارکینگ رایگان است.

städtisch [صفت]
اجرا کردن

شهری

Ex:

موزه متعلق به اداره فرهنگی شهرداری است.

zentral [صفت]
اجرا کردن

مرکزی

Ex:

ایستگاه مرکزی همیشه بسیار شلوغ است.

اجرا کردن

پیاده رو

Ex:

پیاده‌رو فردا تعمیر خواهد شد.

die Karte [اسم]
اجرا کردن

نقشه

Ex:

نقشه تمام خیابان‌ها را نشان می‌دهد.

das Land [اسم]
اجرا کردن

کشور

Ex:

کشور شهرهای زیبای زیادی دارد.

سطح متوسط
Literatur زبان و گفتگو Kommunikation جشن‌ها و مهمانی‌ها
بازی‌ها و اسباب‌بازی‌ها تأسیسات تفریحی و استراحت سفر و گردشگری فضاها و مکان‌ها
افعال عمومی آب و هوا و اقلیم حرفه‌ها جرم و مشکلات اجتماعی
سازمان و برنامه‌ها روال روزانه و کارهای خانه اجازه و تعهد اسم‌های انتزاعی
اسم‌های مرتبط با کار افعال و صفت‌های مرتبط با کار افعال فرآیندهای ذهنی اقدامات فیزیکی
ریاضیات و فیزیک الکترونیک اقدامات فنی یا عملی قیدهای زمانی
قیدهای حالت قیدهای مهم قیدهای مکان قیدهای درجه
عبارات رایج و حروف ندا حروف اضافه رایج حروف ربط و ضمایر رایج صفات رایج
صفت‌های غذا صفت‌های ویژگی‌های فیزیکی و شکل‌ها صفت‌های رایج صفت‌های کمیت و اندازه
صفات زمان و فرکانس ویژگی‌های فیزیکی داده‌های شخصی و مراحل زندگی صفات شخصیتی
صفات کیفیت و ارزیابی احساسات و واکنش‌ها فرآیندهای ذهنی بحث و مناظره
مسکن و اقامت وسایل خانگی ابزارها و اشیاء روزمره شهر و روستا
کشاورزی و دامپروری زندگی کاری مالی و اقتصاد موفقیت و شکست
دستورالعمل‌ها و درخواست‌ها جامعه و فرهنگ Umfeld طبیعت و حیات وحش
قانون و نظم جنگ و درگیری تاریخ و حکمرانی دین و ایمان
Verhalten آموزش و علم رشته‌های دانشگاهی علم و پژوهش
رسانه و روزنامه‌نگاری حمل و نقل خودروها و رانندگی علوم کامپیوتر و فناوری
زندگی اجتماعی و روابط ورزش بدن انسان سلامت و پزشکی
مد و لباس مراقبت از بدن و بهداشت آرایش و درمان‌های زیبایی غذا و رژیم غذایی
علت و معلول هنر و سرگرمی موسیقی و صداها