سطح متوسط - حمل و نقل

اینجا کلمات مربوط به حمل‌ونقل مانند ایستگاه، پرواز، وسیله نقلیه و مسافر را یاد می‌گیری، که برای زبان‌آموزان سطح B1 آماده شده‌اند.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
سطح متوسط
اجرا کردن

ایستگاه اصلی قطار

Ex:

ایستگاه مرکزی همیشه بسیار شلوغ است.

der Flug [اسم]
اجرا کردن

پرواز

Ex:

آنها از پرواز بر فراز آلپ لذت می‌برند.

اجرا کردن

راه آهن

Ex:

ما با قطار به برلین رفتیم.

اجرا کردن

واگن غذا خوری (قطار)

Ex:

واگن غذاخوری فضای دلپذیری داشت.

اجرا کردن

وسیله نقلیه

Ex:

خودروها رایج‌ترین وسیله نقلیه در شهر هستند.

اجرا کردن

حمل‌ونقل

Ex:

ما حمل و نقل را برای جعبه‌های اسباب‌کشی سازماندهی می‌کنیم.

die Station [اسم]
اجرا کردن

ایستگاه

Ex:

در ایستگاه، بسیاری از مسافران سوار و پیاده می‌شوند.

der Halt [اسم]
اجرا کردن

ایستگاه

Ex:

ما منتظر ایستگاه هستیم تا پیاده شویم.

اجرا کردن

مسیر برگشت

Ex:

سفر بازگشت به دلیل طوفان خطرناک بود.

اجرا کردن

سمت

Ex:

او با انگشتش به جهت درست اشاره کرد.

das Rad [اسم]
اجرا کردن

چرخ

Ex:

او چرخ را روی گاری تعمیر کرد.

اجرا کردن

ورودی ماشین رو

Ex:

ورودی تازه آسفالت شده بود.

die Bremse [اسم]
اجرا کردن

ترمز

Ex:

او ترمز را خیلی دیر استفاده کرد.

اجرا کردن

حق تقدم

Ex:

اولویت توسط تابلوها تنظیم می‌شود.

اجرا کردن

سرعت

Ex:

در سرعت بالا، مصرف بنزین افزایش می‌یابد.

die Distanz [اسم]
اجرا کردن

مسافت

Ex:

ما باید فاصله تا هدف را به سرعت پشت سر بگذاریم.

اجرا کردن

سرنشین

Ex:

قطار 200 مسافر در کشتی داشت.

اجرا کردن

راه

Ex:

به نشانه‌های روی سطح جاده توجه کنید.

اجرا کردن

جریمه (پارک غیر مجاز)

Ex:

جریمه پارکینگ پنجاه یورو هزینه دارد.

اجرا کردن

خیابان یک طرفه

Ex:

شما فقط می‌توانید در یک جهت در خیابان یک‌طرفه رانندگی کنید.

das Billett [اسم]
اجرا کردن

بلیط

Ex:

بدون بلیط، اجازه سوار شدن ندارید.

اجرا کردن

علامت راهنمایی

Ex:

علائم ترافیکی جدید نصب شدند.

die Landung [اسم]
اجرا کردن

فرود

Ex:

فرود برای ساعت 18:00 برنامه‌ریزی شده است.

اجرا کردن

مسیر انحرافی

Ex:

یک مسیر انحرافی علامت‌گذاری شده است.

اجرا کردن

عابر پیاده

Ex:

بسیاری از عابران پیاده از خط عابر پیاده استفاده می‌کنند.

der Schritt [اسم]
اجرا کردن

قدم

Ex:

لطفاً یک قدم به عقب بردارید!

der Sitz [اسم]
اجرا کردن

صندلی

Ex:

صندلی ماشین قابل تنظیم است.

stoppen [فعل]
اجرا کردن

متوقف شدن

Ex:

ما باید فرآیند را متوقف کنیم.

اجرا کردن

به جایی رفتن

Ex:

او ایستاد کنار پنجره.

überqueren [فعل]
اجرا کردن

رد شدن (از خیابان)

Ex:

او هر صبح برای رفتن به کار، خیابان اصلی را عبور می‌کند.

سطح متوسط
Literatur زبان و گفتگو Kommunikation جشن‌ها و مهمانی‌ها
بازی‌ها و اسباب‌بازی‌ها تأسیسات تفریحی و استراحت سفر و گردشگری فضاها و مکان‌ها
افعال عمومی آب و هوا و اقلیم حرفه‌ها جرم و مشکلات اجتماعی
سازمان و برنامه‌ها روال روزانه و کارهای خانه اجازه و تعهد اسم‌های انتزاعی
اسم‌های مرتبط با کار افعال و صفت‌های مرتبط با کار افعال فرآیندهای ذهنی اقدامات فیزیکی
ریاضیات و فیزیک الکترونیک اقدامات فنی یا عملی قیدهای زمانی
قیدهای حالت قیدهای مهم قیدهای مکان قیدهای درجه
عبارات رایج و حروف ندا حروف اضافه رایج حروف ربط و ضمایر رایج صفات رایج
صفت‌های غذا صفت‌های ویژگی‌های فیزیکی و شکل‌ها صفت‌های رایج صفت‌های کمیت و اندازه
صفات زمان و فرکانس ویژگی‌های فیزیکی داده‌های شخصی و مراحل زندگی صفات شخصیتی
صفات کیفیت و ارزیابی احساسات و واکنش‌ها فرآیندهای ذهنی بحث و مناظره
مسکن و اقامت وسایل خانگی ابزارها و اشیاء روزمره شهر و روستا
کشاورزی و دامپروری زندگی کاری مالی و اقتصاد موفقیت و شکست
دستورالعمل‌ها و درخواست‌ها جامعه و فرهنگ Umfeld طبیعت و حیات وحش
قانون و نظم جنگ و درگیری تاریخ و حکمرانی دین و ایمان
Verhalten آموزش و علم رشته‌های دانشگاهی علم و پژوهش
رسانه و روزنامه‌نگاری حمل و نقل خودروها و رانندگی علوم کامپیوتر و فناوری
زندگی اجتماعی و روابط ورزش بدن انسان سلامت و پزشکی
مد و لباس مراقبت از بدن و بهداشت آرایش و درمان‌های زیبایی غذا و رژیم غذایی
علت و معلول هنر و سرگرمی موسیقی و صداها