سطح متوسط - آب و هوا و اقلیم

اینجا شما کلمات مربوط به آب و هوا و اقلیم مانند خورشید، باران، باد و دما را یاد می‌گیرید که برای زبان‌آموزان سطح B1 آماده شده‌اند.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
سطح متوسط
der Sturm [اسم]
اجرا کردن

طوفان

Ex:

ما به خاطر طوفان در خانه می‌مانیم.

der Blitz [اسم]
اجرا کردن

صاعقه

Ex:

من برق را در آسمان دیدم.

der Donner [اسم]
اجرا کردن

صدای تندر

Ex:

رعد بچه‌ها را ترساند.

das Klima [اسم]
اجرا کردن

آب و هوا

Ex:

در تابستان، آب و هوا اغلب تغییر می‌کند.

die Wärme [اسم]
اجرا کردن

گرما

Ex:

گیاهان برای رشد به گرما نیاز دارند.

die Kälte [اسم]
اجرا کردن

سرما

Ex:

در زمستان، سرما زیادی وجود دارد.

die Hitze [اسم]
اجرا کردن

گرما

Ex:

در گرما, زیاد عرق می‌کنند.

neblig [صفت]
اجرا کردن

مه آلود

Ex:

روزهای مه‌آلود سرد و مرطوب هستند.

mild [صفت]
اجرا کردن

ملایم

Ex:

در بهار، دماها اغلب ملایم هستند.

bewölkt [صفت]
اجرا کردن

ابری

Ex:

روزهای ابری اغلب خنک‌تر هستند.

sonnig [صفت]
اجرا کردن

آفتابی

Ex:

روز آفتابی و زیبا بود.

windig [صفت]
اجرا کردن

بادی

Ex:

در کنار دریا، اغلب بادخیز است.

اجرا کردن

پیش بینی هوا

Ex:

من هر شب پیش‌بینی آب و هوا را تماشا می‌کنم.

اجرا کردن

گزارش هواشناسی

Ex:

گزارش آب و هوا به ما کمک می‌کند تا روز را بهتر برنامه‌ریزی کنیم.

donnern [فعل]
اجرا کردن

رعد زدن

Ex:

آسمان تاریک بود و با صدای بلند رعد می‌زد.

blitzen [فعل]
اجرا کردن

صاعقه زدن

Ex:

رعد و برق می‌زند اغلب وقتی طوفان می‌آید.

hageln [فعل]
اجرا کردن

تگرگ آمدن

Ex:

وقتی تگرگ می‌بارد، بیرون نمی‌روم.

schneien [فعل]
اجرا کردن

برف باریدن

Ex:

وقتی برف می‌بارد، همه چیز سفید می‌شود.

frieren [فعل]
اجرا کردن

احساس سرما کردن

Ex:

شما در چادر سردتان نیست ؟

wolkig [صفت]
اجرا کردن

ابری

Ex:

علیرغم هوای ابری، ما به پیاده‌روی رفتیم.

regnerisch [صفت]
اجرا کردن

بارانی

Ex:

روزهای بارانی برای خواندن یا تماشای فیلم‌ها عالی هستند.

stürmisch [صفت]
اجرا کردن

طوفانی

Ex:

به دلیل هوای طوفانی، بازی فوتبال لغو شد.

der Orkan [اسم]
اجرا کردن

تندباد

Ex:

ساکنان در مورد طوفان هشدار داده شدند.

schwül [صفت]
اجرا کردن

شرجی

Ex:

در هوای شرجی، مردم اغلب احساس خستگی و بی‌حالی می‌کنند.

اجرا کردن

رنگین‌کمان

Ex:

می‌گویند در انتهای رنگین‌کمان گنجی نهفته است.

سطح متوسط
Literatur زبان و گفتگو Kommunikation جشن‌ها و مهمانی‌ها
بازی‌ها و اسباب‌بازی‌ها تأسیسات تفریحی و استراحت سفر و گردشگری فضاها و مکان‌ها
افعال عمومی آب و هوا و اقلیم حرفه‌ها جرم و مشکلات اجتماعی
سازمان و برنامه‌ها روال روزانه و کارهای خانه اجازه و تعهد اسم‌های انتزاعی
اسم‌های مرتبط با کار افعال و صفت‌های مرتبط با کار افعال فرآیندهای ذهنی اقدامات فیزیکی
ریاضیات و فیزیک الکترونیک اقدامات فنی یا عملی قیدهای زمانی
قیدهای حالت قیدهای مهم قیدهای مکان قیدهای درجه
عبارات رایج و حروف ندا حروف اضافه رایج حروف ربط و ضمایر رایج صفات رایج
صفت‌های غذا صفت‌های ویژگی‌های فیزیکی و شکل‌ها صفت‌های رایج صفت‌های کمیت و اندازه
صفات زمان و فرکانس ویژگی‌های فیزیکی داده‌های شخصی و مراحل زندگی صفات شخصیتی
صفات کیفیت و ارزیابی احساسات و واکنش‌ها فرآیندهای ذهنی بحث و مناظره
مسکن و اقامت وسایل خانگی ابزارها و اشیاء روزمره شهر و روستا
کشاورزی و دامپروری زندگی کاری مالی و اقتصاد موفقیت و شکست
دستورالعمل‌ها و درخواست‌ها جامعه و فرهنگ Umfeld طبیعت و حیات وحش
قانون و نظم جنگ و درگیری تاریخ و حکمرانی دین و ایمان
Verhalten آموزش و علم رشته‌های دانشگاهی علم و پژوهش
رسانه و روزنامه‌نگاری حمل و نقل خودروها و رانندگی علوم کامپیوتر و فناوری
زندگی اجتماعی و روابط ورزش بدن انسان سلامت و پزشکی
مد و لباس مراقبت از بدن و بهداشت آرایش و درمان‌های زیبایی غذا و رژیم غذایی
علت و معلول هنر و سرگرمی موسیقی و صداها