فهرست واژگان سطح B2 - دستورزبان

در اینجا شما برخی از کلمات انگلیسی درباره دستور زبان، مانند "جمع"، "حرف اضافه"، "پیشوند" و غیره، که برای زبان آموزان سطح B2 آماده شده است را یاد خواهید گرفت.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
فهرست واژگان سطح B2
اجرا کردن

مخفف

Ex: In formal writing , it is important to spell out the term before using its abbreviation .

در نوشتار رسمی، مهم است که قبل از استفاده از مخفف، عبارت به طور کامل نوشته شود.

article [اسم]
اجرا کردن

حرف تعریف

Ex: She struggled with choosing the correct article when writing about general and specific subjects .

او در انتخاب حرف تعریف صحیح هنگام نوشتن درباره موضوعات کلی و خاص مشکل داشت.

اجرا کردن

فعل کمکی

Ex: An auxiliary verb helps to form different tenses in English .

یک فعل کمکی به تشکیل زمان‌های مختلف در انگلیسی کمک می‌کند.

conjunction [اسم]
اجرا کردن

حرف ربط

Ex:

آزمون دستور زبان توانایی دانش‌آموزان در شناسایی و استفاده صحیح از حروف ربط تابع را آزمایش کرد.

preposition [اسم]
اجرا کردن

حرف اضافه

Ex:

آن‌ها روی یک پروژه جدید کار می‌کنند. "روی" حرف اضافه‌ای است که عمل را به شیء مرتبط می‌کند.

proper noun [اسم]
اجرا کردن

اسم خاص

Ex: The teacher asked the students to identify the proper nouns in the paragraph for their grammar exercise .

معلم از دانش‌آموزان خواست تا اسم‌های خاص را در پاراگراف برای تمرین دستور زبان خود شناسایی کنند.

pronoun [اسم]
اجرا کردن

ضمیر (دستورزبان)

Ex: He struggled with choosing the right pronoun when referring to people with non-binary gender identities .

او در انتخاب ضمیر مناسب هنگام اشاره به افراد با هویت جنسیتی غیردودویی مشکل داشت.

prefix [اسم]
اجرا کردن

پیشوند

Ex: In the vocabulary lesson , they focused on how prefixes can alter the meanings of root words .

در درس واژگان، آنها بر چگونگی تغییر معانی کلمات ریشه توسط پیشوندها تمرکز کردند.

suffix [اسم]
اجرا کردن

پسوند

Ex: Understanding how suffixes modify words is essential for expanding vocabulary and improving writing skills .

درک اینکه چگونه پسوندها کلمات را تغییر می‌دهند برای گسترش دایره واژگان و بهبود مهارت‌های نوشتاری ضروری است.

active [صفت]
اجرا کردن

معلوم (دستورزبان)

Ex: The grammar lesson focused on how to transform passive sentences into active ones for better clarity .

درس دستور زبان بر چگونگی تبدیل جملات مجهول به جملات معلوم برای وضوح بیشتر تمرکز داشت.

passive [صفت]
اجرا کردن

مجهول (دستورزبان)

Ex: The passive construction ' The cake was baked by Mary ' shifts the focus away from who performed the action .

ساختار مجهول 'کیک توسط مری پخته شد' تمرکز را از کسی که عمل را انجام داده دور می‌کند.

comparative [صفت]
اجرا کردن

صفت مقایسه‌ای (دستورزبان)

Ex: The grammar lesson covered how to use comparative forms to compare two things , such as ' faster ' or ' more interesting . '

درس دستور زبان چگونگی استفاده از فرم‌های تطبیقی برای مقایسه دو چیز، مانند 'سریع‌تر' یا 'جالب‌تر' را پوشش داد.

superlative [صفت]
اجرا کردن

عالی (دستورزبان)

Ex: When comparing three or more items , use the superlative form to indicate the extreme end of the comparison .

هنگام مقایسه سه مورد یا بیشتر، از فرم عالی برای نشان دادن انتهای مقایسه استفاده کنید.

plural [صفت]
اجرا کردن

جمع (دستورزبان)

Ex:

در انگلیسی، شکل جمع "گربه" "گربه‌ها" است.

singular [صفت]
اجرا کردن

مفرد (دستورزبان)

Ex:

از دانش‌آموز خواسته شد تا اسم‌های جمع را به شکل مفرد آنها تبدیل کند.

grammatical [صفت]
اجرا کردن

صحیح (از نظر دستوری)

Ex: Understanding grammatical rules is essential for mastering a new language .

درک قواعد دستوری برای تسلط بر یک زبان جدید ضروری است.

irregular [صفت]
اجرا کردن

بی‌قاعده (دستورزبان)

Ex:

او با فرم‌های فعل بی‌قاعده در فرانسوی دست و پنجه نرم کرد، زیرا آن‌ها اغلب به طور قابل توجهی از الگوهای منظم متفاوت هستند.

modal [اسم]
اجرا کردن

فعل وجهی

Ex: Understanding how to use modals correctly is crucial for forming accurate and nuanced sentences .

درک چگونگی استفاده صحیح از افعال مدال برای تشکیل جملات دقیق و ظریف بسیار مهم است.

conditional [صفت]
اجرا کردن

شرطی (دستورزبان)

Ex: The teacher explained how conditional clauses can change the meaning of a sentence based on different scenarios .

معلم توضیح داد که چگونه بندهای شرطی می‌توانند معنای جمله را بر اساس سناریوهای مختلف تغییر دهند.

perfect [صفت]
اجرا کردن

کامل (زمان در دستورزبان)

Ex: Her use of the past perfect tense was perfect for indicating actions that occurred before another past event .

استفاده او از زمان گذشته کامل برای نشان دادن اقداماتی که قبل از یک رویداد گذشته دیگر رخ داده بود، عالی بود.

اجرا کردن

اسم مفعول (دستورزبان)

Ex: To use the past participle correctly , you need to know whether the verb is regular or irregular .

برای استفاده صحیح از صفت مفعولی گذشته، باید بدانید که فعل منظم است یا نامنظم.

continuous [صفت]
اجرا کردن

استمراری (دستورزبان)

Ex:

زمان استمراری، مانند "آنها در حال مطالعه بودند"، عملی را توصیف می‌کند که در گذشته در حال انجام بوده است.

progressive [صفت]
اجرا کردن

استمراری (دستورزبان)

Ex:

در جمله 'او در حال خواندن کتاب است'، فعل 'در حال خواندن' در شکل پیشرونده است.

collocation [اسم]
اجرا کردن

همایند

Ex: Using incorrect collocations can make a sentence sound awkward or unnatural .

استفاده از هم‌آیی‌های نادرست می‌تواند جمله را ناخوشایند یا غیرطبیعی جلوه دهد.

possessive [صفت]
اجرا کردن

ملکی (دستورزبان)

Ex: Understanding possessive forms is essential for showing relationships and ownership in writing .

درک فرم‌های ملکی برای نشان دادن روابط و مالکیت در نوشتار ضروری است.

اجرا کردن

تلفظ

Ex: Listening to native speakers helps with pronunciation .

گوش دادن به گویشوران بومی به تلفظ کمک می‌کند.

consonant [اسم]
اجرا کردن

همخوان (آواشناسی)

Ex: In the English alphabet , there are 21 consonants and 5 vowels .

در الفبای انگلیسی، 21 صامت و 5 مصوت وجود دارد.

vowel [اسم]
اجرا کردن

واکه (آواشناسی)

Ex:

او مجبور بود صداهای واکه‌ها را برای درس فونتیک خود حفظ کند.

stress [اسم]
اجرا کردن

تکیه (آواشناسی)

Ex: The stress in a sentence often highlights key information , influencing how the listener interprets the message .

تکیه در یک جمله اغلب اطلاعات کلیدی را برجسته می‌کند و بر نحوه تفسیر پیام توسط شنونده تأثیر می‌گذارد.

اجرا کردن

پی‌پرسش (دستورزبان)

Ex: Tag questions can help soften a statement , making it sound more conversational .

سوالات دنباله‌ای می‌توانند به نرم کردن یک بیان کمک کنند، آن را بیشتر شبیه به مکالمه می‌کنند.

punctuation [اسم]
اجرا کردن

نشانه‌گذاری

Ex: He was confused by the lack of punctuation in the email , which made it hard to follow .

او به دلیل عدم وجود نشانه‌گذاری در ایمیل گیج شده بود، که دنبال کردن آن را سخت می‌کرد.

اجرا کردن

علامت تعجب

Ex: To show enthusiasm , she ended her message with an exclamation point .

برای نشان دادن اشتیاق، او پیام خود را با یک علامت تعجب به پایان رساند.

اجرا کردن

علامت سؤال

Ex: The teacher pointed out that the sentence needed a question mark to be grammatically correct .

معلم اشاره کرد که جمله برای درست بودن از نظر دستوری نیاز به علامت سوال دارد.

comma [اسم]
اجرا کردن

ویرگول (نشانه‌گذاری)

Ex: He forgot to add a comma before ' but ' in his essay , which made the sentence confusing .

او فراموش کرد که قبل از 'اما' در مقاله‌اش یک ویرگول اضافه کند، که این باعث شد جمله گیج‌کننده شود.

to spell [فعل]
اجرا کردن

هجی شدن

Ex: The sequence of letters " h-o-u-s-e " spells the word " house . "

دنباله حروف "h-o-u-s-e" کلمه "خانه" را می‌سازد.

اجرا کردن

نفی مضاعف

Ex: The teacher explained that a double negative in English typically cancels out , leading to a positive statement .

معلم توضیح داد که یک منفی دوگانه در انگلیسی معمولاً خنثی می‌شود و منجر به یک بیان مثبت می‌شود.