فهرست واژگان سطح B2 - ازدواج

در اینجا شما برخی از کلمات انگلیسی درباره مراسم عروسی، مانند "flower girl"، "fiancé"، "bridesmaid" و غیره، که برای زبان آموزان سطح B2 آماده شده است را یاد خواهید گرفت.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
فهرست واژگان سطح B2
اجرا کردن

مهمانی مجردی (برای داماد)

Ex: The groom 's friends planned a bachelor party at a beach resort , complete with games , a barbecue , and a night out on the town .

دوستان داماد یک مهمانی مجردی در یک استراحتگاه ساحلی ترتیب دادند، همراه با بازی‌ها، باربیکیو و یک شب بیرون در شهر.

اجرا کردن

آخرین مهمانی مجردی (برای عروس)

Ex: The bride-to-be enjoyed a relaxing weekend getaway with her closest friends for her bachelorette party .

عروس آینده از یک فرار آخر هفته آرامش بخش با نزدیکترین دوستانش برای مهمانی دوشیزگی خود لذت برد.

best man [اسم]
اجرا کردن

ساقدوش داماد

Ex: The best man may also help with managing the groomsmen , ensuring they are prepared and coordinated for their roles in the wedding .

بهترین مرد همچنین می‌تواند در مدیریت همراهان داماد کمک کند، مطمئن شود که آنها برای نقش‌های خود در عروسی آماده و هماهنگ هستند.

bridesmaid [اسم]
اجرا کردن

ساقدوش عروس

Ex: During the ceremony , the bridesmaids walked down the aisle in pairs , carrying bouquets and standing by the bride ’s side .

در طول مراسم، دوشیزه‌های افتخاری به صورت جفتی در راهرو راه رفتند، دسته گل حمل کردند و در کنار عروس ایستادند.

fiance [اسم]
اجرا کردن

نامزد (مرد)

Ex:

بعد از نامزدی، زوج خبر هیجان‌انگیز خود را به دوستان و خانواده اعلام کردند و به یکدیگر به عنوان نامزد خود اشاره کردند.

fiancee [اسم]
اجرا کردن

نامزد (زن)

Ex:

عروس از شروع برنامه‌ریزی برای عروسی هیجان‌زده بود و طرح رنگ و تم مراسم را انتخاب کرد.

flower girl [اسم]
اجرا کردن

ساقدوش کودک عروس

Ex: The flower girl 's entrance brought smiles to the faces of all the wedding guests .

ورود دختر گل لبخند را به چهره تمام مهمانان عروسی آورد.

maid of honor [عبارت]
اجرا کردن

ساقدوش اصلی عروس

Ex: During the ceremony , the maid of honor held the bride 's bouquet and assisted with her gown .
bouquet [اسم]
اجرا کردن

دسته‌گل

Ex: For her birthday , she received a colorful bouquet of mixed flowers , including tulips , daisies , and roses .

برای تولدش، او یک دسته گل رنگارنگ از گل‌های مخلوط، شامل لاله‌ها، گل‌های مروارید و رزها دریافت کرد.

reception [اسم]
اجرا کردن

جشن

Ex: The reception featured a photo booth where guests could take fun pictures to remember the celebration .

پذیرایی شامل یک غرفه عکس بود که مهمانان می‌توانستند عکس‌های سرگرم‌کننده بگیرند تا جشن را به یاد بیاورند.

speech [اسم]
اجرا کردن

سخنرانی

Ex: The CEO 's annual speech outlined the company 's achievements and future goals .

سخنرانی سالانه مدیرعامل دستاوردهای شرکت و اهداف آینده آن را ترسیم کرد.

toast [اسم]
اجرا کردن

نوشیدن (به‌ سلامتی کسی)

Ex: We gathered around the table and clinked glasses , offering a toast to friendship and good times .

ما دور میز جمع شدیم و لیوان‌ها را به هم زدیم، با یک نوشیدنی به دوستی و زمان‌های خوب سلامتی دادیم.

اجرا کردن

حلقه نامزدی

Ex: The couple visited a jeweler to resize the engagement ring to ensure a perfect fit .

زوج برای تغییر اندازه حلقه نامزدی به یک جواهرفروشی مراجعه کردند تا از تناسب کامل اطمینان حاصل کنند.

اجرا کردن

حلقه ازدواج

Ex: He never takes off his wedding ring .

او هرگز حلقه ازدواج خود را در نمی‌آورد.

اجرا کردن

لباس عروس

Ex: During the fitting , she tried on several wedding gowns before finding the perfect one that made her feel like a princess .

در طول پرو، او چندین لباس عروس را امتحان کرد قبل از اینکه لباس عروس کاملی را پیدا کند که به او احساس شاهزاده بودن داد.

veil [اسم]
اجرا کردن

تور عروس

Ex: Tradition dictates that the groom lifts the bride 's veil before kissing her after exchanging vows .

سنت حکم می‌کند که داماد حجاب عروس را قبل از بوسیدن او پس از رد و بدل کردن سوگندها بلند کند.

tuxedo [اسم]
اجرا کردن

کت‌شلوار رسمی

Ex: The tuxedo featured a subtle pattern on the jacket ’s lapels , adding a modern twist to the traditional formalwear .

تاکسیدو دارای طرحی ظریف روی یقه‌های کت بود که به پوشش رسمی سنتی، جلوه‌ای مدرن بخشید.

aisle [اسم]
اجرا کردن

راهرو کلیسا

Ex: The flower girl scattered petals along the aisle before the wedding ceremony began .

دختر گل قبل از شروع مراسم عروسی گلبرگ‌ها را در طول راهرو پاشید.

confetti [اسم]
اجرا کردن

کاغذرنگی ریز

Ex: The parade featured floats adorned with confetti , adding to the vibrant and festive mood of the event .

رژه شامل شناورهایی بود که با کاغذ رنگی تزئین شده بودند و به روحیه پرانرژی و جشنواره ای رویداد افزودند.

to elope [فعل]
اجرا کردن

مخفیانه به‌قصد ازدواج فرار کردن

Ex: Jane and John decided to elope and celebrate their love in a small chapel by the beach .

جین و جان تصمیم گرفتند فرار کنند و عشق خود را در یک کلیسای کوچک کنار ساحل جشن بگیرند.

to exchange [فعل]
اجرا کردن

ردوبدل کردن

Ex: The students agreed to exchange study notes to prepare for the exam .

دانش‌آموزان موافقت کردند که برای آمادگی در امتحان، یادداشت‌های درسی را مبادله کنند.

vow [اسم]
اجرا کردن

سوگند

Ex: She made a vow to her family to always be there for them , no matter what challenges they faced .

او به خانواده‌اش نذر کرد که همیشه برای آنها باشد، مهم نیست با چه چالش‌هایی روبرو شوند.

bell [اسم]
اجرا کردن

ناقوس

Ex: During the festival , a large brass bell was used to attract people ’s attention to the opening ceremony .

در طول جشنواره، یک زنگ بزرگ برنجی برای جلب توجه مردم به مراسم افتتاحیه استفاده شد.

dance floor [اسم]
اجرا کردن

سالن رقص

Ex: Friends and family gathered on the dance floor to celebrate the couple 's anniversary .

دوستان و خانواده در محوطه رقص جمع شدند تا سالگرد ازدواج زوج را جشن بگیرند.

honeymoon [اسم]
اجرا کردن

ماه‌عسل

Ex: They spent their honeymoon hiking in the mountains and enjoying the scenic beauty of nature .

آنها ماه عسل خود را با کوهنوردی در کوه‌ها و لذت بردن از زیبایی‌های طبیعت گذراندند.

newlywed [اسم]
اجرا کردن

تازه‌ازدواج‌کرده

Ex: As a surprise , their friends threw a party to welcome the newlyweds back from their honeymoon .

به عنوان یک سورپرایز، دوستانشان یک مهمانی ترتیب دادند تا از تازه عروس و داماد که از ماه عسل بازگشته بودند استقبال کنند.

pregnant [صفت]
اجرا کردن

باردار

Ex: David 's pregnant wife experienced cravings and mood swings as her body adjusted to the changes of pregnancy .

همسر باردار دیوید در حالی که بدنش به تغییرات بارداری عادت می‌کرد، هوس‌ها و نوسانات خلقی را تجربه کرد.