سطح B2 - تغذیه و رژیم‌شناسی

در اینجا شما کلمات مربوط به تغذیه و رژیم‌شناسی مانند ویتامین، کربوهیدرات، گیاهخواری و ماده مغذی را یاد خواهید گرفت که برای زبان‌آموزان سطح B2 آماده شده است.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
سطح B2
der Keks [اسم]
اجرا کردن

بیسکویت

Ex:

لطفاً بیسکویت بدون گلوتن را در سوپرمارکت بخرید.

naschen [فعل]
اجرا کردن

ناخنک زدن

Ex:

او دوست دارد عصرها شکلات بخورد.

kulinarisch [صفت]
اجرا کردن

غذایی

Ex:

ما در حال انجام یک سفر غذایی در ایتالیا هستیم.

اجرا کردن

ماده معدنی

Ex:

ورزشکاران اغلب به مواد معدنی بیشتری نیاز دارند.

der Veganer [اسم]
اجرا کردن

وگان

Ex:

وگن‌ها نیز از پشم و ابریشم اجتناب می‌کنند.

اجرا کردن

گیاه‌خوار

Ex:

او یک غذای گیاهخواری برای دوستش پخت.

das Vitamin [اسم]
اجرا کردن

ویتامین

Ex:

کمبود ویتامین‌ها می‌تواند باعث بیماری شود.

verzehren [فعل]
اجرا کردن

خوردن

Ex:

حیوان، طعمه خود را کاملاً خورد.

vegetarisch [صفت]
اجرا کردن

گیاهخواری

Ex:

رژیم غذایی گیاهخواری می‌تواند سالم باشد.

schlemmen [فعل]
اجرا کردن

جشن گرفتن

Ex:

او واقعاً در بوفه بزم کرد !

zubereiten [فعل]
اجرا کردن

درست کردن (غذا)

Ex:

من شام را سریع آماده کردم.

اجرا کردن

شکر قنادی

Ex:

کوکی‌ها با شکر پودری تزئین می‌شوند.

اجرا کردن

گونه سبزیجات

Ex:

این نوع سبزی کمی تلخ مزه است.

اجرا کردن

کربوهیدرات

Ex:

کربوهیدرات‌ها در ماکارونی، برنج و سیب‌زمینی یافت می‌شوند.

اجرا کردن

عصاره

Ex:

این آبمیوه از کنسانتره ساخته شده است.

genießbar [صفت]
اجرا کردن

قابل خوردن

Ex:

پس از تاریخ انقضا، شیر دیگر خوراکی نیست.

اجرا کردن

بلعیدن

Ex:

سگ بلافاصله غذا را قورت داد.

اجرا کردن

خوراک تخم‌مرغ

Ex:

مادربزرگ من بهترین غذای تخم مرغ را با قارچ درست می‌کند.

die Marille [اسم]
اجرا کردن

زردآلو

Ex:

اتریش به خاطر marillenknödel خود معروف است.

اجرا کردن

گوجه‌فرنگی

Ex:

در اتریش، مردم اغلب به جای "گوجه‌فرنگی" Paradeiser می‌گویند.

der Topfen [اسم]
اجرا کردن

پنیر کوارک

Ex:

مامان بهترین شیرینی پنیر تازه را با کشمش درست می‌کند.

die Wurzel [اسم]
اجرا کردن

هویج

Ex:

در باغ مادربزرگ بهترین هویج‌ها رشد می‌کنند!

grillieren [فعل]
اجرا کردن

کبابی‌ کردن

Ex:

کباب کردن صحیح ماهی نیاز به تمرین دارد.

das Eiweiß [اسم]
اجرا کردن

پروتئین

Ex:

لوبیا و عدس منابع گیاهی خوبی از پروتئین هستند.

اجرا کردن

فیبر غذایی

Ex:

خیلی کم فیبر می‌تواند منجر به یبوست شود.

dämpfen [فعل]
اجرا کردن

دم کردن

Ex:

ماهی را می‌توان به خوبی بخارپز کرد تا نرم شود.

appetitlich [صفت]
اجرا کردن

اشتهاآور

Ex:

میوه تازه همیشه اشتهابرانگیز به نظر می‌رسد.

fettarm [صفت]
اجرا کردن

کم چربی

Ex:

شیر کم چرب یک انتخاب سالم است.

سطح B2
ویژگی‌های انسانی ویژگی‌ها و مشخصات خاص احساسات و عواطف انواع جدایی و پایان روابط
لباس و ظاهر Heim حرفه‌ها، دنیای کار و اقتصاد حرکات بدنی و وضعیت بدن
ورزش و تجهیزات ورزش Reisen توضیح مکان‌ها
حمل و نقل Natur حیوانات و حیوانات خانگی آب و هوا و اقلیم
حفاظت از محیط زیست و طبیعت علوم پایه Mathematik Technologie
Astronomie پزشکی و بیماری‌ها سلامت روان و روانشناسی تغذیه و رژیم‌شناسی
Religion Politik Recht تنظیم و انضباط
جرم اینترنت و رسانه‌های اجتماعی Kommunikation استدلال و بحث
رسانه‌ها و اخبار عشق و روابط زندگی و زندگینامه اجتماعی
دانش و درک ادبیات و کتاب‌ها فرآیندهای ذهنی موفقیت، شکست و انگیزه
اوقات فراغت و فعالیت‌ها موافقت و مخالفت جامعه و فرهنگ رویدادها و حوادث
Verhalten ادراک و حواس تئاتر و هنر سینما اعضای بدن و آناتومی
مالی و اقتصاد زمان و مراجع زمانی آکادمی و تحصیلات امکانات
ارزیابی ذهنی منطق و عقل هنر و طراحی ابزارها و وسایل
خواب و استراحت اصطلاحات و ضرب‌المثل‌ها معماری شهری و جاذبه‌های گردشگری ساختار و ترکیب
پیوندها و اتصالات ماوراءالطبیعه و عرفان مبادله و تجارت اسناد و پیوست‌ها
فوریت و فشار زمان کشاورزی و محیط زیست تحریک حسی و عاطفی تولید و محصولات
فریب و گمراهی مالکیت و تصرف در دسترس بودن و منابع زندگی حرفهای و شغلی
نظامی و دفاع آمار و تحلیل داده‌ها Sprache تنظیمات و نظرات
مواد و پارچه‌ها ترس‌ها و فوبیاها صداهای حیوانات کشورها و قاره‌ها
غذاها و خوراک‌ها مواد و استفاده از آنها ارزش‌ها و مفاهیم اخلاقی Veränderung
درد، بیماری و جراحی Migration Philosophie پست و تلفن
درجه شدت میوه‌ها