سطح B2 - تنظیم و انضباط

اینجا شما کلمات مربوط به تنظیم و انضباط مانند تنظیم، دستورالعمل، نظارت و انضباط را یاد خواهید گرفت، که برای زبان‌آموزان سطح B2 آماده شده است.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
سطح B2
اجرا کردن

اختیار

Ex:

تصرف در منابع بر عهده هیئت مدیره است.

اجرا کردن

محدودیت

Ex:

بیماری بسیاری از محدودیت‌ها را به همراه داشت.

fristlos [صفت]
اجرا کردن

فوری

Ex:

تحویل فوری گران‌تر بود.

angenommen [صفت]
اجرا کردن

پذیرفته

Ex:

فرض شده کار می‌کند مدل تحت شرط.

die Auflage [اسم]
اجرا کردن

شرط

Ex:

یکی از شرایط یک گزارش منظم بود.

die Regel [اسم]
اجرا کردن

معمول

Ex:

قاعده این است که سر وقت باشید.

اجرا کردن

به‌طور استثنایی

Ex:

به طور استثنایی, موزه روزهای دوشنبه باز است.

اجرا کردن

مقرر کردن

Ex:

پزشک استراحت در تخت را برای من تجویز کرد.

befristen [فعل]
اجرا کردن

محدود کردن

Ex:

ویزای من به مدت شش ماه محدود بود.

nachkommen [فعل]
اجرا کردن

عمل کردن

Ex:

آیا می‌توانی به این درخواست پاسخ دهی ؟

اجرا کردن

انضباط

Ex:

ورزشکاران به انضباط زیادی نیاز دارند.

limitiert [صفت]
اجرا کردن

محدود

Ex:

دسترسی به سند با رمز عبور محدود شده است.

abhalten [فعل]
اجرا کردن

بازداشتن

Ex:

هیچ‌کس نتوانست او را از جلوگیری از پذیرش ریسک کند.

regulieren [فعل]
اجرا کردن

تنظیم‌ کردن

Ex:

این هورمون فشار خون را تنظیم می‌کند.

abweichen [فعل]
اجرا کردن

منحرف شدن

Ex:

هواپیما به دلیل طوفان از مسیر خود منحرف شد.

اجرا کردن

مقررات

Ex:

مقررات از مصرف‌کنندگان محافظت می‌کند.

اجرا کردن

نظارت

Ex:

بدون نظارت، مشکلات می‌توانند رخ دهند.

اجرا کردن

نظارت

Ex:

شرکت از نظارت برای محافظت از کارکنان استفاده می‌کند.

اجرا کردن

نظارت

Ex:

در طول امتحان، نظارت شدیدی وجود دارد.

اجرا کردن

قانون

Ex:

یک مقررات برای حفاظت از داده‌ها وجود دارد.

اجرا کردن

دستورالعمل

Ex:

شرکت یک دستورالعمل برای امنیت داده‌ها دارد.

durchsetzen [فعل]
اجرا کردن

پیش بردن

Ex:

او اراده خود را در برابر همه مخالفت‌ها اجرا کرد.

اجرا کردن

مراقبت کردن

Ex:

در طول آزمایش، دانشمند نظارت بر آزمایشگاه خواهد کرد.

der Rahmen [اسم]
اجرا کردن

چهارچوب

Ex:

بحث در چهارچوب یک کنفرانس برگزار شد.

اجرا کردن

مجموعه قوانین

Ex:

قوانین فوتبال هر چهار سال یک بار بازبینی می‌شود.

verbindlich [صفت]
اجرا کردن

تعهدآور

Ex:

یک پاسخ الزام‌آور تا جمعه مورد نیاز است.

اجرا کردن

منضبط

Ex:

یک روال روزانه منظم به دستیابی به اهداف کمک می‌کند.

سطح B2
ویژگی‌های انسانی ویژگی‌ها و مشخصات خاص احساسات و عواطف انواع جدایی و پایان روابط
لباس و ظاهر Heim حرفه‌ها، دنیای کار و اقتصاد حرکات بدنی و وضعیت بدن
ورزش و تجهیزات ورزش Reisen توضیح مکان‌ها
حمل و نقل Natur حیوانات و حیوانات خانگی آب و هوا و اقلیم
حفاظت از محیط زیست و طبیعت علوم پایه Mathematik Technologie
Astronomie پزشکی و بیماری‌ها سلامت روان و روانشناسی تغذیه و رژیم‌شناسی
Religion Politik Recht تنظیم و انضباط
جرم اینترنت و رسانه‌های اجتماعی Kommunikation استدلال و بحث
رسانه‌ها و اخبار عشق و روابط زندگی و زندگینامه اجتماعی
دانش و درک ادبیات و کتاب‌ها فرآیندهای ذهنی موفقیت، شکست و انگیزه
اوقات فراغت و فعالیت‌ها موافقت و مخالفت جامعه و فرهنگ رویدادها و حوادث
Verhalten ادراک و حواس تئاتر و هنر سینما اعضای بدن و آناتومی
مالی و اقتصاد زمان و مراجع زمانی آکادمی و تحصیلات امکانات
ارزیابی ذهنی منطق و عقل هنر و طراحی ابزارها و وسایل
خواب و استراحت اصطلاحات و ضرب‌المثل‌ها معماری شهری و جاذبه‌های گردشگری ساختار و ترکیب
پیوندها و اتصالات ماوراءالطبیعه و عرفان مبادله و تجارت اسناد و پیوست‌ها
فوریت و فشار زمان کشاورزی و محیط زیست تحریک حسی و عاطفی تولید و محصولات
فریب و گمراهی مالکیت و تصرف در دسترس بودن و منابع زندگی حرفهای و شغلی
نظامی و دفاع آمار و تحلیل داده‌ها Sprache تنظیمات و نظرات
مواد و پارچه‌ها ترس‌ها و فوبیاها صداهای حیوانات کشورها و قاره‌ها
غذاها و خوراک‌ها مواد و استفاده از آنها ارزش‌ها و مفاهیم اخلاقی Veränderung
درد، بیماری و جراحی Migration Philosophie پست و تلفن
درجه شدت میوه‌ها