سطح B2 - دانش و درک

اینجا، شما کلماتی برای دانش و درک مانند آموزش، تحقیق، درک و حافظه را یاد می‌گیرید که برای زبان‌آموزان سطح B2 آماده شده‌اند.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
سطح B2
اجرا کردن

برداشت

Ex:

پس از جلسه، دید بهتری از استراتژی شرکت پیدا کردم.

اجرا کردن

سخنرانی

Ex:

او سخنرانی را از دست داد چون بیمار بود.

erläutern [فعل]
اجرا کردن

توضیح دادن

Ex:

او نظر خود را به وضوح توضیح داد.

forschen [فعل]
اجرا کردن

پژوهش کردن

Ex:

ما باید بیشتر تحقیق کنیم تا علل را درک کنیم.

اجرا کردن

تخصص یافتن

Ex:

او خیلی زود در جراحی قلب تخصص گرفت.

auswendig [قید]
اجرا کردن

حفظ

Ex:

او سوناتا را از حفظ روی پیانو نواخت.

lehrreich [صفت]
اجرا کردن

آموزنده

Ex:

او تجربیات آموزنده خود را با ما به اشتراک گذاشت.

اجرا کردن

کارگاه آموزشی

Ex:

این مؤسسه آموزشی به دلیل دوره‌های آموزشی با کیفیت بالا شناخته شده است.

اجرا کردن

فارغ‌التحصیل

Ex:

شرکت به فارغ‌التحصیلان کارآموزی ارائه می‌دهد.

aneignen [فعل]
اجرا کردن

آموختن

Ex:

ما باید مهارت‌های جدیدی کسب کنیم تا رقابتی بمانیم.

auskennen [فعل]
اجرا کردن

واقف بودن

Ex:

او در قانون مالیات مهارت دارد.

اجرا کردن

قابلیت درک

Ex:

یک کتاب درسی خوب با قابل فهم بودن مشخص می‌شود.

die Bildung [اسم]
اجرا کردن

تحصیلات

Ex:

آموزش باید برای همه قابل دسترس باشد.

lehren [فعل]
اجرا کردن

درس دادن

Ex:

او به من آموخت که چگونه شنا کنم.

die Formel [اسم]
اجرا کردن

فرمول

Ex:

فرمول به محاسبه نتیجه کمک می‌کند.

اجرا کردن

علوم طبیعی

Ex:

در مدرسه، کودکان علوم طبیعی مختلف را یاد می‌گیرند.

begreifen [فعل]
اجرا کردن

درک کردن

Ex:

باید معنای کلمات را درک کرد.

erfassen [فعل]
اجرا کردن

متوجه شدن

Ex:

او جدیت موقعیت را درک نکرد.

gescheit [صفت]
اجرا کردن

باهوش

Ex:

او باهوش و زیرک است در همان زمان.

einsehen [فعل]
اجرا کردن

متوجه شدن

Ex:

گاهی باید نظر خود را درک کنید.

اجرا کردن

حافظه

Ex:

او حافظه بسیار خوبی برای اعداد دارد.

das Examen [اسم]
اجرا کردن

امتحان

Ex:

بسیاری از دانشجویان قبل از امتحان عصبی هستند.

sich merken [فعل]
اجرا کردن

به خاطر سپردن

Ex:

آیا می‌توانی راه را به خاطر بسپاری ؟

kapieren [فعل]
اجرا کردن

فهمیدن

Ex:

او هرگز نمی‌فهمد که مردم به او چه می‌گویند.

اجرا کردن

معلومات عمومی

Ex:

معلمان انتظار دانش عمومی خوبی دارند.

اجرا کردن

دانشمند متخصص

Ex:

دانشمندان متخصص در مورد فناوری‌های جدید تحقیق می‌کنند.

سطح B2
ویژگی‌های انسانی ویژگی‌ها و مشخصات خاص احساسات و عواطف انواع جدایی و پایان روابط
لباس و ظاهر Heim حرفه‌ها، دنیای کار و اقتصاد حرکات بدنی و وضعیت بدن
ورزش و تجهیزات ورزش Reisen توضیح مکان‌ها
حمل و نقل Natur حیوانات و حیوانات خانگی آب و هوا و اقلیم
حفاظت از محیط زیست و طبیعت علوم پایه Mathematik Technologie
Astronomie پزشکی و بیماری‌ها سلامت روان و روانشناسی تغذیه و رژیم‌شناسی
Religion Politik Recht تنظیم و انضباط
جرم اینترنت و رسانه‌های اجتماعی Kommunikation استدلال و بحث
رسانه‌ها و اخبار عشق و روابط زندگی و زندگینامه اجتماعی
دانش و درک ادبیات و کتاب‌ها فرآیندهای ذهنی موفقیت، شکست و انگیزه
اوقات فراغت و فعالیت‌ها موافقت و مخالفت جامعه و فرهنگ رویدادها و حوادث
Verhalten ادراک و حواس تئاتر و هنر سینما اعضای بدن و آناتومی
مالی و اقتصاد زمان و مراجع زمانی آکادمی و تحصیلات امکانات
ارزیابی ذهنی منطق و عقل هنر و طراحی ابزارها و وسایل
خواب و استراحت اصطلاحات و ضرب‌المثل‌ها معماری شهری و جاذبه‌های گردشگری ساختار و ترکیب
پیوندها و اتصالات ماوراءالطبیعه و عرفان مبادله و تجارت اسناد و پیوست‌ها
فوریت و فشار زمان کشاورزی و محیط زیست تحریک حسی و عاطفی تولید و محصولات
فریب و گمراهی مالکیت و تصرف در دسترس بودن و منابع زندگی حرفهای و شغلی
نظامی و دفاع آمار و تحلیل داده‌ها Sprache تنظیمات و نظرات
مواد و پارچه‌ها ترس‌ها و فوبیاها صداهای حیوانات کشورها و قاره‌ها
غذاها و خوراک‌ها مواد و استفاده از آنها ارزش‌ها و مفاهیم اخلاقی Veränderung
درد، بیماری و جراحی Migration Philosophie پست و تلفن
درجه شدت میوه‌ها