سطح B2 - استدلال و بحث

اینجا شما کلمات برای استدلال و بحث مانند مناظره، استدلال، توجیه و تضاد را یاد می‌گیرید، که برای زبان‌آموزان سطح B2 آماده شده است.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
سطح B2
اجرا کردن

از طرف دیگر

Ex:

این موقعیت یک حقوق بالا ارائه می‌دهد. از طرف دیگر، بسیار استرس‌زا است.

entweder...oder [حرف اضافه]
اجرا کردن

یا...یا

Ex:

یا تو به او زنگ می‌زنی، یا من این کار را می‌کنم.

اجرا کردن

نه تنها...بلکه

Ex:

ما نه تنها رقصیدیم، بلکه آواز هم خواندیم.

sowohl...als auch [حرف ربط]
اجرا کردن

هم ... و هم ...

Ex:

ما هم قهوه و هم چای سفارش دادیم.

zwar [حرف اضافه]
اجرا کردن

اگرچه

Ex:

غذا قطعاً خوشمزه بود، اما خیلی تند بود.

der Fakt [اسم]
اجرا کردن

حقیقت

Ex:

ما باید واقعیت‌ها را بررسی کنیم.

aufgrund [حرف اضافه]
اجرا کردن

به‌دلیل

Ex: Aufgrund des Regens fiel das Fest aus.

به دلیل باران، جشن لغو شد.

dank [حرف اضافه]
اجرا کردن

به‌خاطر

Ex:

به لطف برنامه‌ریزی خوب، او به موقع رسید.

weswegen [قید]
اجرا کردن

چرا

Ex:

چرا دیروز سر کار نیامدی؟

die Sache [اسم]
اجرا کردن

موضوع

Ex:

این یک مسئله ساده نیست.

اجرا کردن

کانون

Ex:

در این دوره، تأکید بر تمرین‌های عملی است.

entsprechend [حرف اضافه]
اجرا کردن

بر طبق

Ex:

قیمت‌ها بر اساس تقاضا تنظیم می‌شوند.

اجرا کردن

توجیه

Ex:

بدون توجیه محکم، این پذیرفته نخواهد شد.

radikal [صفت]
اجرا کردن

اساسی

Ex:

راه‌حل ریشه‌ای او مشکل را از بین برد.

die Debatte [اسم]
اجرا کردن

مباحثه

Ex:

مناظره بدون اجماع به پایان رسید.

اجرا کردن

موضوع مذاکره

Ex:

تحت عنوان Traktandum 3، درخواست ساخت و ساز مورد بحث قرار خواهد گرفت.

dagegen [قید]
اجرا کردن

در مقابل

Ex:

کار او عالی است، در مقابل کار من هیچ است.

اجرا کردن

نظر

Ex:

این برداشت به طور گسترده پذیرفته شده است.

die Ansicht [اسم]
اجرا کردن

نظر

Ex:

نظرات کارشناسان متفاوت است.

اجرا کردن

استدلال کردن

Ex:

دانش‌آموزان یاد می‌گیرند که چگونه به درستی استدلال کنند.

darlegen [فعل]
اجرا کردن

بیان کردن

Ex:

آیا می‌توانی توضیح دهی که چرا این تصمیم را گرفتی؟

اجرا کردن

روشن کردن

Ex:

او می‌خواست موضوع را بهتر روشن کند.

اجرا کردن

متقاعدکننده

Ex:

ظاهر متقاعدکننده در فروش کمک می‌کند.

stichhaltig [صفت]
اجرا کردن

محکم

Ex:

ما به شواهد محکم در دادگاه نیاز داریم.

bezweifeln [فعل]
اجرا کردن

شک کردن

Ex:

او شک دارد که به موقع برسد.

سطح B2
ویژگی‌های انسانی ویژگی‌ها و مشخصات خاص احساسات و عواطف انواع جدایی و پایان روابط
لباس و ظاهر Heim حرفه‌ها، دنیای کار و اقتصاد حرکات بدنی و وضعیت بدن
ورزش و تجهیزات ورزش Reisen توضیح مکان‌ها
حمل و نقل Natur حیوانات و حیوانات خانگی آب و هوا و اقلیم
حفاظت از محیط زیست و طبیعت علوم پایه Mathematik Technologie
Astronomie پزشکی و بیماری‌ها سلامت روان و روانشناسی تغذیه و رژیم‌شناسی
Religion Politik Recht تنظیم و انضباط
جرم اینترنت و رسانه‌های اجتماعی Kommunikation استدلال و بحث
رسانه‌ها و اخبار عشق و روابط زندگی و زندگینامه اجتماعی
دانش و درک ادبیات و کتاب‌ها فرآیندهای ذهنی موفقیت، شکست و انگیزه
اوقات فراغت و فعالیت‌ها موافقت و مخالفت جامعه و فرهنگ رویدادها و حوادث
Verhalten ادراک و حواس تئاتر و هنر سینما اعضای بدن و آناتومی
مالی و اقتصاد زمان و مراجع زمانی آکادمی و تحصیلات امکانات
ارزیابی ذهنی منطق و عقل هنر و طراحی ابزارها و وسایل
خواب و استراحت اصطلاحات و ضرب‌المثل‌ها معماری شهری و جاذبه‌های گردشگری ساختار و ترکیب
پیوندها و اتصالات ماوراءالطبیعه و عرفان مبادله و تجارت اسناد و پیوست‌ها
فوریت و فشار زمان کشاورزی و محیط زیست تحریک حسی و عاطفی تولید و محصولات
فریب و گمراهی مالکیت و تصرف در دسترس بودن و منابع زندگی حرفهای و شغلی
نظامی و دفاع آمار و تحلیل داده‌ها Sprache تنظیمات و نظرات
مواد و پارچه‌ها ترس‌ها و فوبیاها صداهای حیوانات کشورها و قاره‌ها
غذاها و خوراک‌ها مواد و استفاده از آنها ارزش‌ها و مفاهیم اخلاقی Veränderung
درد، بیماری و جراحی Migration Philosophie پست و تلفن
درجه شدت میوه‌ها